در فضای مجازی هربار موضوعی داغ می شود ؛ این بار تب ساسی با آهنگ جنتلمنش جامعه را در لایه های متعددش درنوردیده بطوریکه این اتفاق علاوه بر تحلیلگران، مدیران بالادستی جامعه را نیز به اظهار نظر واداشته است .
نه می توان کبک بود و سر در برف فرو برد و نه می توان چون کودکی نوپا چشم بر موانع پیش راه بست؛ چه می شود که سال ها پیش در شهر رم پایتخت ایتالیا، میدانی به نام شاعر پرآوازه سرزمینمان حکیم ابوالقاسم فردوسی نامگذاری می شود و اشعارش در گوشه گوشه جهان نقش می بندد؛ اما امروز در سرزمینش ، تب ترانه ای با الفاظ سطحی در لایه های متعدد دیارش نفوذ می کند و ادبیاتی سخیف و خُرد مایه برای نوجوانان دانش آموزش کلاس تلقی و هر بار این الفاظ بی پرده تر و عریان تر در کوی و برزن نمایان می شود.
در همین تب و تاب پر بحث ترانه ساسی در فضای مجازی، مطلبی می خواندم از یک جامعه شناس که معتقد بود: الواتی و لوتی گری در ایران تاریخ دیرپایی دارد؛ در تاریخ کشور لوتی گری و الواتی با برخی قواعد و اصول نانوشته همراه بوده؛ اصولی که بسیاری از آنها فتوت، جوانمردی ، دفاع از مظلوم ، عدم مزاحمت برای نوامیس را خطوط قرمز خود قلمداد می کردند.
در این مطلب آمده بود: لات امروزی در مقایسه با تاریخ زیسته لوتی و لوتی گری تفاوت دارد؛ بسیاری از الوات امروز بعضا در صفحات مجازی به شهرت رسیده و متاسفانه گفتمانشان به عنوان گفتمان بخش مهمی از جوانان و نوجوانان درآمده بطوریکه بسیاری از دختران و پسران برای نشان دادن امروزی بودن خود، بی هیچ شرمی از این گفتمان گاه رکیک استفاده می کنند.
به قصد مصاحبه با رضا علیزاده ، جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان در تاکسی نشستم که موزیک خارجی تلفن همراه دختر جوان فضای تاکسی را گرفت و محکوم به شنیدن سخنانش بودم و در تمام صحبتش کلماتی جدید و سخیف با لبخند فوران می‌کرد و من کژدم‌وار به خود نیش زدم که هیچ نگویم اما امان از حرفه‌مان و پرسیدم؛ نامش ' فرانک ' بود و هم نام می دانست و هم اینکه نامش از شاهنامه بر گرفته شده است.
پرسیدم این روزها زیاد می شنوم نوجوانان و جوانان به سن و سالت که با ناسزا به هم ابراز علاقه می کنند، با حاضر جوابی گفت: یه زمانی مد بود همه با احترام با هم حرف می زدند امروز این لحن حرف زدن کلاسه.
علیزاده جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان بی پرده و صریح تب ساسی و رسوخ الفاظ سخیف در ادبیات نوجوانان را تبلوری از فضای پرالتهاب و خشمگین در جامعه توصیف می کند و می گوید: متاسفانه جامعه به شدت نیازمند شادیست و برنامه ریزان فرهنگی این موضوع را مدنظر قرار نداده یا بر آن سرپوش می گذارند.
وی اظهار داشت: جامعه نیازمند شادیست و نمود آن در رتبه بندی های نظرسنجی خود را در قالب جامعه خشمگین ،عصبانی و ناشاد نشان می دهد.
وی ادامه داد: متاسفانه التهاب های پی در پی در جامعه ، بحث های سیاسی را به لایه های متعدد جامعه کشانده بطوریکه همه اقشار و فعالان در اصناف مختلف و حتی دانش آموزان نیز راجع به موضوعات سیاسی صحبت می کنند؛ این درحالیست که دانش آموز و نسل نو ما نیاز به شادی و سرزندگی دارد نه تب و تاب سیاسی.
علیزاده افزود: در لایه های جامعه اتفاقاتی در حالا رخ دادن است که مدیران فرهنگی نباید از آنها عقب باشند و می بایست هر چه سریع تر برنامه های مدونی برای ایجاد شادی و نشاط متناسب با شئونات طرح ریزی کنند و این موضوع تنها به شعار بسنده نشود.
وی ادامه داد: مشکل جامعه ما دانایی نیست؛ توانستن و خواستن است که باید نبود شادی در جامعه را بعنوان یک مشکل بنیادین ببینند و بصورت جدی برای آن برنامه ریزی کنند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان تاکید کرد: خروجی شادنبودن جامعه خود را در آسیب های اجتماعی نشان می دهد و می بایست با افزایش امید، فضای مه آلود آینده را برای جوانان شفاف کرد.
استاد فریدون جنیدی محقق و شاهنامه‌پژوه در این باره که چرا در دیار فردوسی خوش سخن، گاه ادبیات‌مان ناخوش می شود؟ در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفته بود: ما عظیم تر از آنیم که می اندیشیم و بایستی این عظمت برای فرزندان‌مان واگویه شود.
وی بیان کرد: اگر فرزندان‌مان بر عظمت فرهنگ خویش آگاه شوند، هیچگاه باطل بیگانه برایشان فرهنگ نخواهد شد.
وی تاکید کرد: فرهنگ گفتارناپسند بر همه نوجوانان و جوانان ما چیره نیست و آنانی که گاه ناخوش می گویند، با شناخت فرهنگ غنی‌شان چشمان‌شان درخشان خواهد شد و می دانند که فرهنگ دین و سرزمین‌شان نیک گویی است.
ز اختر بجویید و پاسخ دهید / سر خامه بر نقش فرخ نهید
روزش را پاس می داریم ...
گزارش از مرضیه ضامن
1881 / 2007
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.