پایگاه خبری تحلیلی ترکمن سسی نوشت: شهرداری بندرترکمن درختی را قطع کرده است. خُب چه اهمیتی دارد؟ روزانه دهها و صدها بلای بدتر از این سرِ طبیعت میآید و کسی کَکِش هم نمیگزد.
موسی توماج ایری در این مطلب نوشت: احساس مسئولیتِ اغلب ما معمولا از چاردیواری خانهمان فراتر نمیرود. در همین بندرترکمن خانههای بسیار شیکی را میبینی در حالی که جوی کنارش را لجن پر کرده است. از بین رفتن حساسیت و احساس مسئولیت اجتماعی نسبت به آنچه در پشت دیوارهای خانهمان میگذرد، شهر را به این شکلِ زشت، کثیف و بدقواره درآورده است. شکاف میان منافع فردی و جمعی بسیار عمیق است. بیشتر ما صرفا منافع شخصی و فوری خود را میبینیم و از درک و تعهد نسبت به منافع جمعی و درازمدت غافلیم. ریشۀ بسیاری از بحرانهای خرد و کلان امروزی را باید در این غفلت جست.
شهرداری بندرترکمن درختی را قطع کرده است. اتفاق پیش پا افتادهای که برای هیچ کس اهمیتی نداشته جز یک نفر؛ همان کسی که بر پای تنۀ بریدۀ آن درخت نشسته و گریسته است.
حلیم دایی (حلیمبردی سعید) شصت و سه ساله است. دکه روزنامهفروشی دارد. خودش نیز روزنامهخوان و اهل مطالعه است. آدم جالبی است. از آن آدمهایی که مثل هیچ کس نیست. او خودش است و اصلا سعی ندارد نقش کس دیگری را بازی کند و به همین دلیل شخصیتی جذاب و خاص دارد. خنده و گریهاش واقعی است. روحی حساس، جوان و سرزنده دارد و به مسائل اطرافش بیتوجه نیست.
حلیم دایی وقتی فهمید که شهرداری درختی را که سالها در کنار دکه در پیادهرو با او انس داشته قطع کرده است، همانجا مینشیند و گریه میکند. کسی را سراغ دارید که برای قطع یک درخت گریسته باشد؟ البته حلیم دایی به گریستن اکتفا نمیکند. او پا میشود، میرود شهرداری و نسبت به قطع درخت اعتراض میکند.
حلیم دایی با نوههایش آتیلا و طاهر
ظاهرا شهرداری میخواسته آنجا پلی بزند. درخت مزاحم بوده و آن را قطع کردهاند. احتمالا آنها سادهترین راه را برای حل مشکل انتخاب کردهاند. هر راه حل بهتری که منجر به قطع درخت نمیشد در وهله اول نیازمند درک عمیق از اهمیت یک درخت و سپس نیازمند اندکی ابتکار و خلاقیت بوده است. که هر دوی اینها، بویژه در ادارات دولتی، متاعی کمیاب است. به خاطر یک درخت کدام مسئولی خودش را به زحمت میاندازد که خلاقیت به خرج دهد؟ بزرگترین خلاقیت شهرداریها، مخصوصا در شهرهای بزرگ، این بوده که به جای کاشت درخت و توسعۀ فضای سبز، تا جای ممکن تراکم بفروشند و سپس روی دیوار ساختمانهای نوساختۀ مشرف به خیابان، درخت و گل و گیاه نقاشی کنند!
حساسیت و اقدام حلیم دایی نسبت به قطع یک درخت در شهر، قابل ستایش و تقدیر است. حرکتی که علیرغم ظاهر ساده و بیاهمیتش، معنای نمادین عمیق و مهمی دارد و عملی بسیار انسانی، حکیمانه و حتی قهرمانانه است. این حرکت میتواند الگویی عالی برای همه ما در جهت احساس مسئولیت اجتماعی و آگاهی و حساسیت نسبت به اهمیت و ارزش طبیعت و محیط زیست باشد.
بر اساس تحقیقات اخیر انجامشده توسط دانشگاه ییل حدود سه هزار میلیارد درخت در جهان وجود دارد. این تحقیقات بر اساس ارزیابی تراکم درختان در چهارصد هزار نقطه کره زمین صورت گرفته است. این مطالعات نشان میدهد که سالانه پنج میلیارد اصله درخت کاشته و در مقابل پانزده میلیارد اصله قطع میشود و بدینترتیب در هر سال ده میلیارد اصله از درختان سطح کره زمین کاهش مییابد. در صورت ادامه این روند تا سیصد سال آینده همه درختهای موجود بر سطح سیاره زمین از بین خواهند رفت.
