به گزارش روز جمعه ایرنا، این مترجم آثار ارزشمند ادبی که برای آیین یادمان هوشنگ گلشیری به گیلان سفر کرده در نشست پرسش و پاسخ با اعضای کانون فرهنگی لاکانشهر رشت اظهار داشت: بی اخلاقی در این حوزه نیز مانند سایر حوزه ها سیطره بسیار دارد .
وی افزود: به محض این که کسی یک مقدار زبان می داند فکر می کند من که از ماشین کمتر نیستم گوگل ترنسلیشن که هست، زبان مادری ام هم که فارسی است و این باعث شده این قدر ترجمه رواج پیدا کند .
وی اذعان داشت: گاهی خود من که مترجم هستم مایوس می شوم برای این که می بینم کتابهایی در این اوضاع کتابخوانی خیلی پرفروش می شود که من که انگلیسی اش را خوانده بودم می فهمم مترجم چه بلایی سرش آورده است.
وی افزود: این کتابها خریده و خوانده می شود احتمالا به خاطر این که موضوع جذاب است و برای آدمها خیلی مهم نیست و نمی شود با آن جنگید.
طاهری یکی از علل اصلی این امر را نبود نقد منصفانه درست و علمی حوزه ترجمه خواند و گفت : یکی از راه های انتخاب آثار ترجمه شده خوب وجود مجلات معتبر ادبی و نقد است.
وی افزود: تا حدودی مجله مترجم که مجله بسیار تخصصی است در این زمینه کار می کند ولی نقد دقیق خیلی کم است و ما تقریبا یا تکه پرانی هایی را شاهدیم که طنز است یعنی جملاتی را که مترجم اشتباه فهمیده برای خنده می گذارند.
این مترجم موفق در مورد معیار انتخاب یک ترجمه خوب اظهار داشت : واقعیت این است که در ایران معیاری وجود ندارد و فکر می کنم در نهایت یک سرندی در ذهن آدم ها می شود و کم کم برایشان مهم می شود که ترجمه کدام مترجم را بخوانند .
این بانوی مترجم ابراز کرد:فکر می کنم در حوزه ادبیات داستانی در مطبوعات و صفحات ادبی ما نیز چنین است یک میانمایگی،رفاقت و باند بازی منتشر است.
وی ادامه داد: یک وقتی می بینی کاری که ارزش زیادی ندارد هر مجله ای باز می کنید راجع به آن نوشته اند این ها بخشی از بلبشویی است که وجود دارد .
طاهری اظهار داشت: در دوره ای بحثهایی شد مثل این که ارشاد بیاید بانک ترجمه ایجاد کند همیشه این چیزها وقتی این جاها شروع می شود آدم می ترسد برای این که می بیند دوباره دولت می خواهد در این حوزه نیز دخالت کند.
وی افزود: در خصوص ترجمه متعدد از یک اثر بارها دیده ام که می گویند این باید یک جا ثبت شود که فرد دیگری سراغش نرود ولی از سویی از کجا می توانیم مطمئن باشیم کسی که ثبت می کند بهترین مترجم آن کتاب باشد، یا ممکن است بعضی کتابهایی را ثبت کنند ولی کارش را انجام ندهند و دیگر کسی نمی تواند سراغش برود .
وی با بیان این که کپی رایت را از نظر اخلاقی کاملا قبول دارم افزود: مساله این است که کپی رایت با ممیزی جور در نمی آید شما نمی توانید اثر یک نویسنده را اینجا مثله کنید، چون در یک پیمان جهانی قرار گرفته اید، این خیانت در امانت را نمی توانید بکنید.
وی با بیان این که فکر نمی کنم کپی رایت هم به جایی برسد اظهار داشت: اگر کپی رایت در این مملکت قانونی شود آن کسی یا ناشری که با ناشر خارجی قرارداد بسته برای ترجمه اثری، فرد دیگری نمی تواند آن را ترجمه کند.
طاهری در مورد وضعیت ترجمه در کشورهای دیگر گفت: ترجمه متعدد از برخی آثار کلاسیک هست مثلا از مادام بواری در طی چند دهه چند ترجمه انگلیسی شده ، آثاری است که دیگر صاحب امتیاز ندارد .
