نمایشگاه گروهی هنرهای تجسمی ریحانه آبرویی، سپیده سیفی زاده ، سوگند صید جو، ثریا کاظم نژاد، نیلوفر گل پور و مژده ملک اوغلی در کافه گالری رافا انزلی حوالی خوابهای ما نام دارد.
هر یک از هنرمندان جوانی که آثارشان در این نمایشگاه به معرض تماشا گذاشته شده خوابها ، رویاها یا کابوسهایش را در اثری بازآفرینی کرده است.
کارهای ثریا کاظم نژاد به بیان خودش" بازتابی است از نومیدی انسان امروزی و مانوستر شدن او با جهان درونیاش، دنیایی پر از انسانهای تنها و گمگشته در محاصره پیکرههایی که خواسته یا ناخواسته آنها را نیز به دنیای تاریک سوق میدهد.
این هنرمند جوان می گوید:پرنده های ماشینی به نوعی برای من نمادی از انسانهای امروزی هستند. انسانهایی که حس تهاجم و خودخواهی در روحشان ریشه کرده است.آنها پریدن و آسمان را از یاد بردهاند و وارد دنیای تاریک شدهاند که هر کدام در پی تصاحب ذرهای نور در آن هستند.من در پی برقراری پیوند بین رویا و خیال با واقعیت هستم.پهنه ای که انسان بتواند ورای نیروی محدود کننده محیطی به حرکت در آید و خویشتنهای عمیقتری را بازیابد."
سوگند صیدجو دیگر هنرمند جوانی که کارهایش را در معرض تماشا قرار داده می گوید : مرگاندیشی به عنوان حقیقتی انکارناپذیر، از اساسیترین دغدغههای انسان در طول تاریخ است. مرگ به مانند تولد امری طبیعی است و اهمیت آن در جوامع گوناگون از فرهنگی به فرهنگ دیگر و حتی از فردی به فرد دیگر هم متفاوت است. امروزه پیشرفت علم و تکنولوژی سایهای بر واقعیتها افکنده و به موجب آن، روشنگری از طریق علم در جوامع گسترش یافته و با تأثیر بر زندگی اقتصادی منجر به کمرنگ شدن بازنمود مرگ در جامعه مدرن شده است. بر اساس این ویژگیها و ساختارهای اجتماعی جوامع، آنچه به عنوان مؤثرترین ابزار شناخته شده در بازکردن گرههای مفهومی برای مخاطب و تلاش به منظور پدید آوردن تصویری گویا از معنای مرگ داشته است، هنر و زیبایی شناسی میباشد.
در آثار نیلوفر گلپور اما چنان که خود در بیانیه اش آورده " شما قدم به سرزمینی می گذارید که قارچ های اسرار آمیز در جنگلی خیالی، سر به فلک کشیده و مقابل شما و چشمانتان قرار می گیرند.شما دعوت شده اید تا مهمان پریان نگهبان باشید.
این هنرمند جوان می گوید: دنیای ما رازآلود تر از آنچه که فکر میکنید است، هر روز که پلک از هم می گشاییم، نگهبانان کوچکی در گوشه ای نشسته اند و ما را نگاه می کنند.نه تنها ما آنها را نمیبینیم بلکه به وجود آنها فکر هم نمیکنیم، اما آنها هر لحظه و همه جا به دنبال ما پرواز می کنند.
آثار به نمایش در آمده از سپیده سیفی زاده همانگونه که در شرحشان نوشته نمایانگرنابودی و انقراض جانوران و محیط زیست است با تاکید بر اینکه هفتمین موج از انقراض به راه افتاده و فرصت زیادی برای جبران باقی نمانده.
وی تاکید دارد که انسان به عنوان عامل اصلی در بطن هفتمین انقراض بزرگ قرار دارد و با توجه به عملکردی که نسبت به محیط زیست خود دارد میتوان گفت، روزی فرا خواهد رسید که دیگر همزیستی مسالمت آمیز با دیگر مخلوقات وجود نخواهد داشت. به اعتقاد این هنرمند، حفاظت از محیط زیست یکی از مهمترین دغدغه های بشر است، زیرا افزایش جمعیت، رشد صنعت، مصرف زدگی افسار گسیخته و تغییرات آب و هوایی، محیط زیست را با مشکلات جدی روبرو ساخته است و موجب کاهش شدید و انحطاط جانوران شده است.