حدود هفت درصد از مساحت ایران را پوشش جنگلی تشکیل میدهد. آمار تخریب و نابودی درختان جنگلی در ایران فوقالعاده نگرانکننده است. سالانه سی و پنج تا چهل هزار هکتار از جنگلهای ایران نابود میشوند. روزانه فقط چهل هکتار از جنگلهای شمال تخریب میشود. در چهار دهه گذشته شصت میلیون هکتار از جنگلهای ایران نابود شده درصورتیکه در این مدت فقط سیصد هکتار نهالکاری انجام شده است. با تداوم این روند تا سی سال آینده تمام جنگلهای ایران از بین خواهند رفت و کل ایران، همچنان که هم اکنون در بسیاری از نقاط این سرزمین شاهد هستیم، به مرور به برهوتی غیرقابل زیست بدل خواهد شد.
در متون کهن آمده که بشر به دلیل تجاوز به حریم درخت ممنوعه از بهشت اخراج شد. این روایت، استعارهای عمیق از درهمتنیدگی سرنوشت ما با درختان است. شاید به همین دلیل است که علاوه بر نقش بنیانی درختان در حفظ چرخۀ حیات در سیاره زمین، در روح و روان بشری نیز همواره کارکرد سمبلیک وسیعی داشته است. ادبیات شرق و غرب سرشار از استعارات درختی است. درختان، همواره ضامن زیبایی، آرامش و لطافت طبیعت بودهاند. شاید از اینروست که ابن عربی درخت را خواهر طبیعت میداند. دامان آرامبخش این خواهر، همیشه داروی مُسکِن روح بیقرار و آشفتۀ بشر بوده است. و از طرفی زیبایی افسونکنندۀ درختان، همواره روح انسانهای حساس را به آسمانها عروج داده است. تی اس الیوت، که به عنوان بزرگترین شاعر انگلیسیزبان در دوران حیات خود شناخته میشد، گفته: «هرگز نخواهم توانست شعری به زیبایی یک درخت بسرایم.» همین زیبایی، لطافت و شکوه درختان کافی است تا آنها را چون گنجی بیبدیل حفظ و حراست کنیم اما این فقط بخش کوچکی از نقش حیاتبخش و روحنواز درختان در زندگی ماست. نباید طبیعت را کوتهنظرانه و از دایرۀ تنگ نیازها و منافع کوتاهمدت نگریست. بر خلاف تصور رایج، هیچ درختی بیثمر نیست. بسیاری از مواهب زندگی را مدیون درختانیم.
شهرهای ما به اندازه کافی زشت هست، با قطع درختان آنها را زشتتر نکنیم. به خواهر طبیعت تجاوز نکنیم.
3014/2729
موسی توماج ایری در این مطلب نوشت: احساس مسئولیتِ اغلب ما معمولا از چاردیواری خانهمان فراتر نمیرود. در همین بندرترکمن خانههای بسیار شیکی را میبینی در حالی که جوی کنارش را لجن پر کرده است. از بین رفتن حساسیت و احساس مسئولیت اجتماعی نسبت به آنچه در پشت دیوارهای خانهمان میگذرد، شهر را به این شکلِ زشت، کثیف و بدقواره درآورده است. شکاف میان منافع فردی و جمعی بسیار عمیق است. بیشتر ما صرفا منافع شخصی و فوری خود را میبینیم و از درک و تعهد نسبت به منافع جمعی و درازمدت غافلیم. ریشۀ بسیاری از بحرانهای خرد و کلان امروزی را باید در این غفلت جست.
شهرداری بندرترکمن درختی را قطع کرده است. اتفاق پیش پا افتادهای که برای هیچ کس اهمیتی نداشته جز یک نفر؛ همان کسی که بر پای تنۀ بریدۀ آن درخت نشسته و گریسته است.
حلیم دایی (حلیمبردی سعید) شصت و سه ساله است. دکه روزنامهفروشی دارد. خودش نیز روزنامهخوان و اهل مطالعه است. آدم جالبی است. از آن آدمهایی که مثل هیچ کس نیست. او خودش است و اصلا سعی ندارد نقش کس دیگری را بازی کند و به همین دلیل شخصیتی جذاب و خاص دارد. خنده و گریهاش واقعی است. روحی حساس، جوان و سرزنده دارد و به مسائل اطرافش بیتوجه نیست.
حلیم دایی وقتی فهمید که شهرداری درختی را که سالها در کنار دکه در پیادهرو با او انس داشته قطع کرده است، همانجا مینشیند و گریه میکند. کسی را سراغ دارید که برای قطع یک درخت گریسته باشد؟ البته حلیم دایی به گریستن اکتفا نمیکند. او پا میشود، میرود شهرداری و نسبت به قطع درخت اعتراض میکند.
