اگر به جنبه اقتصادی موضوع تشریفات زدایی در امور اداری وسفرها از منظر استاندار نگاه کنیم، می بینیم وی دقیقا انگشت بر نکته مهمی نهاده و یکی از اصلی ترین بیماری های فرهنگ اداری کشور را دریافته و در این شرایط خاص اقتصادی-اجتماعی کشور تیغ به دست گرفته برای جراحی آن.
در روزهای اخیر استاندار گیلان با صدور بخشنامه “تشریفات زدایی در سفرها و امور اداری" بر ضرورت پرهیز از اسراف و تشریفات غیر ضروری تاکید کرد. این دستور که در ظاهر می تواند اقدامی در راستای کاهش هزینه های زائد در امور دستگاه بروکراتیک کشور باشد اما بیشتر می تواند یک اقدام بزرگ فرهنگی تلقی گردد به شرط آنکه که این بخشنامه به روشی هوشمندانه و مستمر اجرا و توسط فعالین اجتماعی و رسانه به عنوان یک نکته آغاز برای تبیین این سبک از رفتار فراگیر صورت داده شود.
ابتدا باید گفت که متاسفانه همانطور که مصطفی سالاری استاندار گیلان در سخنان جنجالی خود (که کلیپ آن در فضای مجازی به طور گسترده منتشر شد) تشریفات مراسم، سفرهل، جلسات و همایش ها بویژه در دستگاه های اجرایی هزینه های بسیاری را بر بودجه کشور تحمیل می کند. به عبارتی هزینه هایی که می بایست در این شرایط سخت اقتصادی کشور، صرف امور اصلی گردد به امور تشریفاتی سوق می یابد. این همان مصداق بارز غلبه حاشیه بر متن و بزک کردن های غیر ضروری است که هیچ منطقی آن را همراهی نکرده و با هیچ یک از شرایط فعلی حاکم بر جامعه ما ایرانیان سازگار نیست. به عبارتی استاندار گیلان از جنبه اقتصادی موضوع ، دقیقا انگشت بر نکته مهمی نهاده و یکی از اصلی ترین بیماری های فرهنگ اداری کشور را دریافته و در این شرایط خاص اقتصادی-اجتماعی کشور تیغ به دست گرفته برای جراحی آن. صرف هزینه های هنگفت برای تشریفات و حواشی برگزاری یک جلسه کاری یا اقداماتی به نام اطلاع رسانی و فرهنگ سازی (که همگی اصولی دارند و هیچ یک از این رفتارهای تشریفاتی با آنها توجیه پذیر نیستند) همگی سهمی بیت المل برداشت می شود و موجب اتلاف منابع و سرمایه های مادی و انسانی و تبعا کاهش بهره وری خواهد شد. از دیگر سو بعضی کارگزاران نظام اسلامی ( با هر گرایش سیاسی) در نتیجه این تشریفات تدریجا از لایه های اجتماعی و مردمی فاصله گرفته و از یک سو دچار توهم “خود بزرگ بینی” شده اند و دروازه نقد را بر ساحت خویش بسته اند و از دیگر سو در “رازوارگی ای خمارگونه ای ” فرو رفته اند که نه تنها مردم به آنها دسترسی ندارند بلکه حتی آنها نیز از خویشتن خویش بی خبرند و خود نیز به خویشتن شان دسترسی ندارند! وهمی چنان عمیق ناشی از تعریف و تمجید شدید ناشی از فرو رفتن در بطن تشریفات یا به قول استاندار جوان گیلان "خان بازی" خودساخته با کدام معیارهای انقلاب اسلامی- که حالا باید در چهل سالگی به اوج پختگی رسیده باشد - همخوانی دارد؟ بخشنامه صادر شده از سوی استاندار گیلان شاید در نگاه اول یک اقدام ساده و اداری تلقی گردد اما این قبض و بسط توسط نخبگان و حتی می توان گفت همت دولتمردان عالی رتبه و استفاده از آن در سطح کشور است که می تواند چنین اقداماتی را از افتادن در دام شعارهای پوپولیستی نجات داده و به یک فرهنگ عمومی تبدیل و به عنوان یک مطالبه در افکار عمومی تبدیل نماید تا مسئولان ما را به رفتارهایی مقید کند که خود را از هاله های نورانی یا رازآلودگی های ساختگی در آورده و به میان مردم بکشاند. سیده نیر قیمی
کپی شد