آیین هایی مانند خانه تکانی قبل از فرا رسیدن ماه رمضان، سحری خوانی، ختم قرآن، اطعام دهی، پخت انواع غذاها، ویژه برنامه های شب های قدر و نماز عید فطر از آداب و سنن آشنای مردم گلستان در گذشته ها بوده که بعضا هنوز ساری و جاری است.
گسترش شهر نشینی و اتکای بیشتر مردم به تکنولوژی و فاصله گرفتن از لوازم و سنن پیشین؛ آداب و آیین های ماه مبارک رمضان را هم از گزند نابودی دور نکرده و بسیاری از آنها آرام آرام در حال فراموشی و یا تغییر به فرهنگ های عجین شده با حال و احوال روز جامعه است.
یکی از این آیین ها سحری خوانی بوده که به دلایل گوناگون در حال فراموشی است.
از گذشته های دور برای بیدار شدن در وقت سحر و تشخیص وقت دقیق اذان و انجام اعمال مخصوص این اوقات از روش‌های گوناگونی از جمله سحری خوانی استفاده می‌شد که بعضی از این روش‌ها امروزه متداول و برخی دیگر منسوخ و فراموش شده است.
صدای نقاره و طبل و شیپور، جار کشیدن در کوچه‌ها و کوبیدن بر در خانه همسایه از روش‌های پیشین بود که دیگر خبر و نشانی از آنها نمی توان در شهر و حتی روستاها یافت.
سحری‌خوانی یکی از این آیین ها بود که برخی دین شناسان قدمت آن را به دوران زندگی خواجه‌ عبدالله انصاری در شهر هرات نسبت می دهند.
سحری‌خوانی آداب خاص و اشعار و نغمه های مخصوص به خود دارد، غم و غصه و گریه در این آیین جایگاهی نداشته و نغمه های آن نمی‌تواند رزمی و بزمی باشد.
سحری خوان ها معمولا افراد خوش صدایی بودند که یک یا دو ساعت مانده به اذان صبح ، مناجات زیبایی را که اغلب منتخبی از اشعار شاعران فارسی بود در کوچه و خیابان می خواندند و مردم را با این آوازها بیدارها کرده و برای تدارک سفره سحری آماده می کردند.
در حالی که چند دهه قبل در شهرهای استان گلستان افرادی چراغ به دست و طبل کوبان و شعرخوانان در کوچه و خیابان ها به راه افتاده و دغدغه بیدار کردن مردم برای خوردن سحری را داشتند ، این روزها با تغییر سبک زندگی مردم و اتکای فراوان به تکنولوژی دیگر خبر چندانی از سحری خوانان مگر در روستاها نیست.
به مرور زمان و با گسترش تکنولوژی و ورود ساعت، رادیو و تلویزیون کم کم این سنت به فراموشی سپرده شده و به جای آوای سحری خوانان و مناجات آنان در کوچه پس کوچه های شهر و روستاها، ساعت های زنگ دار رسیدن سحر و اذان صبح را خبر می دهد.
سحری خوانان که مردمی از نسل متأخر ایران بودند، پس از آن که دیگر رغبتی در مردم برای ادامه فعالیت خود ندیدند، نتوانستند آن را به افراد جوان تر منتقل کنند و به همین دلیل بسیار زودتر از آن که انتظارش می رفت سحری خوانی به فراموشی سپرده شد.
با این وجود هنوز در برخی از مناطق روستایی استان گلستان می توان نشانه هایی از این آیین را یافت.
یکی از این مناطق روستای وطنا در شهرستان ساحلی بندرگز است که اهالی آن اصرار دارند با وجود گسترش تکنولوژی رسم های بر جا مانده از گذشته از جمله سحری خوانی را تا حد ممکن احیا کنند.
هادی جوان 30 ساله وطنایی است که از چند سال قبل تاکنون مسئولیت سحری خوانی در ماه مبارک رمضان به او واگذار شده است.
او صبح ها در زمین های کشاورزی روستا به کارمی پردازد و پس از فراغت از فعالیت و کار سخت، شب ها خود را برای بیدار کردن مردم در هنگام سحر آماده می کند.
هادی می گوید که مردم وطنا هنوز گوش شان برای بیدار شدن هنگام سحر در ایام ماه مبارک رمضان به صدای سحری خوان آشنا و وابسته است.
کوبیدن بر طبل مخصوص و صلوات خوانی نوایی است که روستاییان وطنا به آن عادت کرده و بیدار می شوند.
در گذشته که اثری از ساعت کوکی و تنظیم زنگ موبایل نبود، سحری خوانان یک ظرف حلبی به همراه داشته و با کوفتن چوب بر آن اهالی را برای سحر بیدار می کردند.
هادی البته شاید آخرین فردی باشد که سحری خوانی می کند، او علاوه بر بیدار کردن مردم با برخورداری از صدای رسایی که دارد، اشعار مخصوص و دعاهای ماه رمضان را در طول این فعالیت سحرگاهی زمزمه می کند.
به گفته یکی از اهالی روستای وطنا؛ در گذشته مردم پس از پایان ماه مبارک رمضان هدایایی شامل پارچه، برنج، انواع محصولات کشاورزی و حتی مرغ و گوسفند به عنوان هدیه به سحری خوان می دادند و این گونه از زحمات او تشکر می کردند.
البته این رسم اکنون تغییر کرده و همه روستاییان با سرپرستی یکی از اهالی مبلغی را جمع کرده و به جای آن هدایا به سحری خوان می دهند.
