بردیا صدرنوری آهنگساز، پیانیست و از اهالی خوشنام موسیقی کشورمان است که پروژه جهانی دیالوگ دو برادر، بهانه ای برای گفت وگو شد و به گرمی، مصاحبه اختصاصی با ایرنا را پذیرفت. از شهر رشت ، با وجد و هیجان سخن می گوید و گیلان را به فرهیختگی می شناسد. با وجودیکه تحصیلات دانشگاهی او مهندسی است و مقطع دکتری را در رشته مدیریت گذرانده، به "لحظه" و خلق "آن" در موسیقی باوری عمیق دارد و پیوسته، اصرار دارد از موسیقی بااصالت به جای فاخر سخن بگوییم.
از استاد خرم با احترامی مثال زدنی یاد می کند و جشنواره و جایزه همایون خرم (نوای خرم) که دبیری ششمین دوره آن را نیز به عهده دارد، زمینه ای برای شناسایی استعدادهای موسیقی می داند و از برخی بی مبالاتی ها در حوزه هنر که بیشتر از سوی هنروران نسل جدید بروز می کند، آزرده خاطر است و پاسداشت مقام استادان هنر را از الزامات می خواند.
متن گفت وگوی اختصاصی ایرنا با صدرنوری را از نظر می گذرانید؛
خاطره بازی با دوران کودکی و یاد نخستین پیانو
متولد اردیبهشت ۱۳۴۷ شهر رشت هستم و دوران کودکی را در این شهر زیبا تا ۱۸ سالگی سپری کرده ام؛ سال ۵۶ یا اوایل ۵۷ بود که پدرم یک پیانو خرید و این ساز به جمع خانواده ما اضافه شد البته چون با انقلاب مصادف شد، دو سه سال دست نخورده باقی ماند ولی از طرفی هم باید کوک می شد و هم معلمی که آموزش دهد، نبود زیرا امکانات آن زمان مثل الان با این تعداد آموزشگاه ها و امکانات وجود نداشت ضمن اینکه باید منتظر می ماندیم تا فردی که از تهران هر چند ماه یکبار به رشت می آمد و سازها را کوک می کرد، می آمد. در هر حال حدود سال ۶۱ بود که نزد استاد فهیم ممتازی فراگیری موسیقی کلاسیک را شروع کردم و تا سال ۶۴ که با زمان کنکور تلاقی کرد و در آموزش پیانو ، وقفه ای ایجاد شد ادامه داشت. البته طی این مدت در جریان برگزاری تئاترها یا در ایام دهه فجر در مدرسه شهید بهشتی (ازادگان سابق) برای اجرای سرودهای انقلابی می نواختم تا اینکه در نهایت؛ سال ۶۵ وارد رشته مهندسی صنایع دانشگاه امیرکبیر شدم .
هنر در خانواده ما ریشه دار است و پیوند موسیقی و رشته تحصیلی من در دانشگاه، به نوعی کار دل است. البته در ابتدا پدرم با تحصیلم در رشته ریاضی و فیزیک مخالف بودند و اعتقاد داشتند تحصیل در رشته تجربی و بعد از آن پزشکی برای آینده ام بهتر است ولی شرایط اینگونه رقم خورد که مهندس شوم و مقوله هنر هم در زندگی من جای ویژه ای یافت.
البته هر چه به مرور که در زندگی پیش رفتم و از نظر مالی در کار مهندسی ام مطمئن تر شدم، هنرم خود را بیشتر جلوه داد البته معتقدم پایه های هنر و ریاضی به هم نزدیکند چون بر هردوی آنها، منطق ریاضی حاکم است.
در سال ورودم به دانشگاه، جهاد دانشگاهی عهده دار ساماندهی فعالیت های هنری و فرهنگی دانشگاه ها بود ضمن اینکه در آن زمان شرایط دشواری وجود داشت و انجمن اسلامی دانشجویان با بسیاری از برنامه های هنری مقابله می کرد ولی در نهایت، جهاد دانشگاهی یک پیانو برای دانشگاه پلی تکنیک خرید و همین موضوع، باعث شد بیشتر اوقات فراغتم در دانشگاه را به نوازندگی پیانو بپردازم و گروه موسیقی در دانشگاه راه انداری کردیم به گونه ای که از دانشگاه های دیگر برای حضور و اجرای برنامه در آنجا دعوت می شدیم و اولین دوره جشنواره موسیقی دانشجویان در دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال ۱۳۷۰ نیز اجرای دونوازی ام با همراهی ساز نی، اجرای برگزیده شد.
