همیشه شنیدهایم که فرش کهگیلویه و بویراحمد بینظیر است و یا فلان مترمربع فرش در استان بافته شد.
شاید این را هم شنیده باشیم که شمارش معکوس برای بردن آخرین فرش دستباف کهگیلویه و بویراحمد به موزه آغاز شده باشد.
فرش دستباف نه فقط یک کالای تجاری بلکه برند ایران در اروپا هم هست و در میان کشورهای اروپایی همیشه آلمانیها یک پای ثابت خرید فرش دستباف بودهاند.
آنقدر که آلمانیها را در بازار فرش ایران دیدهایم که بعضی وقتها حتی بافندههای فرش هم شک میکنند که این دستبافته شان مگر چه دارد که اینقدر پرطرفدار است.
در دوران تحریم که کالاهای ایرانی با ممانعت ویژه در صادرات روبرو بودند و اغلب کشورهای توسعه یافته حاضر به همکاری تجاری با ایران نبودند، بازار فرش صادراتی ایران از رونق نیفتاد و تنها کالای صادراتی بود که در آن دوران رکود صادرات هم باز افزایش قیمت داشت و روی دست تولید کننده نماند.
در بازار فرش اما غرب کشور تجربه بهتری دارد، بازار فرش دستباف در نیمه غربی کشور هنوز داغ است چون تقاضا بیشتر از عرضه و فروش فرشهای دستبافت به قیمت خوب انگیزه ادامه این راه را فراهم کرده هر چند در کل کشور به علت نبود حمایت از بافندگان و عدم وجود برنامهای ملی و جامع، فرش دستباف رو به نابودی میرود اما در برخی از استانها که بافت فرش سیستمی نشده و این شمارش معکوس رقم کمتری را برای نابودی نشان میدهد.
در کهگیلویه و بویراحمد بحران افول بافت فرش جدی است چون نه تنها بازار فرش سیستمی نیست که حتی بافت فرش در کهگیلویه و بویراحمد بیشتر از آنکه تجاری باشد و به نظر میرسد که تفریحی بوده و عدم شناخت بازار فرش از سوی مسئولان هم باعث شده که قدمی برای توسعه و نجات آن برداشته نشود.
حمید کارگر رئیس مرکز ملی فرش ایران در سفر به یاسوج برندسازی را مهمترین علت رکود در بازار فرش کهگیلویه و بویراحمد عنوان کرد اما احتمالاً وی بر اساس اطلاعات غلط چنین تحلیلی داشت چون فرش استان در ابتدا از نبود یک سیستم پویا از منابع اولیه تا بازار فروش رنج میبرد وگرنه فرش استان با هر برندی فروخته شود، بهر حال فروخته میشود و باید شاهد رونق و شکوفایی آن میبودیم.
به عنوان مثال به شهر مرکز کهگیلویه و بویراحمد نگاه کنیم حتی یک مغازه مرتبط با فرش اعم از فروشگاه نخ، فروش دار قالی، رنگرزی، نقشه کشی فرش، رفوگری، مرکز خرید فرش دستباف و دیگر اصناف مرتبط با حوزه فرش را مشاهده نمیکنیم و این یعنی بازار فرش دستباف در استان راکد است.
بعضاً سخنانی در مورد اینکه فرش کهگیلویه و بویراحمد به نام استانهای دیگر صادر میشود را میشنویم اما این موضوع انحراف از اصل مطلب است، اصل در اینجا همان مواد اولیهای است که نه تنها در استان تولید نمیشود و یا اصطلاحاً خوشه فرش در کهگیلویه و بویراحمد ایجاد نشده بلکه حتی در صورت ورود از استانهای دیگر هم محلی برای فروش عمومی آن وجود ندارد.
پای فرش کهگیلویه و بویراحمد برای رونق از یک جنبه دیگر هم میلنگد و آن عدم حرکت بر اساس مُد تقاضاست.
در واقع کشورهای وارد کننده فرش دستباف ایران هر ساله از طریق کارگزاران خود در ایران و تجار ایرانی نقشههای خاصی از فرش را میپسندند و تقریباً میتوان گفت که هر سال رونق فروش با نقشهای است که واردکنندگان تمایل به خرید آن دارند و چون بازار فرش استان داغ نیست و تجار فرش در کهگیلویه و بویراحمد وجود ندارد، بافندگان فرش از این مؤلفه مهم غافل میشوند و ناخودآگاه فرش استان رونق صادراتی خود را هم از دست میدهد.
اما چه باید کرد؟ اولین گام برای نجات فرش کهگیلویه و بویراحمد حضور تولیدکنندگان مواد اولیه یا نمایندگیهای آنها در شهرهای مختلف این استان و کارگزاری تجارتخانههای بزرگ فروش فرش در استان است.
مسئولان ما در این راستا میتوانند از استانهای بزرگ کشور که صادرکنندههای اصلی فرش هستند و نه صرفاً تولید کنندههای اصلی، کمک بگیرند و زمینه را برای حضور نمایندگی تولیدکنندگان و کارگزاری تجار فراهم کنند.
حضور این 2 قشر نه تنها خودبخود فرش را استاندارد میکند که اینان برای منافع خودشان هم شده مانند کاری که در دیگر استانها میکنند آموزش و به روز کردن قالیبافان را نیز بر عهده خواهند گرفت.