وی تصریح کرد: ولی این بلبشوی ترجمه کشور ما هیچ جا نیست برای این که اولا نویسنده و ناشر اصلی ارتباط تنگاتنگ با مترجم آن کشور دیگر دارند و ترجمه را تائید می کنند.
وی اضافه کرد :بخش دیگر مساله مربوط به زبان فارسی است یعنی این که ناشر خارجی چه مشاوری دارد که بگوید این ترجمه به زبان فارسی خوب است .
به گفته وی در خارج از ایران اگر پس از30سال یک ترجمه دیگر می شود نقدها شروع می شود گاردین، نیویورک ریویوز می بینید که ترجمه های مختلف یک اثر را که از فرانسه به انگلیسی ترجمه شده با هم مقایسه می کنند و بعد این بحثها پیش می آید که آیا امکان ترجمه نهایی وجود دارد.
وی در پاسخ به سئوالی در مورد چگونگی ترجمه آثار ایرانی به زبانهای خارجی گفت: بهترین شکل این است که ویراستاری از زبان مادری کارها را ببیند.
طاهری خاطرنشان کرد: شکل خوبش این است که ناشرها از طریق هم اقدام کنند کارهای موفقی هم بوده مثلا کارهای زویا پیرزاد و فریبا وفی در آلمان خیلی پر فروش شده ، ولی فکر می کنم مترجمان این آثار ملیت آن کشورها را داشتند ولی فارسی می دانستند بعد با نویسنده در مورد چیزهایی که متوجه نمی شدند همکاری کردند.
وی با بیان این که آثار فارسی ترجمه شده به زبانهای دیگر انگشت شمار است افزود :شاید مهم ترین علت این است که از طریق درست عمل نشده مثلا خیلی از ایرانی هایی که به خارج از کشور رفتند سالهای اول برای این که پولی از دولت بگیرند شروع کردند به کارهای فرهنگی کردن مثلا همسرش آلمانی بود می نشستند کار ترجمه می کردند با نشر ضعیف و بد در صورتی که باید با ناشران بزرگ وارد مذاکره شد که بتوانیم وارد جریان اصلی ادبیات شویم ولی مترجمان خیلی خوب که فارسی بدانند کم است .
وی در پاسخ به پرسشی در مورد تجدید چاپ آثار هوشنگ گلشیری گفت : تنگ نظری در مورد این آثار وحساسیت روی اسم هنوز هست و این که تا وقتی خودش بود حاضر نبود کلمه ای را حذف کند ،حالا هم که بار امانت روی دوش ما سنگین تر است در نتیجه برای تجدید چاپ تن به مصالحه نمی دهیم .
وی خاطرنشان کرد: هر اثری که در ایران در بازار وجود نداشته باشد کاری به افست و بازار قاچاق نداریم تمام را تایپ کرده و به صورت سبک در سایت بنیاد گلشیری قرار داده ایم تا آدمها بخوانند ولی هنوز امکان چاپ قانونی آثار فراهم نشده است.
وی افزود: برای کارهای نیمه تمام هم مگر این که به صورت کار تحقیقاتی روی سایت قرار دهیم ولی این که به صورت کتاب منتشر کنیم به دلیل وسواس هایی که داشت چون کار را تمام شده تلقی نکرده بود برنامه ای نداریم .
وی در خاتمه با اشاره به این که فقر فرهنگی و تیراژ پایین کتابها نا امید کننده است، ادبیات و کتاب خواندن را نجات بخش دانست .