پیانو و پاسداشت زلزله زدگان رودبار
سال ۶۹ و به دنبال وقوع زلزله مهیب رودبار، برنامه ای در دانشگاه برای کمک به زلزله زدگان با سرود ای ایران اجرا کردم که البته حساسیت هایی برانگیخت ولی رئیس دانشگاه با وجودیکه برنامه ای برای سخنرانی نداشت، پشت میکروفون قرار گرفت و به نوعی موضوع را جمع کرد.
ادامه فعالیت های هنری من در آن مقطع و حضورم در دانشگاه های دیگر در نهایت، منجر به ازدواجم شد؛ در جریان تدریس موسیقی در دانشکده پیراپزشکی دانشگاه شهید بهشتی، با خانمی که ایشان هم موسیقی درس می داد، آشنا شدم و در نهایت به ازدواجم منتهی شد و از این بابت خداوند را سپاس می گویم که هنر، در زندگی ام بزرگترین تاثیر را داشته و بسیار خوشحالم.
هنر فقط برای پولدارهاست؟
موسیقی گران است؛ ساز در کشور ما و البته در همه جای دنیا، ارزان نیست ضمن آنکه مقوله آموزش هم با توجه به شرایطی که دارد، ارزان نیست. رفتن به کنسرت هم بسیار گران است با این وصف؛ هم خرید ابزارآلات موسیقی و هم آموزش موسیقی و هم اجراهای زنده باید مورد توجه باشند. در کنار اینها، توجه داشته باشیم که موسیقی برای همه است و این یک سوال مهم است که مثلا آیا یک نفر که پول ندارد اما علاقه و استعداد دارد، باید محروم بماند؟
تاکید می کنم که هنر فقط برای پولدارها نیست و برنامه ریزان حوزه فرهنگ و هنر کشور باید تدابیری بیاندیشند که شرایط برای افراد بااستعداد فراهم شود.
ما در جشنواره همایون خرم شاهد حضور بچه هایی هستیم که از روستاها و شهرهای مختلف کشور و با امکانات بعضاً بسیار اندک، حضور می یابند که از قضا، استعدادهای خوبی هم دارند ولی شاید در هزینه رفت و امد، تهیه ساز مناسب و آموزش دچار مشکل جدی باشند.
موسیقی و زندگی جاریست ...
هر ساز، روش و تکنیکی برای نواختن و البته حس و حالی دارد؛ شما می توانید یک مجموعه نت را به ماشین بدهید و برایتان خیلی خوب هم اجرا می کند و این موارد را در فضای مجازی بسیار می بینیم ولی ما در موسیقی خودمان و در هنر، موضوعی به نام "آن" داریم؛ لحظه ای که یک اثر ماندگار یا یک ملودی خلق می شود و شاید دوباره نتوان آن را خلق کرد و اینها، از نعمات خداوندی است؛ پس بین تکنیک و حس و حال، تفاوت وجود دارد و محتمل است شاید کسی تکنیک خوبی باشید ولی حس و حال موسیقایی لازم را نداشته و یا نتواند منتقل کند. حس و حال در موسیقی شرقی به ویژه موسیقی ایران یک اصل است به بیانی بهتر، موسیقی هایی که شما را به تفکر وا می دارند، در آنها حس و حال بیشتر نمود یافته است .
زندگی جاریست که اولین آلبوم بداهه نوازی پیانو من است با این تفکر ارتباط مستقیم دارد؛ موسیقی خوب و فاخر و دارای اصالت یکی از بهترین راه ها برای رسیدن به خداوند است و این اصالت، لزوماً منحصر به موسیقی ایرانی نیست و در همه فرهنگ ها وجود دارد چرا که شما را به تفکر وا می دارد و شما را به سر منشاء هستی وصل می کند و معتقدم موسیقی می تواند در مسیر بهتر زندگی کردن ما نقشی به سزا داشته باشد.