حلیم دایی با نوههایش آتیلا و طاهر
ظاهرا شهرداری میخواسته آنجا پلی بزند. درخت مزاحم بوده و آن را قطع کردهاند. احتمالا آنها سادهترین راه را برای حل مشکل انتخاب کردهاند. هر راه حل بهتری که منجر به قطع درخت نمیشد در وهله اول نیازمند درک عمیق از اهمیت یک درخت و سپس نیازمند اندکی ابتکار و خلاقیت بوده است. که هر دوی اینها، بویژه در ادارات دولتی، متاعی کمیاب است. به خاطر یک درخت کدام مسئولی خودش را به زحمت میاندازد که خلاقیت به خرج دهد؟ بزرگترین خلاقیت شهرداریها، مخصوصا در شهرهای بزرگ، این بوده که به جای کاشت درخت و توسعۀ فضای سبز، تا جای ممکن تراکم بفروشند و سپس روی دیوار ساختمانهای نوساختۀ مشرف به خیابان، درخت و گل و گیاه نقاشی کنند!
حساسیت و اقدام حلیم دایی نسبت به قطع یک درخت در شهر، قابل ستایش و تقدیر است. حرکتی که علیرغم ظاهر ساده و بیاهمیتش، معنای نمادین عمیق و مهمی دارد و عملی بسیار انسانی، حکیمانه و حتی قهرمانانه است. این حرکت میتواند الگویی عالی برای همه ما در جهت احساس مسئولیت اجتماعی و آگاهی و حساسیت نسبت به اهمیت و ارزش طبیعت و محیط زیست باشد.
بر اساس تحقیقات اخیر انجامشده توسط دانشگاه ییل حدود سه هزار میلیارد درخت در جهان وجود دارد. این تحقیقات بر اساس ارزیابی تراکم درختان در چهارصد هزار نقطه کره زمین صورت گرفته است. این مطالعات نشان میدهد که سالانه پنج میلیارد اصله درخت کاشته و در مقابل پانزده میلیارد اصله قطع میشود و بدینترتیب در هر سال ده میلیارد اصله از درختان سطح کره زمین کاهش مییابد. در صورت ادامه این روند تا سیصد سال آینده همه درختهای موجود بر سطح سیاره زمین از بین خواهند رفت.
حدود هفت درصد از مساحت ایران را پوشش جنگلی تشکیل میدهد. آمار تخریب و نابودی درختان جنگلی در ایران فوقالعاده نگرانکننده است. سالانه سی و پنج تا چهل هزار هکتار از جنگلهای ایران نابود میشوند. روزانه فقط چهل هکتار از جنگلهای شمال تخریب میشود. در چهار دهه گذشته شصت میلیون هکتار از جنگلهای ایران نابود شده درصورتیکه در این مدت فقط سیصد هکتار نهالکاری انجام شده است. با تداوم این روند تا سی سال آینده تمام جنگلهای ایران از بین خواهند رفت و کل ایران، همچنان که هم اکنون در بسیاری از نقاط این سرزمین شاهد هستیم، به مرور به برهوتی غیرقابل زیست بدل خواهد شد.
در متون کهن آمده که بشر به دلیل تجاوز به حریم درخت ممنوعه از بهشت اخراج شد. این روایت، استعارهای عمیق از درهمتنیدگی سرنوشت ما با درختان است. شاید به همین دلیل است که علاوه بر نقش بنیانی درختان در حفظ چرخۀ حیات در سیاره زمین، در روح و روان بشری نیز همواره کارکرد سمبلیک وسیعی داشته است. ادبیات شرق و غرب سرشار از استعارات درختی است. درختان، همواره ضامن زیبایی، آرامش و لطافت طبیعت بودهاند. شاید از اینروست که ابن عربی درخت را خواهر طبیعت میداند. دامان آرامبخش این خواهر، همیشه داروی مُسکِن روح بیقرار و آشفتۀ بشر بوده است. و از طرفی زیبایی افسونکنندۀ درختان، همواره روح انسانهای حساس را به آسمانها عروج داده است. تی اس الیوت، که به عنوان بزرگترین شاعر انگلیسیزبان در دوران حیات خود شناخته میشد، گفته: «هرگز نخواهم توانست شعری به زیبایی یک درخت بسرایم.» همین زیبایی، لطافت و شکوه درختان کافی است تا آنها را چون گنجی بیبدیل حفظ و حراست کنیم اما این فقط بخش کوچکی از نقش حیاتبخش و روحنواز درختان در زندگی ماست. نباید طبیعت را کوتهنظرانه و از دایرۀ تنگ نیازها و منافع کوتاهمدت نگریست. بر خلاف تصور رایج، هیچ درختی بیثمر نیست. بسیاری از مواهب زندگی را مدیون درختانیم.
شهرهای ما به اندازه کافی زشت هست، با قطع درختان آنها را زشتتر نکنیم. به خواهر طبیعت تجاوز نکنیم.
3014/2729
کپی شد