به باور برخی کارشناسان و اهل فن، گلستان از جمله استانهایی است که رسانه های آن هنوز نتوانسته اند آنطور که شایسته استان است در سطح ملی و حتی استانی اثرگذاری عمیق داشته باشند.
در این بین نقش صدا و سیما حائز اهمیت بیشتر و مسوولیت سنگین تر است چرا که این رسانه علاوه بر قدمت تاریخی و برخورداری از بودجه کلان و تجهیزات مدرن و پوشش در اقصی نقاط جغرافیایی به لحاظ دارا بودن نیروی انسانی متعهد و متخصص که از قضا شمار آنها هم زیاد است ؛ انتظار مخاطبان و بویژه نخبگان را افزایش داده است به دیگر سخن سطح انتظارات به طور طبیعی از رادیو تلویزیون زیاد بوده و هست.
صدا و سیمای استان گلستان در دوره مدیریت بهرام عبدالحسینی مدیرکل قبلی همواره در تعامل و هم افزایی با سایر رسانه ها رویکرد واگرایی داشت به عبارت عامیانه آن خود را تافته جدا بافته فرض می گرفت که نتیجه آن فقدان هم پوشانی رسانه ای بود.
سایه سنگین این واگرایی باعث شد علیرغم تلاش و زحمات عبدالحسینی و تعاملی که با مدیران استان گلستان داشت در نزد اهالی فرهنگ و رسانه از خود خاطره خوبی به جای نگذارد.
تمایل نداشتن به نشست و همفکری با اهالی رسانه؛ خود محوری در کمیته های تبلیغات و اطلاع رسانی همایش ها و بزرگداشت های استانی و دعوت نکردن از سایر رسانه ها از جمله رویکردهای مدیریت صدا و سیمای گلستان بود که باعث تشدید واگرایی رسانه های ارتباط جمعی استان و در نتیجه کم اثر شدن اهداف فرهنگی و کاهش نفوذ در افکار عمومی شد.
این رویکرد حتی تا آخرین روز مسوولیت عبدالحسینی استمرار داشت بطوریکه وی امروز بر خلاف عرف رایج همکاران رسانه ای خود را به جلسه تودیعش دعوت نکرد و بدون خداحافظی و کسب حلالیت از آنها گرگان را ترک کرد.
از دیگر سو در دوره مدیریت قبلی صدا و سیمای گلستان علیرغم عضویت این نهاد در اغلب کارگروه های مهم؛ هنگام تدوین سند چشم انداز 1404 استان با حذف مطلق رسانه ها در زیرشاخه حوزه فرهنگ نه تنها رسانه ها و خبرنگاران را از تسهیلات حمایتی محروم کرد بلکه ضربه مهلکی به راهبرد توسعه متوازن گلستان وارد شد.
شاید تیره ترین بخش کارنامه عبدالحسینی مدیرکل قبلی صدا و سیمای گلستان همین موضوع باشد که میراثی نداشت هرچند سایر رسانه های استانی نیز قصور داشتند اما نباید از نظر دور داشت که صدا و سیما در اکثریت قریب به اتفاق کارگروه ها از جمله موضوعات مرتبط با فرهنگ عضویت داشته و یک پای ثابت آن بوده است؛ مزیتی که سایرین از آن محروم بودند.
اینکه آسیب و نقصی در این سطح چقدر متاثر از رویکرد سازمان متبوع بوده یا به نگاه شخصی مدیرکل صدا و سیمای گلستان برمی گردد موضوعی است که نگارنده از آن کم اطلاع است اما قدر مسلم هرچه باشد نه تنها رسانه ها و بویژه رادیو و تلویزیون را متضرر می کند بلکه با کم اثر شدن فعالیت های رسانه ای مخاطبان را به تعقیب ندای آنسوی مرزها سوق می دهد که در تعارض با سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی است.
در همین پیوند گفتگویی با یکی از خبرنگاران باسابقه داشتم که وی نیز معتقد بود؛ صدا و سیمای گلستان با وجود برخورداری از ظرفیت فراوان و قابلیت هم افزایی میان فعالان رسانه ای، تاکنون گامی برای همراهی و هماهنگ کردن خبرنگاران استان برنداشته است.
غلامرضا رجایی معتقد است: مسوولیت اطلاع رسانی و تبلیغات رسانه ای برخی کارگروه های استانی به صدا و سیمای گلستان واگذار می شود اما آنها به جای استفاده از ظرفیت همه رسانه ها، فقط از نیروهای خود استفاده می کنند.
مسوول خبرگزاری فارس بیان کرد: در شرایطی که وسعت تولید خبر بسیار زیاد شده و هر شهروندی می تواند با اتکا به فناوری مدرن تبدیل به یک رسانه و خبرنگار شود، تعصب استفاده از نیروهای خودی و بیگانه پنداشتن دیگران از طرف صدا و سیمای گلستان آسیب جدی به پیکر رسانه های استان وارد کرده و نحوه تعامل خبرنگاران با رادیو و تلویزیون را به چالش جدی کشیده است.
انتظار می رود در دوره مدیریت جدید صدا و سیمای مرکز گلستان این رسانه با جبران مافات و در همگرایی با سایر رسانه های استان نه تنها اثرگذاری خود را تقویت بخشد بلکه با هم اندیشی و تشریک مساعی به نفوذ بیشتر در افکار عمومی و نیز توسعه متوازن استان کمک کند چراکه هر اقدام و طرح توسعه ای نیازمند پیوست فرهنگی و مشخصا رسانه ای است.
نگارنده برای هر دو همکار عزیز خود (مدیرکل قبلی و جدید صدا و سیمای مرکز گلستان) آرزوی موفقیت دارد.

میثم محسنی - کارشناس ارشد علوم ارتباطات
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.