نوروز امسال را در حالی آغاز کردیم که در کنار پشت سر گذاشتن سالی سخت از نظر فشارهای اقتصادی و به هم ریختگیهای این حوزه که چالشها و مشکلات بسیاری را برای مردم بههمراه داشت، فروافتادن استانهای مازندران و گلستان در سیلاب، آن شادمانیهای نیم بند این ایام را در محاقی سخت فرو برد. بویژه آنگاه که تصاویر منتشر شده در فضاهای رسانهای از حجم مصیبت وارده بر مردم در کنار غیبت استاندار گلستان و رفتن در آغوش بلاد دیگر برای روزهای طراوت بهاری در این لحظههای دردمندی مردم به اضافه دیگری بر ضربدرهای شرمساری حوزههای مدیریتی شد!
هرچند که بروز حوادث طبیعی امری عادی در جهان است و کشور ایران یکی از بلاخیزترینها است و در بروز حوادث دهگانه طبیعی در ردیف اولیها قرار دارد، اما آنچه که این کشور را با سایرین متفاوت میکند عدم اقدامات پیشگیرانه و برنامهریزی برای کاهش خسارات در اوقات شادمانیهاست که اولویتها را تغییر میدهد.
استانهای شمالی بویژه گلستان از دیرباز شاهد چنین حوادثی بودهاند و سیلی در این وسعت یادم هست در اوایل دهه 80 هم به وقوع پیوست و از آنجا که در آن ایام یکی از نیروهای خبری اعزامی به آن استان از سوی ایرنا بودم به خوبی حجم خسارات و برآمدگی ارتفاع این سیلاب که تا بلندای درختان جنگل گلستان نشانه رفته بود و در مسیر چه خسارات از بردن خودروها با سرنشینان و تخریب بناها تا سد تازه احداث شده شهر گنبد را برجای گذاشته بود، هنوز به خاطر دارم و این حادثه نیز تصاویری از آن رویداد تلخ را تداعی کرد.
اکنون آنچه بیش از همه جای سوال در ذهنها می پروراند نبود تدابیر لازم در ارزیابیها و پیشبینی وقوع چنین رویدادهای طبیعی است که سابقه آن در قفسههای مدیریت بحران با آن همه های و هوی و پروژهها و امکاناتی که با نام تحقیقات از کیسه دولت و ملت هزینه میشود، موجود است.
با کنار هم چیدن وقوع چنین حوادث طبیعی از سیل و زلزله و سایر وقایع که در پهنای جغرافیای سرزمینی ایران به وفور در طول سال و ماه شاهد آن هستیم، نبود استراتژی مهار این بلایا در کنار آموزش متولیان و سپردن فرمان مدیریت در دستان اهلش چیزی چون شرمساری در پیشگاه این مردم ندارد و تاوان این سیلاب شرمساری غیر قابل ترمیم و جبران است !
7296/2007/
هرچند که بروز حوادث طبیعی امری عادی در جهان است و کشور ایران یکی از بلاخیزترینها است و در بروز حوادث دهگانه طبیعی در ردیف اولیها قرار دارد، اما آنچه که این کشور را با سایرین متفاوت میکند عدم اقدامات پیشگیرانه و برنامهریزی برای کاهش خسارات در اوقات شادمانیهاست که اولویتها را تغییر میدهد.
استانهای شمالی بویژه گلستان از دیرباز شاهد چنین حوادثی بودهاند و سیلی در این وسعت یادم هست در اوایل دهه 80 هم به وقوع پیوست و از آنجا که در آن ایام یکی از نیروهای خبری اعزامی به آن استان از سوی ایرنا بودم به خوبی حجم خسارات و برآمدگی ارتفاع این سیلاب که تا بلندای درختان جنگل گلستان نشانه رفته بود و در مسیر چه خسارات از بردن خودروها با سرنشینان و تخریب بناها تا سد تازه احداث شده شهر گنبد را برجای گذاشته بود، هنوز به خاطر دارم و این حادثه نیز تصاویری از آن رویداد تلخ را تداعی کرد.
اکنون آنچه بیش از همه جای سوال در ذهنها می پروراند نبود تدابیر لازم در ارزیابیها و پیشبینی وقوع چنین رویدادهای طبیعی است که سابقه آن در قفسههای مدیریت بحران با آن همه های و هوی و پروژهها و امکاناتی که با نام تحقیقات از کیسه دولت و ملت هزینه میشود، موجود است.
با کنار هم چیدن وقوع چنین حوادث طبیعی از سیل و زلزله و سایر وقایع که در پهنای جغرافیای سرزمینی ایران به وفور در طول سال و ماه شاهد آن هستیم، نبود استراتژی مهار این بلایا در کنار آموزش متولیان و سپردن فرمان مدیریت در دستان اهلش چیزی چون شرمساری در پیشگاه این مردم ندارد و تاوان این سیلاب شرمساری غیر قابل ترمیم و جبران است !
7296/2007/
کپی شد