بزرگ ما حاج احمد رمضانپور در جریان جلسه انتخاب شهردار و در نوبت معرفی آقای حجت جذب فرمودند که برای داشتن صفت عزت نفس آقای جذب، به او به عنوان شهردار رشت رای خواهد داد وگرنه بهعنوان یک اصلاحطلب به یک اصولگرا نباید رای بدهد و اما سوال اساسی که پیش میآید این است که آیا وضعیت نابسامان شهرداری و به تبع آن وضع نادرست اداره شهر و شهرداری، به زمین ماندن کارهای عمرانی عمده در شهر، نامشخص بودن وضعیت مالی شهرداری و چندین و چند مشکل اساسی دیگر در ساختار اداره شهر با «عزت نفس» حل و فصل میشوند؟ یا با مدیریت قدرتمند و با تجربه! که با توجه به آییننامه جدید وزارت کشور تکلیف آن به وضوح روشن شده است.
آیا با توجه به متن کامل آییننامه ابلاغی و نحوه عمل قانونگذار در آن که بسیار جامع و اتفاقا واضح و شفاف است و جدول وضعیت تکلیف مدیران ارشد، میانی و پایه جای هیچ شک و شبههای باقی میماند؟ آیا آقایان با نادیده گرفتن صریح قانون و استاندارد تقنینی به کار رفته در متن ابلاغیه، با انتخابی شبههانگیز برای پست شش ماه خالی مانده شهردار رشت بار دیگر به بلاتکلیفی اجرایی شهر دامن نزدهاند؟ با فرصت بسیار کم مانده تا مهلت قانونی انتخاب و تایید شهردار رشت از سوی وزارت کشور، آیا صحیح است که اینگونه با رای گرفته شده از مردم بازی کرد و منافع واقعی شهر را به منافع مجازی واگذار کرد؟ آیا این صحیح است با ایجاد پیمانی گروهی منافع شهر را به هر قیمتی به انتخاب گروهی تقلیل داد و خیل افکار عمومی، نخبگان، فرهنگیان و قاطبه مردم را نادیده گرفت ؟ آیا این صحیح است که سرمایه اجتماعی اصلاحطلبی را خرج انتخابهای غیر اصلاحی و اتفاقا بدون کارشناسی نمود؟ آیا صحیح است که نام و تجربه سنگینتان را خرج انتخابهای غیرکاربردی برای شهرمان کنید و برای حفظ به هر قیمت ائتلافی غیر اصولی زیر بار تصمیمی خلاف مشی اصلاح طلبانه مورد وثوق خودتان روید؟
شهر رشت خسته از نابسامانیهای بسیار است، جای زخمهای بسیاری دارد و خود شریفتان بهتر از هر کسی این دردها را میشناسید، و برای من و مای نسل جوان معتقد به آرمان اصلاح امور شهر، بسیار جای شگفتی دارد که ریشسفیدانمان به جای چراغ در دست گرفتن و راهنما شدن و نمایاندن راه از چاه، چراغ در دستان خود را خاموش کرده و به جای سپردن سکان این کشتی گرفتار در طوفان ناملایمات، سکان را به دست کسانی که تجربه کافی برای هدایت و مدیریت شهر را ندارند، میسپارید و برای ما جای تاسف دارد که سوخت و اعتبار این فرورفتن و اضمحلال خود حضرتتان هستید!
جایگاه جلوس شما بر کرسیهای شورای شهر با رای تک تک شهروندان معتقد به حضور شمایان محقق شده است، و این کم هزینهای برای شهر در بر نداشته است! با انتخاب مشبه شوراییان اگر زمینه انحلال قانونی شورا با توجه به متن صریح قانون فراهم شود، چه کسی پاسخگوی این تضییع حق شهر و شهروندان خواهد بود؟
آیا دیگر مدیریت شهری میتواند سر بلند کند؟ آیا این نحوه تصمیمسازی و تصمیمگیری فاتحه اصل شورا را نخوانده است؟ این نحوه عمل چه سازگاری با مشی اصلاحطلبی و دموکراسی مصرح در متن قانون شوراها دارد؟ در حالیکه افکار عمومی و نخبگان در انتظار انتخابی هوشمند و مدیری توانمند در حوزه تخصصی مدیریت شهری بودند، باور کنید این نحوه عملتان آب سردی بود بر پیکر زخم خورده اصلاحطلبی و فعالان شریف و جوان آن در رشت، هزینه این عملکرد را چرا باید رشت با این پیکر خسته بپردازد.