دریافت کننده: منصور زرگر**انتشار دهنده: سید ولی موسوی نژاد
7535/6110
شاید این را هم شنیده باشیم که شمارش معکوس برای بردن آخرین فرش دستباف کهگیلویه و بویراحمد به موزه آغاز شده باشد.
فرش دستباف نه فقط یک کالای تجاری بلکه برند ایران در اروپا هم هست و در میان کشورهای اروپایی همیشه آلمانیها یک پای ثابت خرید فرش دستباف بودهاند.
آنقدر که آلمانیها را در بازار فرش ایران دیدهایم که بعضی وقتها حتی بافندههای فرش هم شک میکنند که این دستبافته شان مگر چه دارد که اینقدر پرطرفدار است.
در دوران تحریم که کالاهای ایرانی با ممانعت ویژه در صادرات روبرو بودند و اغلب کشورهای توسعه یافته حاضر به همکاری تجاری با ایران نبودند، بازار فرش صادراتی ایران از رونق نیفتاد و تنها کالای صادراتی بود که در آن دوران رکود صادرات هم باز افزایش قیمت داشت و روی دست تولید کننده نماند.
در بازار فرش اما غرب کشور تجربه بهتری دارد، بازار فرش دستباف در نیمه غربی کشور هنوز داغ است چون تقاضا بیشتر از عرضه و فروش فرشهای دستبافت به قیمت خوب انگیزه ادامه این راه را فراهم کرده هر چند در کل کشور به علت نبود حمایت از بافندگان و عدم وجود برنامهای ملی و جامع، فرش دستباف رو به نابودی میرود اما در برخی از استانها که بافت فرش سیستمی نشده و این شمارش معکوس رقم کمتری را برای نابودی نشان میدهد.
در کهگیلویه و بویراحمد بحران افول بافت فرش جدی است چون نه تنها بازار فرش سیستمی نیست که حتی بافت فرش در کهگیلویه و بویراحمد بیشتر از آنکه تجاری باشد و به نظر میرسد که تفریحی بوده و عدم شناخت بازار فرش از سوی مسئولان هم باعث شده که قدمی برای توسعه و نجات آن برداشته نشود.
حمید کارگر رئیس مرکز ملی فرش ایران در سفر به یاسوج برندسازی را مهمترین علت رکود در بازار فرش کهگیلویه و بویراحمد عنوان کرد اما احتمالاً وی بر اساس اطلاعات غلط چنین تحلیلی داشت چون فرش استان در ابتدا از نبود یک سیستم پویا از منابع اولیه تا بازار فروش رنج میبرد وگرنه فرش استان با هر برندی فروخته شود، بهر حال فروخته میشود و باید شاهد رونق و شکوفایی آن میبودیم.
به عنوان مثال به شهر مرکز کهگیلویه و بویراحمد نگاه کنیم حتی یک مغازه مرتبط با فرش اعم از فروشگاه نخ، فروش دار قالی، رنگرزی، نقشه کشی فرش، رفوگری، مرکز خرید فرش دستباف و دیگر اصناف مرتبط با حوزه فرش را مشاهده نمیکنیم و این یعنی بازار فرش دستباف در استان راکد است.
بعضاً سخنانی در مورد اینکه فرش کهگیلویه و بویراحمد به نام استانهای دیگر صادر میشود را میشنویم اما این موضوع انحراف از اصل مطلب است، اصل در اینجا همان مواد اولیهای است که نه تنها در استان تولید نمیشود و یا اصطلاحاً خوشه فرش در کهگیلویه و بویراحمد ایجاد نشده بلکه حتی در صورت ورود از استانهای دیگر هم محلی برای فروش عمومی آن وجود ندارد.
پای فرش کهگیلویه و بویراحمد برای رونق از یک جنبه دیگر هم میلنگد و آن عدم حرکت بر اساس مُد تقاضاست.
در واقع کشورهای وارد کننده فرش دستباف ایران هر ساله از طریق کارگزاران خود در ایران و تجار ایرانی نقشههای خاصی از فرش را میپسندند و تقریباً میتوان گفت که هر سال رونق فروش با نقشهای است که واردکنندگان تمایل به خرید آن دارند و چون بازار فرش استان داغ نیست و تجار فرش در کهگیلویه و بویراحمد وجود ندارد، بافندگان فرش از این مؤلفه مهم غافل میشوند و ناخودآگاه فرش استان رونق صادراتی خود را هم از دست میدهد.
اما چه باید کرد؟ اولین گام برای نجات فرش کهگیلویه و بویراحمد حضور تولیدکنندگان مواد اولیه یا نمایندگیهای آنها در شهرهای مختلف این استان و کارگزاری تجارتخانههای بزرگ فروش فرش در استان است.
مسئولان ما در این راستا میتوانند از استانهای بزرگ کشور که صادرکنندههای اصلی فرش هستند و نه صرفاً تولید کنندههای اصلی، کمک بگیرند و زمینه را برای حضور نمایندگی تولیدکنندگان و کارگزاری تجار فراهم کنند.
حضور این 2 قشر نه تنها خودبخود فرش را استاندارد میکند که اینان برای منافع خودشان هم شده مانند کاری که در دیگر استانها میکنند آموزش و به روز کردن قالیبافان را نیز بر عهده خواهند گرفت.
دریافت کننده: منصور زرگر**انتشار دهنده: سید ولی موسوی نژاد
7535/6110
کپی شد