ایران به نقل از محمد معتمدی خواننده موسیقی سنتی نوشت: طی هفتاد سال گذشته مردم ما و ذائقه شنیداری‌شان تحت تأثیر دو جریان در موسیقی سنتی بوده است.
پیش از انقلاب این آبشخور به برنامه گل‌ها و تک‌نوازان خلاصه می‌شد و بعدتر تحت تأثیر دانش‌ آموختگان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی اصیل ایران قرار گرفت که استادانی برجسته را به جامعه موسیقی سنتی ایرانی معرفی کرد و از برجسته‌ترین ‌نمونه‌های آن می‌توان به استادانی چون محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان (24 اردیبهشت 1334 - 30 شهریور 1388)، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون، داریوش طلایی و چند نام دیگر اشاره کرد.
درباره مشکاتیان باید گفت که او از نخستین هنرمندانی بود که کارش بعد از انقلاب مجوز گرفت و منتشر شد و وظیفه و رسالتی که بر دوش گرفت در واقع ذائقه‌سازی آن هم در برهه‌ای حساس و تاریخی بود و رسالت اش را به بهترین شکل ممکن انجام داد.
موسیقی قبل از انقلاب بیشتر تک‌نوازی بود و شاید یکی از تفاوت‌های مشکاتیان با هم‌نسلان خود این بود که او با تاسیس گروه عارف مدل و نوعی صداسازی برای سازهای موسیقی را طراحی و سرپرستی کرد که پیش از آن نمونه‌ای مشابه نداشت.
اگر چه گروه عارف پیش از انقلاب تاسیس شده بود اما ثمره تأسیس این گروه در سال‌های اولیه انقلاب شکوفا شد و در آثار بی‌بدیلی همچون «نوا مرکب خوانی»، «بیداد»، «آستان جانان» با صدای استاد محمدرضا شجریان علاوه‌ بر امتیازهای هنری خود اثر به آثاری ذائقه‌ساز برای جامعه ایرانی تبدیل شدند که تا زمانی که موسیقی سنتی در این جامعه وجود دارد و شنیده می‌شود نقش بی‌بدیل چهره‌ای چون او هرگز قابل حذف و فراموشی از تاریخ و هویت این موسیقی نیست.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که در سال‌های اولیه انقلاب و جنگ به‌دلیل نوع مدیریت و تفکری که در جامعه و مدیران آن وجود داشت، تنها بستر برای موسیقی سنتی فراهم بود و یک نوع صدا در قالب موسیقی از جامعه شنیده و به آن منتقل می‌شد که بی‌تردید با وجود این تکصدایی، ما شاهد تولید و انتشار آثاری فاخر در این زمینه هستیم.
اما سال‌های بعد و با فراهم شدن بستر گسترده برای موسیقی پاپ متأسفانه تعادلی که باید ایجاد می‌شد تا هر دو نوع موسیقی در کنار هم شنیده شوند برقرار نشد و توجه بیش از حد تهیه‌کنندگان و بازار موسیقی به موسیقی پاپ باعث شد تا دیگر اقبالی به موسیقی سنتی از طرف‌ بخش اقتصادی موسیقی نشود یا حداقل، نسبت به گذشته کمتر شود و کفه ترازو کاملاً به نفع موسیقی سنتی سنگین شود.
همین مسأله باعث شد چهره‌های برجسته‌ای همچون مشکاتیان، علیزاده، لطفی با شرایط بغرنجی از نظر روحی و روانی (و نه مالی) روبه‌رو شوند و برخی نیز جلای وطن کردند و رفتند. اگر این تعادل در شکل مدیریت درست اتفاق می‌افتاد شاید هرگز با چنین وضعیت تأسف‌باری روبه‌رو نمی‌شدیم.
به نقش مشکاتیان اگر برگردیم نکته مهم درباره او این است که مشکاتیان هم در قامت یک نوازنده و هم در قامت یک آهنگساز بی‌نظیر و جریان ساز بود و در زمان خود، امروز و آینده بسیاری از او در موسیقی خود دنباله روی می‌کنند و او را موسیقیدانی صاحب سبک و جریان ساز می‌شناسند.
من این بخت را داشته‌ام که مدت‌ها با مرحوم مشکاتیان دمخور و همنشین بوده‌ام و سفرها با او رفته‌ام و نشست‌ها با او داشته‌ام، او فقط یک موزیسین نبود، بلکه به ادبیات، سینما، نمایش و... نیز احاطه داشت و اگر چه ردیف نوازی را به‌عنوان منبعی اساسی و اصلی مهم می‌شمرد اما ذهن بسیار بازی داشت برای آنکه هنرش را با آنچه می‌دید و از هنرهای دیگر درک و دریافت می‌کرد درمی آمیخت تا در نهایت آن گونه به دل بنشیند که همه ما این دلنشینی را تجربه‌ کرده‌ایم.
پرویز مشکاتیان در تاریخ موسیقی ما ماندگار خواهد بود، رنگ و طعم حضور او در این موسیقی همواره برقرار می‌ماند و آرزو می‌کنم روح ایشان همیشه قرین آرامش باشد که گفته‌اند هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق.
2729/6204
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.