*درباره مترجم
فرزانه طاهری 16 آبان 1337 در تهران زاده شد. پدرش پرویز طاهری افسر شهربانی و مادرش اقدس خیرالدین زنی اهل کتاب و ادبیات بود. فرزانه پس از پایان مدرسه رشته ادبیات را در دانشگاه تهران ادامه داد. سپس با هوشنگ گلشیری، نویسنده سرشناس ایرانی ازدواج کرد و یک پسر و یک دختر به دنیا آورد. طاهری از زمان تحصیل به کار ترجمه میپرداخت. پس از آن نیز مدتی در حوزه علوم مرکز نشر دانشگاهی به ویراستاری مشغول شد و مدتی نیز در مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی - معماری ایران به کارهای ترجمه و ویراستاری پرداخت. اما بعد از آن حرفه ترجمه را بهطور جدی و تخصصی در پیش گرفت و به زودی «در محافل فرهنگی به عنوان یک مترجم دقیق و آگاه شناخته شد.» او در زمینههای ادبیات داستانی، روانشناسی، شهرسازی و معماری، علوم سیاسی ترجمه میکند. پس از درگذشت هوشنگ گلشیری در سال 1379است . فرزانه طاهری مدیریت بنیاد هوشنگ گلشیری را برعهده دارد.
*آثار ترجمه شده
کلیسای جامع، نوشته ریموند کارور ،خانم دلوی، نوشته ویرجینیا وولف، عطش آمریکایی، نوشته ریچارد رایت ،مسخ از فرانتس کافکا به همراه «دربارهٔ مسخ» از ولادیمیر ناباکوف، مردی دیگر؛ مصاحبه با گراهام گرین، نوشته ماری فرانسواز آلن، ادبیات روس: گفتارهایی دربارهٔ نیکولای گوگول، ایوان تورگنیف، نوشته ولادیمیر ناباکوف ،مبانی نقد ادبی، نوشته ویلفرد گرین و دیگران، داستان کوتاه؛ از مجموعه مکتبها، سبکها و اصطلاحهای ادبی و هنری، نوشته یان رید، عناصر داستان، نوشته رابرت اسکولز، استعاره؛ از مجموعه مکتبها، سبکها و اصطلاحهای ادبی و هنری، نوشته ترنس هاوکس، معمای آقای ریپلی، نوشته پاتریشیا هایاسمیت ،راستی آخرین بار پدرت را کی دیدی؟، نوشته بلیک ماریسن، ،نظریه ادبی (معرفی بسیار مختصر)، نوشته جاناتان کالر، درآمدی بر ساختارگرایی در ادبیات، نوشته رابرت اسکولز، کلود سیمون، نوشته جورج جی لنارد بخشی از کارهای ترجمه این بانوی ارزشمند است.
6030
وی افزود: به محض این که کسی یک مقدار زبان می داند فکر می کند من که از ماشین کمتر نیستم گوگل ترنسلیشن که هست، زبان مادری ام هم که فارسی است و این باعث شده این قدر ترجمه رواج پیدا کند .
وی اذعان داشت: گاهی خود من که مترجم هستم مایوس می شوم برای این که می بینم کتابهایی در این اوضاع کتابخوانی خیلی پرفروش می شود که من که انگلیسی اش را خوانده بودم می فهمم مترجم چه بلایی سرش آورده است.
وی افزود: این کتابها خریده و خوانده می شود احتمالا به خاطر این که موضوع جذاب است و برای آدمها خیلی مهم نیست و نمی شود با آن جنگید.
طاهری یکی از علل اصلی این امر را نبود نقد منصفانه درست و علمی حوزه ترجمه خواند و گفت : یکی از راه های انتخاب آثار ترجمه شده خوب وجود مجلات معتبر ادبی و نقد است.
وی افزود: تا حدودی مجله مترجم که مجله بسیار تخصصی است در این زمینه کار می کند ولی نقد دقیق خیلی کم است و ما تقریبا یا تکه پرانی هایی را شاهدیم که طنز است یعنی جملاتی را که مترجم اشتباه فهمیده برای خنده می گذارند.
این مترجم موفق در مورد معیار انتخاب یک ترجمه خوب اظهار داشت : واقعیت این است که در ایران معیاری وجود ندارد و فکر می کنم در نهایت یک سرندی در ذهن آدم ها می شود و کم کم برایشان مهم می شود که ترجمه کدام مترجم را بخوانند .
این بانوی مترجم ابراز کرد:فکر می کنم در حوزه ادبیات داستانی در مطبوعات و صفحات ادبی ما نیز چنین است یک میانمایگی،رفاقت و باند بازی منتشر است.
