یادم هست سال 59 بود در مدرسه ای روستایی کلاس سوم ابتدایی را می گذراندم یک همکلاسی داشتم که الان هم در تهران سر کار است! البته در شهرداری و از ما خواسته شده بود تا برای زنگ نقاشی با موضوع 13 آبان تصویری بکشیم، دیدم این دوستمان سر یک سوسمار را کشیده با دهانی باز و دندان هایی تیز که در طرف مقابلش کره زمین با تعدادی آدم قرار داشت و روی این سوسمار نوشته است 'آمریکای جهانخوار!'. از آن زمان تا سال ها هر وقت نام آمریکا را می شنیدم به یاد آن نقاشی و طرح همکلاسیم می افتادم حالا این تصویر چگونه به ذهنش خطور کرده و یا از کجا برداشته بود، نمیدانم اما در آن سال های پیروزی انقلاب اسلامی و دوران انقلابی گری اینگونه باور ها و تصویر سازی ها دور از ذهن نبود!
بعدها که کمی بزرگتر و با سرد و گرم عالم سیاست آشناتر و اطلاعات و آگاهی هایم از صحنه گردانی های روابط و سیاست بین المللی بیشتر شد، فهمیدم آن تصویر جا گرفته در ذهن همکلاسی دوران ابتدایی ام چندان هم بی ربط نبوده است و وقتی ماجراهای تاریخ سیاست این چند دهه را که خود به چشم شاهد آن بوده ام مرور میکنم به خوبی قابل لمس است برهم زدن توازن قدرت های جهان و رشد و توسعه قدرت های سلطه جو و زدن زیر میز و اصولی که روزگاری همان ها منادی آن بوده اند و امروز که واقعیت های جهان سلطه را به خوبی حس می کنم، به این باور می رسم که همه بازی های سیاست بین المللی بر مبنای رسیدن به قدرت بیشتر برای بردن منافع و اگر قوی باشی می مانی و می بری و اگر نه که باید تاوان خیلی چیز ها را بدهی!
این روز ها با شنیدن نام آمریکا و رفتار های رییس جمهور تاجر پیشه و جمهوری خواهش دوباره مرا به یاد همان نقاشی هم کلاسیم انداخت و همان سوسمار و اینکه چگونه با برخی رفتار ها در صدد برهم زدن توازن قدرت های منطقه ای و جهانی و سودایی که در سر دارد، است و این توهم یکجانبه گرایی چگونه می رود تا جهان را با چالش های جدیدتری روبرو کند و آنهایی که تمام تخم مرغ هایشان را در این سال های پس از جنگ جهانی دوم خواسته و ناخواسته در سبد آمریکا ریخته اند و دم منافع خود را به سیاست های این کشور گره زده اند چگونه خواهند توانست از این زنجیر رهایی یابند ، هرچند که دراین میان نشان داده اند چقدر از خرد شدن اعتبار و استقلال خود شرمنده اند، اما هزینه های این شرایط تحمیلی راهی جز تحمل خفت برای آنها ندارد!
امروز سیاست و روابط بین الملل ایجاب می کند تا کشورهای منطقه ای براساس منافع مشترک با شکل دهی پیمان های دو یا چندجانبه قفل های وابستگی زنجیره های اقتصادی خود را گام به گام باز نمایند زیرا با شرایط موجود که پول های نفت از یک سو در جیب سوداگران خوشگذران و از سوی دیگر قدرت و سیاست های قدرت اقتصادی و یکجانبه گرایی در خورجین منافع و طمع طرف های قلدر برجهان سایه انداخته است، آینده ای جز برهم خوردن نظم جهانی متصور نیست و در این میانه سوداگری سوداگران، کشورهایی که متکی به استقلال خود هستند راه ومسیر دشوار و سختی خواهند داشت!
اکنون آمریکا در شرایطی قرار گرفته است که با خروج از بسیاری از معاهدات بین المللی از برجام گرفته تا سایر قرارداد های بین المللی که خود تعهد کرده بود می رود تا در خلاء قدرت های مهار کننده سلطه خویش را فراگیر تر نماید و جهان را با چالش جدیدی روبرو کند هرچند که اعتبار او امروز بسیار زیر سوال رفته و دیگر کمتر کشوری است که برگفتار و رفتار او اعتمادی داشته باشد و شاید بهترین زمان برای به خود امدن کشورها و فراهم اوری تمهیداتی برای خروج از چتر سلطه امریکایی مانند انچه که اتحادیه اروپا اکنون در خصوص برجام با تمام هزینه ها و احتمالات بیش بینی کرده است، باشد.
امروز ملت ایران نیز که تجربه 40 سال مقاومت در مقابل تهدیدات جهان سلطه را پیش رو دارد اکنون در شرایط خاصی قرار گرفته که باید در کنار سیاست های واقع بینانه ای که سیاستمداران و تصمیم سازی های هوشمندانه مدیران ارشد کشور برمبنای ارمان های انقلاب اسلامی دارند این دوران گذار را نیز پشت سر بگذارند هرچند که سختی های بسیاری تحمیل شده است و ملت ما در رنج فراوان قرار دارند که در این میان گروههای سیاسی و فعالان نقد و منتقدان هم می بایست رنج ملت را مضاعف نکنند و بدور از منافع گروهی و حزبی واقع بینانه مشکلات را ببینند و در این جنگ اقتصادی تحمیلی به همراهی دولت و ملت و نظام بیایند و دعواهای سیاسی را برای وقت دیگری بگذارند زیرا اکنون زمان در کنار هم ماندن برای حفظ کشور و نظام است و هر گونه کم توجهی در این زمینه می تواند هزینه های بسیاری بر ملت تحمیل کند و همه وظیفه داریم متحد در کنار هم بوده و از این بحران و پیچ تاریخی عبور کنیم و به این نکته توجه داشته باشیم که آنچه موجب پایداری و استقامت و صیانت از این کشور و ملت می شود تمرکز برروی منافع ملی است زیرا در عالم سیاست بینالملل دوست و دشمن بر اساس منافع شکل می گیرد و منافع ما امروز در کنار هم بودن است.
