این روزها در آستانه سالگرد پاره‌شدن توافق برجام از سوی ترامپ رییس جمهور آمریکا و خروج این کشور از یک توافق‌نامه بین‌المللی هسته‌ای و اعمال تحریم‌های یکطرفه علیه ایران، وزیر امور خارجه این کشور خبر از لغو معافیت چند کشوری که از این تحریم‌ها در خرید نفت از ایران برای چند ماه معاف شده بودند، می‌دهد و این اقدام آمریکا برای به اصطلاح خودش به صفر رساندن صادرات نفت ایران که به جز چند کشور محدود سایر کشورها را به مخالفت با خود به دلیل پیامدهای ناشی از افزایش قیمت نفت و چالش های احتمالی رویارویی‌های سخت بین دو کشور برانگیخته است، می رود تا آینده‌ای مبهم تر برای وضعیت منطقه و جهان فراهم کند.
جدای از تاثیرات این تحریم‌ها در روابط بین کشورها در عالم بین‌الملل، در داخل کشور نیز هرچند واکنش‌هایی را از سوی مسوولان کشور به همراه داشته است اما تهدیدات و چالش‌هایی نیز از نظر اقتصادی و اجتماعی احساس می‌شود که باید برای آن تدبیری خاص دیده شود.
اکنون درست در سالگرد این اتفاق، همزمان می‌شویم با روزهای سالگرد انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری و در حالی دومین سال دولت دوم روحانی را پشت سرمی‌گذاریم که از همان روزهای پس از انتخابات سال 96 شعارهایی که پیش از آن در یک دوره‌ای شدن دولت اعتدالگرایان از سوی مخالفان سرداده می‌شد این شعارها تبدیل به دولت ناتوان و رفتن به سمت عدم کفایت آن شد و با شکل گیری موج اعتراضات نسبت به مشکلات معیشتی و اقتصادی در کشور دامنه نارضایتی‌ها انقدر بالا گرفت و تا به جایی رسید که خطر آن دامنه تهدید ها را با مداخلات عناصر بیگانه گره زد.
دولت شیخ حسن روحانی که در سال 92 از دل بحران‌های مختلف اقتصادی و هویتی و چالش‌های اجتماعی به دلیل رفتارهای دولت وقت و درگیر بودن با تحریم و تهدید و چالش‌های بین‌المللی با رویکرد همیشگی مردم ایران به تغییر بر اساس آرمان‌های انقلابی خود بر سر کار آمد؛ تلاش‌هایش را با شعار احیای اقتصاد، اخلاق و روابط خارجی آغاز و در مدت چهار سال توانست اعتماد نسبی از افکار عمومی داخلی تا خارجی را جلب کند و با نشستن بر میز مذاکره برجامی در روبروی پنج کشور صاحب قدرت و نفوذ، تغییری در سیاست‌های خصمانه گذشته این کشورها به ویژه آمریکا با تمام بلندی دیوار بی‌اعتمادی در مقابل ایران ایجاد و با نرمشی قهرمانانه، قهرمان برجام به پشتوانه دیپلماسی سیاسی برغم تمامی چالش‌ها و مشکلات ایجابی مخالفان و دلواپسان داخلی و خارجی شود و امید واژه‌ای را که با پیشوند تدبیر برای این دولت به کار می‌آمد، امیدوارانه در جامعه فراگیر تا با گشایش‌هایی که در زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم فراهم می آید، توسعه مورد نظر و رفع تنگناها تحقق یابد.
اما آرزوهای شیخ دیپلمات و همکاران و همراهانش با تغییر دولت در امریکا به عنوان یکی از مذاکره کنندگان برجامی و سیاست‌های اعمالی مخالف آنچه امضا شده بود از سوی دونالد ترامپ رییس جمهور تاجر پیشه این کشور و زدن زیر میز تعهدات برجام و خروج از آن به یکباره فرو ریخت و آنچه رشته شده بود، پنبه گشت که با این رفتار دور جدیدی از مصایب و مشکلات اقتصادی و تجاری با آغاز تحریم‌ها دامنگیر ایران شد.
