عوامل متعدد و بسیاری در شکل گیری این شرایط در کشور موثر بوده است که موضوع این مقاله نمی باشد، اما با توجه به تجربه موفق فرانسه پس از پایان جنگ جهانی دوم در خصوص «تقویت تولید ملی» و «مانع زدایی از صادرات»، به نظر می رسد اولین پیشنهاد به رییس جمهور سیزدهم، تغییر نگاه تصمیم سازان و تصمیم گیران به صادرات می باشد.
احمدرضا یوسفی، رییس هیئت مدیره شرکت پتروکهکشان تجارت آسیا (Infinity Galaxy) ، در یادداشتی نوشت:
در اروپای پیش از جنگ جهانی دوم، متفقین که فرانسه نیز یکی از آنها بود، دارای برتری محسوس در هر دو حوزه تولیدات و اقتصاد بودند. در سال ۱۹۳۸ یعنی یک سال پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، متفقین غربی (فرانسه، بریتانیا، لهستان و کشورهای همسو با بریتانیا) در هر دو حوزه جمعیت و تولید ناخالص داخلی ۳۰ درصد بزرگتر از نیروهای متحدین (آلمان و ایتالیا) بودند که اگر مستعمرات آنها را نیز به این لیست بیفزاییم آنها به برتری ۵ به ۱ در حوزه جمعیت و ۲ به ۱ در تولید ناخالص داخلی میرسیدند.در ابتدای سال 1940 با حمله آلمان به فرانسه، حکومتی دستنشانده هیتلر در فرانسه شروع به حکمرانی کرد، پس از اتمام جنگ جهانی دوم دولت ژنرال شارل دوگل در سال 1944 به پاریس منتقل شد و کشور را در دست گرفت.
فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم بهشدت تخریب شده بود و اقتصادش در وضعیت بدی قرار داشت. بسیاری از شهرها تخریب شده بودند، خسارات زیادی به شبکه راهآهن، جادهها و پلها وارد شده بود و کل زیر بنای اقتصادی فرانسه بطور کامل از بین رفته بود.
در آن سالها میزان تولیدات کشاورزی فرانسه به دلیل نبودِ انرژی و نهادههای تولیدی، 50 درصد کم شده بود، در این زمان فرانسه کشوری ویران از جنگ با اقتصادی مفلوک بود. کمبود غذا وجود داشت و در آن بازار سیاه شکلگرفته بود؛ اما در همین وضعیت، فرانسه توانست با برنامهای منسجم جریان نوین پیشرفت اقتصادی خودش را آغاز کند.
اقتصاد فرانسه در آن زمان بطور کامل نابود شده بود و نیاز داشت که دوباره روی پای خود بایستد. مهمترین برنامه های فرانسه بعد از اتمام جنگ جهانی دوم، عبارت بودند از «تقویت تولید ملی» ، «احیای اقتصاد از طریق حمایت از صنایع کوچک و متوسط» ، «افزایش بهره وری» ، «تغییر فرهنگ کار» و از همه مهمتره «رشد بی سابقه صادرات» خواند. فرانسه تا اواسط قرن بیستم توانست به نرخ رشد بالای 12 درصد برسد. از این دوره که به مدت سی سال پس از جنگ جهانی دوم به طول انجامید و طلایی ترین دوران اقتصادی فرانسه پس می باشد با عنوان سی باشکوه (Trente Glorieuses) یاد می شود
از سوی دیگر دولت فرانسه در آن سالها به تشویق مردم برای افزایش جمعیت پرداخت تا بتواند پتانسیل از دست رفته خود را دوباره باز یابد؛ چرا که بعد از جنگ جهانی دوم، بخشی از نیروی کار این کشور از بین رفته بود. البته این افزایش جمعیت با برنامهای دقیق و مدون انجام شد.به نحویکه شغل مناسب نیروی کار زمانی که به سن کار رسید، برایش فراهم بود و از این پتانسیل تازه تولید بهخوبی استفاده شد. این سیاست با سیاست افزایش مشارکت مردم در تولید به اجرا درآمد تا نیروی کار در تولید به کار گرفته شود.
از دیگر سیاستهایی که بعد از جنگ جهانی دوم بهمنظور احیای اقتصاد فرانسه به کار رفت، افزایش بهرهوری بود. این سیاست که تا به امروز نیز در این کشور دنبال میشود و بسیار هم موثر بوده است و باعث گردیده که از سال 1950 تا 2015، شاخص بهرهوری نیروی کار این کشور از 20 به 112 واحد برسد.
در سالهای بعد از جنگ جهانی، سیاستمداران فرانسه به شدت از تولیدات داخلی حمایت کردند و میدان را به فعالیتهای دانشبنیان سپردند. تمامی این برنامهها توانست فرانسه را از کشوری شکستخورده، جنگزده با اقتصادی رو به اضمحلال، به کشوری بزرگ و توسعهیافته تبدیل کند.
البته در سال 1983 یعنی ده سال پس از اولین شوک نفتی؛ فشار تورم، بدهیهای فزاینده دولت و کاهش قدرت خرید برای این کشور مشکلساز شد و فرانسویها برای حل این مشکل از سویالیسم اقتصادی شروع به خصوصیسازی کردند.
سبد صادراتی فرانسه بسیار متنوع است، فرانسه از گندم و جو تا هواپیما به کل دنیا صادر می کند، مجموع صادرات کشور فرانسه در سال ۲۰۱۷ ، چیزی حدود ۵۱۶ میلیارد دلار بوده است که همین موضوع باعث شد تا فرانسه ششمین صادرکننده بزرگ جهان باشد.
و اکنون در سال 1400 در ایران، طبق آمار بانک جهانی، متوسط رشد اقتصادی ایران ظرف یک دهه گذشته نزدیک به صفر بوده است. بر اساس گزارش خبرگزاری فارس، متوسط نرخ تورم در دهه نود شمسی حدود 25% و شاخص فلاکت ایران در انتهای دهه نود شمسی نسبت به ابتدای آن 36% افزایش یافته است.
عوامل متعدد و بسیاری در شکل گیری این شرایط در کشور موثر بوده است که موضوع این مقاله نمی باشد، اما با توجه به تجربه موفق فرانسه پس از پایان جنگ جهانی دوم در خصوص «تقویت تولید ملی» و «مانع زدایی از صادرات»، به نظر می رسد اولین پیشنهاد به رییس جمهور سیزدهم، تغییر نگاه تصمیم سازان و تصمیم گیران به صادرات می باشد تا ایران بتواند مجددا بازارهای صادراتی از دست رفته خود را بدست آورده و در شرایطی که موانع خارجی بسیاری از جمله، نبود شرکت های بین المللی بیمه و کشتیرانی های تراز اول در ایران و مشکلات بسیار عدیده در جا به جایی پول وجود دارد، مهمترین موضوع سیزدهمین رییس جمهور می تواند تغییر نگاه به صادرات و ارزش افزوده تولید شده آن برای کشور باشد.