وی ادامه داد: یک وقتی می بینی کاری که ارزش زیادی ندارد هر مجله ای باز می کنید راجع به آن نوشته اند این ها بخشی از بلبشویی است که وجود دارد .
طاهری اظهار داشت: در دوره ای بحثهایی شد مثل این که ارشاد بیاید بانک ترجمه ایجاد کند همیشه این چیزها وقتی این جاها شروع می شود آدم می ترسد برای این که می بیند دوباره دولت می خواهد در این حوزه نیز دخالت کند.
وی افزود: در خصوص ترجمه متعدد از یک اثر بارها دیده ام که می گویند این باید یک جا ثبت شود که فرد دیگری سراغش نرود ولی از سویی از کجا می توانیم مطمئن باشیم کسی که ثبت می کند بهترین مترجم آن کتاب باشد، یا ممکن است بعضی کتابهایی را ثبت کنند ولی کارش را انجام ندهند و دیگر کسی نمی تواند سراغش برود .
وی با بیان این که کپی رایت را از نظر اخلاقی کاملا قبول دارم افزود: مساله این است که کپی رایت با ممیزی جور در نمی آید شما نمی توانید اثر یک نویسنده را اینجا مثله کنید، چون در یک پیمان جهانی قرار گرفته اید، این خیانت در امانت را نمی توانید بکنید.
وی با بیان این که فکر نمی کنم کپی رایت هم به جایی برسد اظهار داشت: اگر کپی رایت در این مملکت قانونی شود آن کسی یا ناشری که با ناشر خارجی قرارداد بسته برای ترجمه اثری، فرد دیگری نمی تواند آن را ترجمه کند.
طاهری در مورد وضعیت ترجمه در کشورهای دیگر گفت: ترجمه متعدد از برخی آثار کلاسیک هست مثلا از مادام بواری در طی چند دهه چند ترجمه انگلیسی شده ، آثاری است که دیگر صاحب امتیاز ندارد .
وی تصریح کرد: ولی این بلبشوی ترجمه کشور ما هیچ جا نیست برای این که اولا نویسنده و ناشر اصلی ارتباط تنگاتنگ با مترجم آن کشور دیگر دارند و ترجمه را تائید می کنند.
وی اضافه کرد :بخش دیگر مساله مربوط به زبان فارسی است یعنی این که ناشر خارجی چه مشاوری دارد که بگوید این ترجمه به زبان فارسی خوب است .
به گفته وی در خارج از ایران اگر پس از30سال یک ترجمه دیگر می شود نقدها شروع می شود گاردین، نیویورک ریویوز می بینید که ترجمه های مختلف یک اثر را که از فرانسه به انگلیسی ترجمه شده با هم مقایسه می کنند و بعد این بحثها پیش می آید که آیا امکان ترجمه نهایی وجود دارد.
وی در پاسخ به سئوالی در مورد چگونگی ترجمه آثار ایرانی به زبانهای خارجی گفت: بهترین شکل این است که ویراستاری از زبان مادری کارها را ببیند.
طاهری خاطرنشان کرد: شکل خوبش این است که ناشرها از طریق هم اقدام کنند کارهای موفقی هم بوده مثلا کارهای زویا پیرزاد و فریبا وفی در آلمان خیلی پر فروش شده ، ولی فکر می کنم مترجمان این آثار ملیت آن کشورها را داشتند ولی فارسی می دانستند بعد با نویسنده در مورد چیزهایی که متوجه نمی شدند همکاری کردند.
وی با بیان این که آثار فارسی ترجمه شده به زبانهای دیگر انگشت شمار است افزود :شاید مهم ترین علت این است که از طریق درست عمل نشده مثلا خیلی از ایرانی هایی که به خارج از کشور رفتند سالهای اول برای این که پولی از دولت بگیرند شروع کردند به کارهای فرهنگی کردن مثلا همسرش آلمانی بود می نشستند کار ترجمه می کردند با نشر ضعیف و بد در صورتی که باید با ناشران بزرگ وارد مذاکره شد که بتوانیم وارد جریان اصلی ادبیات شویم ولی مترجمان خیلی خوب که فارسی بدانند کم است .