داوری تاریخ بسیار بیرحمانه است و مطمئنن مصلحت دسته و گروههای دورهای هیچ اعتباری برای توجیه اعمال ما نیست، و اکنون این ماییم و این آینده شهری که همهمان بسیار دوستش داریم.
7296/2007/
آیا با توجه به متن کامل آییننامه ابلاغی و نحوه عمل قانونگذار در آن که بسیار جامع و اتفاقا واضح و شفاف است و جدول وضعیت تکلیف مدیران ارشد، میانی و پایه جای هیچ شک و شبههای باقی میماند؟ آیا آقایان با نادیده گرفتن صریح قانون و استاندارد تقنینی به کار رفته در متن ابلاغیه، با انتخابی شبههانگیز برای پست شش ماه خالی مانده شهردار رشت بار دیگر به بلاتکلیفی اجرایی شهر دامن نزدهاند؟ با فرصت بسیار کم مانده تا مهلت قانونی انتخاب و تایید شهردار رشت از سوی وزارت کشور، آیا صحیح است که اینگونه با رای گرفته شده از مردم بازی کرد و منافع واقعی شهر را به منافع مجازی واگذار کرد؟ آیا این صحیح است با ایجاد پیمانی گروهی منافع شهر را به هر قیمتی به انتخاب گروهی تقلیل داد و خیل افکار عمومی، نخبگان، فرهنگیان و قاطبه مردم را نادیده گرفت ؟ آیا این صحیح است که سرمایه اجتماعی اصلاحطلبی را خرج انتخابهای غیر اصلاحی و اتفاقا بدون کارشناسی نمود؟ آیا صحیح است که نام و تجربه سنگینتان را خرج انتخابهای غیرکاربردی برای شهرمان کنید و برای حفظ به هر قیمت ائتلافی غیر اصولی زیر بار تصمیمی خلاف مشی اصلاح طلبانه مورد وثوق خودتان روید؟
شهر رشت خسته از نابسامانیهای بسیار است، جای زخمهای بسیاری دارد و خود شریفتان بهتر از هر کسی این دردها را میشناسید، و برای من و مای نسل جوان معتقد به آرمان اصلاح امور شهر، بسیار جای شگفتی دارد که ریشسفیدانمان به جای چراغ در دست گرفتن و راهنما شدن و نمایاندن راه از چاه، چراغ در دستان خود را خاموش کرده و به جای سپردن سکان این کشتی گرفتار در طوفان ناملایمات، سکان را به دست کسانی که تجربه کافی برای هدایت و مدیریت شهر را ندارند، میسپارید و برای ما جای تاسف دارد که سوخت و اعتبار این فرورفتن و اضمحلال خود حضرتتان هستید!
جایگاه جلوس شما بر کرسیهای شورای شهر با رای تک تک شهروندان معتقد به حضور شمایان محقق شده است، و این کم هزینهای برای شهر در بر نداشته است! با انتخاب مشبه شوراییان اگر زمینه انحلال قانونی شورا با توجه به متن صریح قانون فراهم شود، چه کسی پاسخگوی این تضییع حق شهر و شهروندان خواهد بود؟
آیا دیگر مدیریت شهری میتواند سر بلند کند؟ آیا این نحوه تصمیمسازی و تصمیمگیری فاتحه اصل شورا را نخوانده است؟ این نحوه عمل چه سازگاری با مشی اصلاحطلبی و دموکراسی مصرح در متن قانون شوراها دارد؟ در حالیکه افکار عمومی و نخبگان در انتظار انتخابی هوشمند و مدیری توانمند در حوزه تخصصی مدیریت شهری بودند، باور کنید این نحوه عملتان آب سردی بود بر پیکر زخم خورده اصلاحطلبی و فعالان شریف و جوان آن در رشت، هزینه این عملکرد را چرا باید رشت با این پیکر خسته بپردازد.
داوری تاریخ بسیار بیرحمانه است و مطمئنن مصلحت دسته و گروههای دورهای هیچ اعتباری برای توجیه اعمال ما نیست، و اکنون این ماییم و این آینده شهری که همهمان بسیار دوستش داریم.
7296/2007/
کپی شد