ضرورت ادامه سلوک استاد خرم
در مقدمه کتاب بس نکته غیر حسن بباید (راز ماندگاری استاد همایون خرم) که به قلم مهندس رضا خرم و علی وکیلی و از سوی موسسه فرهنگی و هنری رادنواندیش انتشار یافته، نوشته ام استاد همایون خرم با جوانان میانه خوبی داشتند و از نظر اخلاقی، هنری و تحصیلی، الگوی بسیار خوبی برای علاقه مندان موسیقی به شمار می روند. این نشان می دهد که می توان همزمان در موسیقی به بالاترین مقام رسید و برای انسان ها به ویژه نوجوانان و جوانان نیز ارزش قائل بود؛ شاید تعدادی از هنرمندان باشند که در هنر خود دست بخشش ندارند اما استاد خرم بری از این خصیصه بود از این رو به پسرشان پیشنهاد کردم که در قالب داستانک هایی که هر داستان، یک خاطره و هر موضوع یک الگوی رفتاری از ایشان باشد؛ به زیور طبع آراسته شود و در عین حال؛ جشنواره ای به راه اندازیم که نوجوانان و جوانان را به سوی موسیقی با اصالت به عنوان سرمایه ملی کشور تشویق نماید.
در موسیقی اصیل ما که مبتنی بر موسیقی ردیف دستگاهی است و به صورت ارکسترال تنظیم شده و دارای ترانه ها و شعرهای پر محتواست هنوز تازگی در آن احساس می شود در نتیجه موظفیم این موسیقی را به درستی به نسل های بعدی منتقل کنیم.
خوشبختانه خانواده استاد خرم از پیشنهادم برای راه اندازی جشنواره، استقبال کردند و در موسسه فرهنگی رادنواندیش با همکاری دوستان عزیزی با دبیری ناصر ایزدی آهنگساز خوب کشورمان این کار را پیش بردیم و در حال حاضر، ششمین دوره آن را برگزار می کنیم.
این جشنواره در نخستین دوره در سال ۹۳ ، ۷۸ شرکت کننده داشت ولی در سال ۹۷ ، بیش از یک هزار و ۵۳۰ شرکت کننده از یکصد شهر کشور و ۱۳۰ آموزشگاه موسیقی به این جشنواره آمدند و می توان گفت یکی از مهمترین آثار جشنواره این است که همه را به تلاش بیشتری واداشته و آموزشگاه های متعددی در تلاشند تا با تشکیل گروه، خود را برای شرکت در جشنواره خرم آماده کنند.
در مورد جشنواره موسیقی جوان باید بگویم بین این جشنواره و جشنواره خرم تفاوت هایی وجود دارد؛ نخست اینکه جشنواره ما خیلی رقابتی نیست البته معتقدیم بین کسی که بهتر می نوازد و بهتر می خواند با کسی که در سطح هنری پایین تری است، تفاوت وجود دارد اما بیشتر به دنبال شکل گیری فضایی هستیم که بچه های این سرزمین، در فضایی شاد و سرزنده حضور داشته باشند و به همین سبب است به همه افراد شرکت کننده، در گام نخست، لوح تقدیر و جوایزی داده می شود و دیگر اینکه در جشنواره خرم پیانو ایرانی و ویولن ایرانی نقش عمده و پررنگ دارند که هنوز به عللی در جشنواره جوان به آن میدان داده نشده است. سازهایی که با موسیقی ایرانی عجین شده است و نوازندگان به نامی مانند مرتضی محجوبی، جواد معروفی و ابوالحسن صبا و شاگردان بنام ایشان این سازها را به زیباترین وجه در موسیقی ما پایه گذاری کرده اند.
در مورد مشکلات ادامه مسیر این سبک موسیقی یا به اصطلاح موسیقی گل ها، باید گفت بخشی ریشه در دیدگاه های تند جریانات موسیقی اوایل انقلاب دارد که عمدا یا سهوا کمر به حذف این نوع موسیقی بستند و پیشنهاد می کنم مصاحبه استاد حسین علیزاده که در شماره ۶۰ مجله اندیشه پویا منتشر شده و به تشریح این رویدادها پرداخته مطالعه شود.
ما بعنوان بخش خصوصی به سهم خود در عرصه استعدادیابی حوزه موسیقی ورود و نوجوانان و جوانان با استعداد بسیاری را شناسایی کردیم که یکی از آنها در برنامه ای تلویزیونی نیز اخیرا بسیار درخشید و اکنون؛ دولت باید برنامه ریزی انجام داده و به رشد و بالندگی آنان کمک کند ضمن اینکه در جشنواره خرم و در حوزه اسپانسری، خط و مرزهایی داشته ایم که رعایت مولفه های اخلاقی، از مهمترین آنهاست و نمی خواهیم تن به خواسته و کار با هر اسپانسری دهیم و برای همین با توان خودمان جلو می رویم و در مجموع؛ سیاستگذاران حوزه فرهنگ و هنر باید برای استعدادها برنامه داشته باشند.