7296/2007
بعدها که کمی بزرگتر و با سرد و گرم عالم سیاست آشناتر و اطلاعات و آگاهی هایم از صحنه گردانی های روابط و سیاست بین المللی بیشتر شد، فهمیدم آن تصویر جا گرفته در ذهن همکلاسی دوران ابتدایی ام چندان هم بی ربط نبوده است و وقتی ماجراهای تاریخ سیاست این چند دهه را که خود به چشم شاهد آن بوده ام مرور میکنم به خوبی قابل لمس است برهم زدن توازن قدرت های جهان و رشد و توسعه قدرت های سلطه جو و زدن زیر میز و اصولی که روزگاری همان ها منادی آن بوده اند و امروز که واقعیت های جهان سلطه را به خوبی حس می کنم، به این باور می رسم که همه بازی های سیاست بین المللی بر مبنای رسیدن به قدرت بیشتر برای بردن منافع و اگر قوی باشی می مانی و می بری و اگر نه که باید تاوان خیلی چیز ها را بدهی!
این روز ها با شنیدن نام آمریکا و رفتار های رییس جمهور تاجر پیشه و جمهوری خواهش دوباره مرا به یاد همان نقاشی هم کلاسیم انداخت و همان سوسمار و اینکه چگونه با برخی رفتار ها در صدد برهم زدن توازن قدرت های منطقه ای و جهانی و سودایی که در سر دارد، است و این توهم یکجانبه گرایی چگونه می رود تا جهان را با چالش های جدیدتری روبرو کند و آنهایی که تمام تخم مرغ هایشان را در این سال های پس از جنگ جهانی دوم خواسته و ناخواسته در سبد آمریکا ریخته اند و دم منافع خود را به سیاست های این کشور گره زده اند چگونه خواهند توانست از این زنجیر رهایی یابند ، هرچند که دراین میان نشان داده اند چقدر از خرد شدن اعتبار و استقلال خود شرمنده اند، اما هزینه های این شرایط تحمیلی راهی جز تحمل خفت برای آنها ندارد!
امروز سیاست و روابط بین الملل ایجاب می کند تا کشورهای منطقه ای براساس منافع مشترک با شکل دهی پیمان های دو یا چندجانبه قفل های وابستگی زنجیره های اقتصادی خود را گام به گام باز نمایند زیرا با شرایط موجود که پول های نفت از یک سو در جیب سوداگران خوشگذران و از سوی دیگر قدرت و سیاست های قدرت اقتصادی و یکجانبه گرایی در خورجین منافع و طمع طرف های قلدر برجهان سایه انداخته است، آینده ای جز برهم خوردن نظم جهانی متصور نیست و در این میانه سوداگری سوداگران، کشورهایی که متکی به استقلال خود هستند راه ومسیر دشوار و سختی خواهند داشت!
اکنون آمریکا در شرایطی قرار گرفته است که با خروج از بسیاری از معاهدات بین المللی از برجام گرفته تا سایر قرارداد های بین المللی که خود تعهد کرده بود می رود تا در خلاء قدرت های مهار کننده سلطه خویش را فراگیر تر نماید و جهان را با چالش جدیدی روبرو کند هرچند که اعتبار او امروز بسیار زیر سوال رفته و دیگر کمتر کشوری است که برگفتار و رفتار او اعتمادی داشته باشد و شاید بهترین زمان برای به خود امدن کشورها و فراهم اوری تمهیداتی برای خروج از چتر سلطه امریکایی مانند انچه که اتحادیه اروپا اکنون در خصوص برجام با تمام هزینه ها و احتمالات بیش بینی کرده است، باشد.
امروز ملت ایران نیز که تجربه 40 سال مقاومت در مقابل تهدیدات جهان سلطه را پیش رو دارد اکنون در شرایط خاصی قرار گرفته که باید در کنار سیاست های واقع بینانه ای که سیاستمداران و تصمیم سازی های هوشمندانه مدیران ارشد کشور برمبنای ارمان های انقلاب اسلامی دارند این دوران گذار را نیز پشت سر بگذارند هرچند که سختی های بسیاری تحمیل شده است و ملت ما در رنج فراوان قرار دارند که در این میان گروههای سیاسی و فعالان نقد و منتقدان هم می بایست رنج ملت را مضاعف نکنند و بدور از منافع گروهی و حزبی واقع بینانه مشکلات را ببینند و در این جنگ اقتصادی تحمیلی به همراهی دولت و ملت و نظام بیایند و دعواهای سیاسی را برای وقت دیگری بگذارند زیرا اکنون زمان در کنار هم ماندن برای حفظ کشور و نظام است و هر گونه کم توجهی در این زمینه می تواند هزینه های بسیاری بر ملت تحمیل کند و همه وظیفه داریم متحد در کنار هم بوده و از این بحران و پیچ تاریخی عبور کنیم و به این نکته توجه داشته باشیم که آنچه موجب پایداری و استقامت و صیانت از این کشور و ملت می شود تمرکز برروی منافع ملی است زیرا در عالم سیاست بینالملل دوست و دشمن بر اساس منافع شکل می گیرد و منافع ما امروز در کنار هم بودن است.
7296/2007
کپی شد