رسم دیگری که در گذشته پیرامون سحری خوانی در وطنا وجود داشت، نذر اهالی برای بچه دار شدن بود.
اگر خانواده ای این نذر را داشت در طول ماه مبارک رمضان مردم را برای خوردن سحری بیدار می کرد.
به گفته اهالی؛ با گذشت سالها از کمرنگ شدن سحری خوانی، این رسم و نذری ناشی از آن نیز به فراموشی سپرده شده است.
سحرخوان وطنایی هنگام سحر از خانه خارج می شود و در کوچه پس کوچه های این روستا ندا سر می دهد که: 'اول به خدای حی داور صلوات / دوم به رسول تاج بر سر صلوات / سوم به تمام کوفیان لعنت باد / چهارم به صاحب ذوالفقار دو سر صلوات' و آنگاه نام صاحبخانه را می برد و او را از خواب بیدار می کند.
** غذاهای ماه رمضان
یکی دیگر از رسوم گلستانی ها در رمضان پخت انواع غذاها و از جمله غذا با چاشنی شیرین است.
فرنی، مسقطی، کتلت، آبگوشت، خرما، سبزی، حلوا، آش، سوپ، نان روغنی و شیرینی هایی مثل گوش فیل و نان پنجه ای، نان کنجدی، قطاب، زولبیا و بامیه از جمله مواد غذایی سر سفره افطار گلستانی ها است.
هرچند تغییر ذائقه خانواده ها و دشواری در پخت باعث شده که برخی از غذاها به مرور از سفره ها حذف شود.
خوردن کباب جگر بعد از افطار نیز از جمله رسوم مردم گرگان بوده که از گذشته های دور تاکنون پابرجا مانده و رد پای پررنگ آن در شب های ماه رمضان در کوچه و خیابان های این شهر با توجه به تعداد زیاد کبابی های جگر قابل مشاهده است.
یکی دیگر از رسوم فراموش شده گرگانی ها در ماه مبارک رمضان نیز خوردن کله پاچه در حمام بوده که با از بین رفتن حمام های عمومی این رسم هم آرام آرام در حال از بین رفتن است.
**محفل های قرآنی
جمع های کوچک و خانگی زنان برای ختم قرآن که به آن مقابله می گویند دیگر رسم نیکوی گلستانی ها در ماه مبارک رمضان است.
در این جمع های زنانه که از اجتماع همسایگان تشکیل می شود، هر روز یک جزء از قرآن توسط افراد مسلط تر قرائت می شود و بقیه شرکت کنندگان گوش می کنند.
پس از پایان این جمع خوانی، زنان با مشارکت کارهای روی زمین مانده صاحبخانه برای تدارک سفره افطار را انجام می دهند.
این رسم در سال های اخیر به واسطه برگزاری ختم قرآن در مساجد و پخش برنامه های مشابه از شبکه های تلویزیونی و رادیویی کم رنگ تر از قبل شده است.
**آشتی کنان
سنت شایسته دیگری که در بخش هایی از استان گلستان رواج داشت و امروز نمی توان سراغی از آن یافت؛ آشتی کنان قبل از ماه رمضان بود.
در آستانه ماه مبارک رمضان، بزرگان و ریش سفیدان هر منطقه به سراغ خانواده ها و کسانی که با هم کدورتی دارند، رفته و با یادآوری نزدیک بودن این ماه؛ آنها را با هم آشتی می دادند.
آنها معتقد بودند طاعات کسانی که با کدورت از کسی وارد این ماه شوند، پذیرفته نخواهد شد.
بر پایه همین استدلال بود که برخی افراد که با یکدیگر کدورت داشتند اما کسی از ماجرای آنها مطلع نبود نیز به بزرگان منطقه و مورد وثوق خود پیغام داده و خواستار ریش سفیدی برای پایان دادن به این مشکل می شدند.
این رسم در کنار سنت حسنه عیادت دسته جمعی از بیماران و کمک به رفع دغدغه معاش نیازمندان از رسوم ثابت دیگر در پیشوازی از ماه رمضان است.
پژوهشگر آداب و رسوم گلستان در گفت وگو با خبرنگار ایرنا از بین رفتن و فراموش شدن برخی از آداب و رسوم مربوط به ماه رمضان را اجتناب ناپذیر دانست و گفت: گسترش شهرنشینی و انس بیشتر مردم با مدرنیته برخی از آیین و خرده فرهنگ ها را از بین برده است.
رحمت الله رجایی اظهار کرد: بسیاری از این آیین ها متناسب با زمان اجرا می شد اما در زندگی امروز دیگر نیازی به آن ها احساس نمی شود و به طور طبیعی این سنت ها آرام آرام از بین رفت و فراموش شد.
کارشناس مسوول دانشنامه گلستان ادامه داد: به عنوان مثال سحری خوانی از جمله آیین هایی بود که در گذشته های دور حتی در شهرهایی مانند گرگان هم اجرا می شد و عده زیادی سحری خوان در خیابان ها به راه افتاده و مردم را برای انجام اعمال وقت سحر بیدار می کردند.
رجایی اضافه کرد: با گسترش تکنولوژی و رفع نیاز مردم به بیدار شدن در وقتی خاص با بهره گرفتن از ساعت زنگ دار؛ آرام آرام سحری خوانی هم به فراموشی سپرده شد و این آیین حتی در مناطق روستایی هم کمتر مشاهده می شود.
استان مرزی و شمالی گلستان در کرانه شرقی دریای خزر یک میلیون و 869 هزار نفر جمعیت در سطح 14 شهرستان دارد.
3091/1648/2729
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.