به اعتقاد وی این تصور غیرقابل تحملیست که بشر بی توجه، از هیچ گونه ظلمی نسبت به جهان خود دریغ نمی کند. رنج ونابودی زادهی جفای پایان ناپذیر انسان امروزیست که هیچ گاه به مقصد خود نخواهد رسید.
وی با بیان این که ما جزئی از حیات هستیم متذکر می شود : اکنون انتخاب با خودمان است که این حیات را با تمام تنوع و عظمتش نابود سازیم یا حفظ کنیم.
ریحانه آبرویی هنرمند دیگر این نمایشگاه نیز می گوید: هویت انسانی، مقوله ای اجتماعی است، همه ی انسان ها در هر کجای دنیا دارای ویژگی های یکسان نوع انسانی، در میان انواع موجودات زنده هستند. وجود انسان پیش از هر چیز به خاطر وجود ظاهری آن است، این ظاهر انسان هاست که آن ها را از یکدیگر تمایز می دهد. این حقیقتیست که انسان ها در پیدایش، یکی هستند.
در دوره هایی از تاریخ افراد برحسب آن اعتبارات و اصل و نسب و دارایی و اموالشان مورد احترام قرار می گرفتند، سالن هایی پر از نقاشی هایی از اصل و نسب ها...
تابلوهایی همچون پاپ ولاسکز، مادر ویسلر،مونالیزا... که امروزه در دنیای هنر مشهورند، و برای ما بُت شده اند، ما می توانیم با یک پارچه سفید یک برابری در انها ایجاد کنیم و هویتشان را از آنها بگیریم، و با اینکار آن بزرگی و مشهور بودن و جایگاه خویش را از دست می دهند، آیا در آن شرایط چیزی از انها باقی می ماند؟ تنها یک فضا باقی خواهد ماند.
هدف این است منش و ماهیت نیکوی انسانی را بُت قرار دهیم.پس اگر قرار است کسی را انتخاب کنیم،باطن افراد و عمق آن است نه موارد ظاهری، زیرا م یتوانیم با یک پارچه سفید ظواهر انسانی را نیست کنیم.
مژده ملک نیز می گوید: دغدغه ی من در اصل به ثبت رساندن آن چیزیست که سالها آن را دیده ام با آن بزرگ شده ام ،که هر دفعه برای من جالب تر و هیجان انگیز تر بوده است.
امروز که توانسته ام آن را به تصویر بکشم و آن را بیشتر لمس و حس کنم ،احساس خوشایند تری دارم گویی همچون کودکی که نشسته است رویاهای کودکی اش را نقش می بندد اما شما یک سری خط خطی های بی معنا می بینید!آری من متولد شهری مردابی ام به نام بندرانزلی!
چشم هایتان را ببندید و دوباره باز کنید ،شما درست وسط کودکی های من ایستاده اید.کودکی هایی سرشار از خط و رنگ و فرم...که سالهاست مرا فرا گرفته است، که هر ثانیه در حال تغییر است شکل هایی کاملا عجیب و غریب گاهی میتوان در آن فیگور و پرتره های مختلف از انسان و حیوان و...با حالت های متفاوت دید .
"این یک انعکاس نیست" این ها دورترین خاطرات کودکی ام تا اکنون است و حالا بعد از گذر سال ها به همان خاطرات برگشته ام تا با آنها کودکی ام را زنده نگه دارم ، کودکی هر انسان جزیی ثابت از روح و جسم انسان است و آدمی هر روز و هر ثانیه با او زندگی می کند.
حامد بهروزکار رییس انجمن هنرهای تجسمی گیلان در آیین گشایش این نمایشگاه در رابطه با منشاء خواب و آرای مهم روانشناسان و فلاسفه در باره خواب و رویا بینی و همچنین تفاوت خواب و تبعات آن(رویا و کابوس) و چگونگی تاثیرات رویا در کار و زندگی هنرمندان سخن گفت .
وی اظهار داشت: رویا چیزی نیست به جز بقایای افکارو اعمال بیداریمان که در روح به حرکت و جوشش در می آیند و هنرمندان توان بهره برداری از این اتفاقات ذهنی را برای بیننده با آفرینش آثار هنری ممکن می سازند.
نمایشگاه حوالی خوابهای ما که از جمعه هفدهم آبان در کافه گالری رافا بندر انزلی گشایش یافته تا 23 آبان در معرض تماشای علاقمندان است .