در این گزارش آرش نصیری نوشته است: به زعم من، سردار یکی از برندگان این جام بود، اگر درسهایی که باید بگیرد را گرفته باشد، تیرماه سال 1397 میتواند نقطه عطفی باشد برای حرکت او به سمت یک ستاره بینالمللی شدن.
صحنه آخر بازی برزیل و کاستاریکا، وقتی که نیمار با دو دست صورتش را گرفته بود و به پهنای صورت اشک میریخت، خیلی از کسانی که درگیر مسائل تیم ملی بودند را یاد سردار آزمون خودمان انداخت. روزهایی که سردار تحت فشار شدیدی بود. البته این فشارها چندان منصفانه نبود و به خاطر تنها فرصتی که در بازی با مراکش به دست آورد و از دست داد و همچنین برخی توقعات زیاده از حد شروع شد، اما همه اینها ریشه در مسائلی داشت که از قبل حول این ستاره فوتبال ما وجود داشت.
این فشار شدید که به صحبتهای بغض آلود سردار و زمزمه رفتناش از تیم ملی منجر شد، بعدا با بررسی کارشناسی کارنامهاش در برنامههای مختلف و حمایت ستارههای سینما و همبازیانش از او و با اعتماد دوباره کارلوس کی روش و حضورش در ترکیب تیم ملی در بازی با پرتغال و بازی نسبتا خوبش کم شد اما، حتما چندی بعد که این هیجانات فروکش کند، دوباره آغاز خواهد شد مگر آنکه سردار از این اتفاق درس بزرگش را گرفته باشد.
سردار را با اسطورهای به نام علی دایی مقایسه میکنند. خود او هم بارها گفته که یکی از الگوهای اصلیاش آقای داییست، اما او یک فرق اساسی با آقای گل فوتبال جهان دارد و آن اینکه او تازه دو سال دیگر در سنی قرار میگیرد که علی دایی وارد تیم ملی شد. به یاد بیاورید که نشانه اصلی فوتبال ما در جهان در بیست و پنج سالگی اولین بازیاش را برای تیم ملی انجام داد، اما آنقدر انگیزه داشت و برای موفقیت و پیشرفت هرچه بیشتر تلاش میکرد که تا سن سی و هشت سالگی در تیم ملی ماند و حتی در آخرین بازیهایش طوری در زمین حاضر میشد که انگار اولین بازیاش را انجام میدهد.
او در تمام این سالها حرفهای و سختکوش ماند و به شدت تمرین کرد و خود را از حاشیهها دور نگه داشت. به یاد بیاورید تعبیر درخشانی را که حمید علیدوستی درباره دایی گفت، علیدوستی که یکی از بهترین فورواردهای نسل قبل ازعلی دایی است گفته بود تنها یک نفر هست که با یک تکنیک و توانایی معمولی میتواند سر از بایرن مونیخ در بیاورد و موفقترین فوتبالیست تاریخ فوتبال ایران شود و او علی داییست که این همه انگیزه دارد.(نقل به مضمون)
این انگیزه و تمرکز چیزیست که سردار آزمون در بیست و دو سالگی از دست داد و یا اقل نشانههایش در او ظاهر شد. آزمون که حتی در نوزده سالگی و در جام جهانی قبلی هم یکی از گزینههای انتخاب برای حضور در جام جهانی بود و در لحظه آخر از لیست کارلوس کی روش حذف شد، در سالهای بعد درخشید و گلهای زیبایی در بازیهای باشگاهی و ملی به ثمر رساند و مدام گل زد و گل زد اما آفتهای حضور در رسانههای جدید و وسوسههای حضور در مجامع غیر از فوتبال و جذابیتهای این فضاها و تعریف و تمجیدهایی فراتر از ظرفیت یک جوان بیست ساله او را جذب خود کرد و کم کم درگیر کارهایی شد که هر ورزشکار حرفهای را نابود میکند.