وی در پاسخ به پرسشی در مورد تجدید چاپ آثار هوشنگ گلشیری گفت : تنگ نظری در مورد این آثار وحساسیت روی اسم هنوز هست و این که تا وقتی خودش بود حاضر نبود کلمه ای را حذف کند ،حالا هم که بار امانت روی دوش ما سنگین تر است در نتیجه برای تجدید چاپ تن به مصالحه نمی دهیم .
وی خاطرنشان کرد: هر اثری که در ایران در بازار وجود نداشته باشد کاری به افست و بازار قاچاق نداریم تمام را تایپ کرده و به صورت سبک در سایت بنیاد گلشیری قرار داده ایم تا آدمها بخوانند ولی هنوز امکان چاپ قانونی آثار فراهم نشده است.
وی افزود: برای کارهای نیمه تمام هم مگر این که به صورت کار تحقیقاتی روی سایت قرار دهیم ولی این که به صورت کتاب منتشر کنیم به دلیل وسواس هایی که داشت چون کار را تمام شده تلقی نکرده بود برنامه ای نداریم .
وی در خاتمه با اشاره به این که فقر فرهنگی و تیراژ پایین کتابها نا امید کننده است، ادبیات و کتاب خواندن را نجات بخش دانست .
*درباره مترجم
فرزانه طاهری 16 آبان 1337 در تهران زاده شد. پدرش پرویز طاهری افسر شهربانی و مادرش اقدس خیرالدین زنی اهل کتاب و ادبیات بود. فرزانه پس از پایان مدرسه رشته ادبیات را در دانشگاه تهران ادامه داد. سپس با هوشنگ گلشیری، نویسنده سرشناس ایرانی ازدواج کرد و یک پسر و یک دختر به دنیا آورد. طاهری از زمان تحصیل به کار ترجمه میپرداخت. پس از آن نیز مدتی در حوزه علوم مرکز نشر دانشگاهی به ویراستاری مشغول شد و مدتی نیز در مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی - معماری ایران به کارهای ترجمه و ویراستاری پرداخت. اما بعد از آن حرفه ترجمه را بهطور جدی و تخصصی در پیش گرفت و به زودی «در محافل فرهنگی به عنوان یک مترجم دقیق و آگاه شناخته شد.» او در زمینههای ادبیات داستانی، روانشناسی، شهرسازی و معماری، علوم سیاسی ترجمه میکند. پس از درگذشت هوشنگ گلشیری در سال 1379است . فرزانه طاهری مدیریت بنیاد هوشنگ گلشیری را برعهده دارد.
*آثار ترجمه شده
کلیسای جامع، نوشته ریموند کارور ،خانم دلوی، نوشته ویرجینیا وولف، عطش آمریکایی، نوشته ریچارد رایت ،مسخ از فرانتس کافکا به همراه «دربارهٔ مسخ» از ولادیمیر ناباکوف، مردی دیگر؛ مصاحبه با گراهام گرین، نوشته ماری فرانسواز آلن، ادبیات روس: گفتارهایی دربارهٔ نیکولای گوگول، ایوان تورگنیف، نوشته ولادیمیر ناباکوف ،مبانی نقد ادبی، نوشته ویلفرد گرین و دیگران، داستان کوتاه؛ از مجموعه مکتبها، سبکها و اصطلاحهای ادبی و هنری، نوشته یان رید، عناصر داستان، نوشته رابرت اسکولز، استعاره؛ از مجموعه مکتبها، سبکها و اصطلاحهای ادبی و هنری، نوشته ترنس هاوکس، معمای آقای ریپلی، نوشته پاتریشیا هایاسمیت ،راستی آخرین بار پدرت را کی دیدی؟، نوشته بلیک ماریسن، ،نظریه ادبی (معرفی بسیار مختصر)، نوشته جاناتان کالر، درآمدی بر ساختارگرایی در ادبیات، نوشته رابرت اسکولز، کلود سیمون، نوشته جورج جی لنارد بخشی از کارهای ترجمه این بانوی ارزشمند است.
6030
کپی شد