این اتفاق هرچند که همپیمانان خارجی دولت جدید آمریکا و مخالفان و دلواپسان داخلی دولت روحانی را در یک پیمان نانوشته، همسوی هم قرار داد اما ملت ایران را دچار زحمات فراوان کرد و تدبیرهایی را که برای امید روزهای بهتر تدارک دیده شده بود با خطر تبخیر روبرو کرد، بطوریکه با قرار دادن مجموعه ای از رویدادها و گاهی بی تدبیری‌ها بویژه در ساختار توزیع نامناسب منابع‌انسانی برای پیشبرد اهداف مدیریت های معتقد به گفتمان دولت که نمونه‌های آن را به هر طرف سر بچرخانید حتی در وادادگی برخی وزارتخانه‌ها، نیز خواهید دید موجب شد تا امیدواری‌ها به کار آمدی دولت برای رفع تنگناهای موجود کمتر و ناکار امدی ها بیشتر دیده شود، تا جایی که با در افتادن کشور در انواع بحران‌ها همچون زلزله و درگیر شدن در بحران سیل در این روزها با تمام تلاش‌هایی که دولت و اعضای ان برای عبور از این مشکلات مردم انجام می دهند چندان برای همگان قابل لمس نیست و اگر این شرایط را به بهره برداری های سیاسی از موقعیت سیل در کشور و بزرگنمایی از چکمه پوشی های تبلیغاتی و رفتن تا کمر در اب توسطمخالفان دولت را هم به وضعیت موجود بیافزائیم، حجمی از اعتقاد و باور دیگری می خواهد تا امیدها از کارکردهای مردان تدبیری دوباره زنده شود!
برغم تمام مشکلاتی که اکنون دولت به عنوان یکی از بدشانس‌ترین دولت‌ها از نظر وقوع زمانی با آن روبرو و آنچه مهم است اینکه دولت دوازدهم و مردانش تا سال 1400بر اساس قانون باید سکاندار مدیریت اجرایی و ساماندهی نابسامان در کشور باشند و مهمترین اقدامی که دولت روحانی در این مدت باید انجام دهد بازگشت به گفتمان و شعارهایی است که طرح کرده بود تا با زدودن غبار بی اعتمادی و ایستادگی در مقابل زیاده خواهان از هر قبیله و مرام سیاسی که در داخل و خارج باشند در کنار کوتاه کردن دستان سواستفاده گران با عناوین مختلف و جدا کردن چسبنده های فرصت سوز که در هر دولتی سرو کله آنها پیداست و احیای همبستگی سیاسی و اجتماعی با خود، آینده را برای مردم بهتر ترسیم تا نیکنامی و عاقبت بخیر برایش ماندگار شود زیرا در این شرایط مردم با درک واقعیت‌های روابط بین الملل و باور دشمنی‌ها و زیادخواهی‌های برخی کشورها در برابر آرمان‌های انقلابی این ملت در صورت جدیت سیاستگزاران برای رفع مشکلات و اصلاح امور سختی‌ها را همانطور که در گذشته نشان داده اند پشت سر خواهند گذاشت و یکپارچه از کیان سرزمینی و جایگاه و اقتدار خود دفاع خواهند کرد.
با توجه به این مهم و همبستگی های ایجاد شده در کشور براساس منافع ملی امروز کشور نیازمند برنامه ریزی‌های جدی دولت در جبران کاستی های ناشی از فروش نفت از یک سو با توجه به واقعیت های اقتصادی جامعه و توجه به خودباوری در بهره مندی از ظرفیت های داخلی و توجه به تولیدکنندگان واقعی کالا و خدمات و توسعه کارآفرینی از دیگر سو می باشد زیرا کشور در شرایط فعلی بهترین زمان را برای برون رفت از مشکلات به دست آورده است و باید از دل بحران موجود فرصت‌های جدید خلق کند و آن هم مهمترین عامل منابع انسانی کشور است که تاکنون مغفول مانده اند و باید به آن به عنوان یک اصل اساسی در توسعه توجه شود.
7296/2007/
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.