وی همچنین نوشته است: سردار ما درست از همان جایی ضربه خورد که به اشتباه نقطه برتریاش میدانست. او فکر میکرد شهرت بسیارش در فضای مجازی در بین ستارههایی از جنس دیگر کمکش میکند، در حالی که یک ستاره باید ستاره زمینه کاری خودش باشد. یک ستاره موسیقی باید در فضای مجازی موج ایجاد کند تا کارهایش بیشتر شنیده شوند و معلوم است که بودن در کنار یک ستاره بزرگ فوتبال خیلی کمکش میکند اما یک گلزن باید گل بزند و باز هم گل بزند. یعنی توپ را وارد دروازه کند.
در بخش دیگری نیز می خوانیم که او باید سطح خواستههایش را بالا ببرد و بخواهد و تلاش کند که یک سوپراستار باشد. او جزو معدود فوتبالیستهای ماست که حتی میتواند رکورد گلزنی علی دایی در جهان را جابجا کند. او باید بداند میتواند ستاره بارسلونا، رئال مادرید، منچستریونایتد و تمام تیمهای بزرگ جهان باشد و اگر هم میخواهد با ستارههای موسیقی دوستی کند با کمتر از ستارههای بزرگ موسیقی جهان قانع نباشد، نه ستارههایی که چهرههایی معمولی و بعضا ناهنجار در جامعه خودمان هستند.
نیمار هم همین راه سردار را رفته بود و در جام جهانی قبلی بیست و دو ساله و سوپراستار فوتبال برزیل بود اما به زعم خیلیها، لایفاستایلش، هم در آن جام و هم در این جام مانع آن شد که بتواند برزیل را به جایی برساند.(از مصدومیت جام قبلی هم بگذریم که البته مصدومیت یک فوتبالیست هم بی ارتباط با لایف استایلش نیست). لایفاستایلی که او را با ظاهری نامناسب به مستطیل سبز کشاند اما بعد از بازی اول مجبور شد موهایش را کوتاه کند و در بازی دوم، بعد از آن کل لحظه آخر آنگونه اشک بریزد. سردار هم میتوانست پشت توپی که طارمی گل نکرد قرار بگیرد و آن را گل کند و با دوست دست اشکهای شوقش را بپوشاند و تبدیل به یک منجی و ابرستاره محبوب در بین مردم ایران شود، اما به اعتقاد بنده الان وقتش نبود. او این فرصت را در جام جهانی بعدی دارد اگر در چهار سال آینده آنگونه زندگی و رفتار کند که باید، و عزمش برای فتح قلههای بزرگ باشد نه تحسینهای بیتاثیر در فضای مجازی و رفاقتهای سبک و ....
این حرفها را من میتوانم بزنم که در سنین نوجوانی، در ورزشگاه سیدرسول حسینی ساری شاهد بازیهای پدر قهرمانش در تیم منتخب مازندران در دهه شصت بودم. تیم متشکل از بایمحمد دوجی، حبیب کوزلی، سعید حجازیان، محمدشعبانپور و ستارههای دیگر و صد البته یک مرد ترکمن غیور که تا پای جان برای موفقیت تیمش تلاش میکرد یعنی خلیل آزمون.
آنها واقعا برای هیچ مزدی از جان مایه میگذاشتند و یادم نمیرود که همان موقع دنیای ورزش (یا کیهان ورزشی) عکسی از تیم منتخب مازندران منتشر کرد که یکی از بازیکنانش با پای برهنه داشت اسپک میزد. درست یادم نمیآید. شاید او همین خلیل آزمون بود که حالا این جوان برومند را تحویل جامعه فوتبال داده است که یکی از گرانترین و پردرآمدترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است.
سردار، اگر سقف آرزوها و خواستههایت کوتاه شد دوباره آن را بلند در نظر بگیر و به آسمان برسان، درست به وسعت و بلندی آسمان آبی و بیکران و دل دریایی مردمان سرزمینت. تو باید همیشه بهترین باشی پسر برازنده ترکمن صحرا.... تو باید همچنان بتازی، تیزتر از سریک...