دیالوگ دو برادر؛ پروژه هنری جهانی
سالهاست رویدادی جهانی تحت عنوان موسیقی تلفیقی شکل گرفته که در آن موضوعی وجود دارد و آن اینکه حداقل دو موسیقی از دو فرهنگ مخلتف می شنوید اما موسیقی جدیدی را به عنوان یک کل به شما ارائه می دهد که برای شما جذاب است.
در پروژه دیالوگ دو برادر که بر اساس ایده من اجرایی شده است پیانو به عنوان ساز غربی، قرار است ایرانی بنوازد و تا پیش از این چنین کاری روی نداده و من، حدود دو سال است روی این طرح کار می کردم و پس از طرح موضوع خدمت استاد لوریس چکناواریان و استقبال ایشان ، آن را در آیین نکوداشت بانو ادنا زینلیان طراح لباس صحنه شناخته شده کشورمان، با همراهی ارکستر سازهای زهی اجرا نمودیم.
در این اجرا به رهبری افتخاری استاد چکناوراریان شش آهنگ از کمیتاس آهنگساز و موسیقی دان بزرگ ارمنی اجرا شد که بر روی پنج آهنگ به صورت آزاد و پیانو در دستگاه های ماهور، نوا و اصفهان به صورت آوازی پیانو نواختم و عنوان گفتگوی یا دیالوگ دو برادر را استاد چکناواریان روی پروژه گذاشته اند که ریشه آن به تاریخ ایران و ارمنستان باز می گردد.
دغدغه اصالت هنر؛ ذائقه و سلیقه مردم
وقتی سخن از آموزش مطرح می کنیم، لزوما به معنای آن نیست که آموزش مستقیم و اینکه سر کلاسی بیاییم و درس بدهیم بلکه آموزش به ویژه در هنر، چند بعد دارد؛ یکی آموزش مستقیم و انتقال مفاهیم و تکنیک ها از طریق معلم به شاگرد است و دیگر آموزشی است که در میدان عمل اتفاق بیفتد یعنی شما به یک کنسرت می روید ، به یک گالری و تئاتر می روید و در حین تماشا کردن، بسیاری از مفاهیم و آداب و تکنیک ها به شما منتقل می شود. همینگونه است وقتی که به آثار هنری در رسانه ها می نگرید.
در برنامه ای ، برای یکی از عزیزان مشهور فرهنگی که تصویر او در سیمای جمهوری اسلامی ایران به وفور دیده می شود و از این طریق به شهرت هم رسیده اند، بلیت ردیف ۲ تالار وحدت و دعوتنامه فرستادیم ولی در عین تعجب و تاسف تماس گرفتند و فرمودند که هر وقت جایگاه من بدرستی تعیین شد در برنامه حضور می یابم. این یعنی می توانید در فرهنگ و هنر کشور معروف باشید، چهره باشید ولی غرورتان و منیت تان رفتاری غیرفرهنگی را در شما متبلور کند. باید در آموزش ها این گونه مسایل را نیز مد نظر قرار داد.
این درحالیست که گروهی دیگر از ادبا و هنرمندان بزرگ این مرز و بوم بر اساس آموزه ها رفتار متواضعانه ای دارند و بر این اساس رسانه ها باید در این زمینه ورود کنند و در این مسیر، متولیان فرهنگ و هنر کشور و نیز رسانه ملی رسالت سنگینی دارند و باید برای ارتقای ذائقه و سلیقه هنری مردم تلاش کنند نه در جهت کاهش آن. از طرفی بهتر است هر کس در حوزه کاری خود ورود کند الان بازیگر و کارگردان چون از طرق تلویزیون معروف شده و می داند مخاطب دارد، مجوز کنسرت می گیرد در حالیکه فاقد استانداردهای هنری لازم در رشته موسیقی است؛ بهتر است اینگونه برنامه ها در قالب شو یا جنگ شادی به روی صحنه رود تا ارزش هنر و موسیقی بیش از این تنزل نکند.
۷۲۹۶/۲۰۰۷