6204/1648
صحنه آخر بازی برزیل و کاستاریکا، وقتی که نیمار با دو دست صورتش را گرفته بود و به پهنای صورت اشک میریخت، خیلی از کسانی که درگیر مسائل تیم ملی بودند را یاد سردار آزمون خودمان انداخت. روزهایی که سردار تحت فشار شدیدی بود. البته این فشارها چندان منصفانه نبود و به خاطر تنها فرصتی که در بازی با مراکش به دست آورد و از دست داد و همچنین برخی توقعات زیاده از حد شروع شد، اما همه اینها ریشه در مسائلی داشت که از قبل حول این ستاره فوتبال ما وجود داشت.
این فشار شدید که به صحبتهای بغض آلود سردار و زمزمه رفتناش از تیم ملی منجر شد، بعدا با بررسی کارشناسی کارنامهاش در برنامههای مختلف و حمایت ستارههای سینما و همبازیانش از او و با اعتماد دوباره کارلوس کی روش و حضورش در ترکیب تیم ملی در بازی با پرتغال و بازی نسبتا خوبش کم شد اما، حتما چندی بعد که این هیجانات فروکش کند، دوباره آغاز خواهد شد مگر آنکه سردار از این اتفاق درس بزرگش را گرفته باشد.
سردار را با اسطورهای به نام علی دایی مقایسه میکنند. خود او هم بارها گفته که یکی از الگوهای اصلیاش آقای داییست، اما او یک فرق اساسی با آقای گل فوتبال جهان دارد و آن اینکه او تازه دو سال دیگر در سنی قرار میگیرد که علی دایی وارد تیم ملی شد. به یاد بیاورید که نشانه اصلی فوتبال ما در جهان در بیست و پنج سالگی اولین بازیاش را برای تیم ملی انجام داد، اما آنقدر انگیزه داشت و برای موفقیت و پیشرفت هرچه بیشتر تلاش میکرد که تا سن سی و هشت سالگی در تیم ملی ماند و حتی در آخرین بازیهایش طوری در زمین حاضر میشد که انگار اولین بازیاش را انجام میدهد.
او در تمام این سالها حرفهای و سختکوش ماند و به شدت تمرین کرد و خود را از حاشیهها دور نگه داشت. به یاد بیاورید تعبیر درخشانی را که حمید علیدوستی درباره دایی گفت، علیدوستی که یکی از بهترین فورواردهای نسل قبل ازعلی دایی است گفته بود تنها یک نفر هست که با یک تکنیک و توانایی معمولی میتواند سر از بایرن مونیخ در بیاورد و موفقترین فوتبالیست تاریخ فوتبال ایران شود و او علی داییست که این همه انگیزه دارد.(نقل به مضمون)
این انگیزه و تمرکز چیزیست که سردار آزمون در بیست و دو سالگی از دست داد و یا اقل نشانههایش در او ظاهر شد. آزمون که حتی در نوزده سالگی و در جام جهانی قبلی هم یکی از گزینههای انتخاب برای حضور در جام جهانی بود و در لحظه آخر از لیست کارلوس کی روش حذف شد، در سالهای بعد درخشید و گلهای زیبایی در بازیهای باشگاهی و ملی به ثمر رساند و مدام گل زد و گل زد اما آفتهای حضور در رسانههای جدید و وسوسههای حضور در مجامع غیر از فوتبال و جذابیتهای این فضاها و تعریف و تمجیدهایی فراتر از ظرفیت یک جوان بیست ساله او را جذب خود کرد و کم کم درگیر کارهایی شد که هر ورزشکار حرفهای را نابود میکند.
وی همچنین نوشته است: سردار ما درست از همان جایی ضربه خورد که به اشتباه نقطه برتریاش میدانست. او فکر میکرد شهرت بسیارش در فضای مجازی در بین ستارههایی از جنس دیگر کمکش میکند، در حالی که یک ستاره باید ستاره زمینه کاری خودش باشد. یک ستاره موسیقی باید در فضای مجازی موج ایجاد کند تا کارهایش بیشتر شنیده شوند و معلوم است که بودن در کنار یک ستاره بزرگ فوتبال خیلی کمکش میکند اما یک گلزن باید گل بزند و باز هم گل بزند. یعنی توپ را وارد دروازه کند.
در بخش دیگری نیز می خوانیم که او باید سطح خواستههایش را بالا ببرد و بخواهد و تلاش کند که یک سوپراستار باشد. او جزو معدود فوتبالیستهای ماست که حتی میتواند رکورد گلزنی علی دایی در جهان را جابجا کند. او باید بداند میتواند ستاره بارسلونا، رئال مادرید، منچستریونایتد و تمام تیمهای بزرگ جهان باشد و اگر هم میخواهد با ستارههای موسیقی دوستی کند با کمتر از ستارههای بزرگ موسیقی جهان قانع نباشد، نه ستارههایی که چهرههایی معمولی و بعضا ناهنجار در جامعه خودمان هستند.
نیمار هم همین راه سردار را رفته بود و در جام جهانی قبلی بیست و دو ساله و سوپراستار فوتبال برزیل بود اما به زعم خیلیها، لایفاستایلش، هم در آن جام و هم در این جام مانع آن شد که بتواند برزیل را به جایی برساند.(از مصدومیت جام قبلی هم بگذریم که البته مصدومیت یک فوتبالیست هم بی ارتباط با لایف استایلش نیست). لایفاستایلی که او را با ظاهری نامناسب به مستطیل سبز کشاند اما بعد از بازی اول مجبور شد موهایش را کوتاه کند و در بازی دوم، بعد از آن کل لحظه آخر آنگونه اشک بریزد. سردار هم میتوانست پشت توپی که طارمی گل نکرد قرار بگیرد و آن را گل کند و با دوست دست اشکهای شوقش را بپوشاند و تبدیل به یک منجی و ابرستاره محبوب در بین مردم ایران شود، اما به اعتقاد بنده الان وقتش نبود. او این فرصت را در جام جهانی بعدی دارد اگر در چهار سال آینده آنگونه زندگی و رفتار کند که باید، و عزمش برای فتح قلههای بزرگ باشد نه تحسینهای بیتاثیر در فضای مجازی و رفاقتهای سبک و ....
این حرفها را من میتوانم بزنم که در سنین نوجوانی، در ورزشگاه سیدرسول حسینی ساری شاهد بازیهای پدر قهرمانش در تیم منتخب مازندران در دهه شصت بودم. تیم متشکل از بایمحمد دوجی، حبیب کوزلی، سعید حجازیان، محمدشعبانپور و ستارههای دیگر و صد البته یک مرد ترکمن غیور که تا پای جان برای موفقیت تیمش تلاش میکرد یعنی خلیل آزمون.
آنها واقعا برای هیچ مزدی از جان مایه میگذاشتند و یادم نمیرود که همان موقع دنیای ورزش (یا کیهان ورزشی) عکسی از تیم منتخب مازندران منتشر کرد که یکی از بازیکنانش با پای برهنه داشت اسپک میزد. درست یادم نمیآید. شاید او همین خلیل آزمون بود که حالا این جوان برومند را تحویل جامعه فوتبال داده است که یکی از گرانترین و پردرآمدترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است.
سردار، اگر سقف آرزوها و خواستههایت کوتاه شد دوباره آن را بلند در نظر بگیر و به آسمان برسان، درست به وسعت و بلندی آسمان آبی و بیکران و دل دریایی مردمان سرزمینت. تو باید همیشه بهترین باشی پسر برازنده ترکمن صحرا.... تو باید همچنان بتازی، تیزتر از سریک...
6204/1648
کپی شد