اگرچه دانشگاه‌ها و رشته‌های بدون کنکور هر روز بیشتر و تعداد دانشجویان کمتر می‌شود اما هر سال ماراتن کنکور سخت‌تر و نفیس گیرتر از سال قبل می‌شود. با اینکه شرایط به گونه‌ای است که هر کس می‌تواند اندازه استعداد، تلاش و علاقه‌اش یک یا دو صندلی در دانشگاه‌ها داشته باشد اما همچنان تب کنکور فروکش نکرده است. دانش آموزان با هر استعداد و علاقه‌ای سعی می‌کنند شانس خود را برای پزشک شدن امتحان کنند. خانواده‌ها از همان دوران ابتدایی فرزندانشان را وارد کورس رقابت می‌کنند. اهمیتی ندارد که دانش آموز چه رشته‌ای دوست دارد و استعدادش در کدام زمینه است. آن‌قدر در گوش وی می‌خوانند باید پزشک شود که هر نتیجه‌ای غیرازآن معنی شکست می‌دهد. آن‌ها که شانس بیاورند از دوران دبیرستان وارد بازی کنکور می‌شوند و آنها که شانس نیاورند هم از کلاس دوم و سوم ابتدایی هر جمعه را به جای حضور در خانواده و لذت بردن از روزهای شیرین کودکی باید برسر جلسات آزمون‌های جامع و رنگارنگ سپری کنند. هر چه سطح علمی و فرهنگی خانواده‌ها بالاتر می‌رود فشار روی فرزندان هم بیشتر و شرایط سخت‌تر می‌شود. اهمیت این موضوع تا جایی است که زمینه‌ای برای فخر فروشی خانواده‌ها نیز می‌شود. تا کلاس یازدهم رقابت در حد همان کرکری خواندن‌های خانواده‌ها و دانش آموزان می‌گذرد. سال آخر که می‌شود قضیه جدی‌تر می‌شود. خانواده‌ها از خانه بیرون نمی‌آیند مبادا لحظه‌ای از وقت گران‌بهای فرزندانشان تلف شود. یک سال کنکوری در حبس است و خانواده‌اش هم پابند کنکور. در این سال آخر فخر فروشی‌ها هم عوض می‌شود. تراز بچه‌ها در آزمون‌های آزمایشی آنچنان اهمیت دارد که گمانه زنی درباره رتبه و رشته قبولی احتمالی یکی از سرگرمی‌های اطرافیان است. بالاخره همه این اضطراب‌ها در تیرماه تمام می شودو همان یک روز و ساعت نتیجه آن حبس یک ساله و آن کلاس کنکورهای فرسایشی را مشخص می‌کند. در یکی دو سال گذشته در روز کنکور نتایجی رقم می‌خورد که خیلی با پیش بینی‌ها همخوانی ندارند و خانواده‌ها را شگفت زده می‌کنند. بسیاری از آنهایی که شانس حتمی پزشکی هستند یک دفعه رفوزه می‌شوند و همه کلاس کنکورها و آزمون‌ها و ترازها پوچ از آب در می‌آید. و تازه بعد از اعلام نتایج موقع تحلیل عملکردها می‌شود. اینکه چرا در کنکور آن ترازهای آنچنانی به نتیجه این چنینی ختم می‌شود هم خود مساله ای است که همواره برای خانواده‌ها سؤال است و کمتر پاسخی برای آن دارند. موضوع کنکور از زوایای مختلفی قابل بحث است اما همواره مهمترین بخش آن بررسی دلایل عدم موفقیت دانش آموزانی که انتظار زیادی از آن‌ها می‌رفته و حالا نتوانسته‌اند مطابق انتظارات ظاهر شوند.
کارشناس ارشد روانشناسی در این باره می‌گوید: هدف موتور برانگیزاننده‌ی انگیزه است. بسیاری از دانش آموزان چون هدف ندارند پس بی برنامه هم هستند. آذر جهانگیری به عنوان مشاور دبیرستان‌های شهر یاسوج بر اساس تجربه، دانش آموزان نا موفق در کنکور را در پنج گروه دسته بندی می‌کند و اضافه می‌کند دسته اول دانش آموزانی هستند که غرق امکانات هستند و تا کنون کمبودی احساس نکرده‌اند که با احساس نیاز، مجبور به حرکت شوند. وی کسانی را که از مسیر اصلی خارج شده‌اند جز دسته دوم می‌داند و در توصیف آن‌ها می‌گوید برخی دانش آموزان هدف داشته و کلی کلاس هم رفته‌اند اما گرفتار موبایل و ارتباطات غیرمعمول می‌شوند و در این مسیر هدفشان از کلاس رفتن‌ها تغییر می‌کند اما والدین خوشحال و غافل از این تغییرات و روابط، منتظر نتیجه هستند که بعد از کنکور تازه متوجه می‌شود هزینه‌هایی که کرده‌اند نتیجه نداده است. به گفته جهانگیری، دانش آموزانی که از پایه ضعیف هستند در دسته سوم قرار می‌گیرند. دانش آموزان شب امتحانی که عمیق درس نخوانده‌اند و به کنکور که می‌رسند هزینه و تلاش هم می‌کنند ولی کنکور با شب امتحان فرق دارد و از آنجا که مطالب در ذهنشان عمیق نیست و 20 تا 30 کتاب را که مربوط به چهار سال است در یک سال می‌خواند در جلسه امتحان نمی‌توانند همزمان از اطلاعات خود استفاده کرده و مسائل را به هم ربط دهند. وی دسته چهارم را تلاشگر می‌داند و می‌گوید این دسته قدرت تجزیه و تحلیل که از فاکتورهای مهم کنکور است همچنین، سرعت عمل لازم را ندارند که نمی‌توانند نتیجه بگیرند. به گفته این کارشناس دسته پنجم آنهایی هستند که زحمتی به خودشان نمی‌دهند و بر این باورند که کلاس‌ها معجزه می‌کند و کلاس بیشتر را دال بر تضمین بیشتر برای قبولی در کنکور می‌دانند. جهانگیری اما در نهایت می‌گوید برای موفقیت در کنکور به جز مواردی که فرد واقعاً ضریب هوشی پایینی دارد، همه چیز بستگی به تلاش آنها دارد چیزی که در دانش آموزان بسیار کم شده است و همه چیز را به معلم بهتر و کلاس بیشتر و کتاب اضافی و.. سپرده‌اند. وی درباره اصرار خانواده‌ها برای تحصیل فرزندانشان در پزشکی می‌گوید اگر دانش آموز هر نتیجه‌ای غیر از پزشکی به دست بیاورد نمی‌تواند به خودباوری و پیشرفت در آن رشته برسد و احساس سرخوردگی می‌کند مخصوصاً اگر فرد بی هدف باشد مانند توپی است که همه سعی دارند گل شود و حالا سرگردان از پشت دروازه سر درآورده است. وی تاکید می‌کند اگر دانش آموز خود هدفی غیر از پزشکی داشته باشد معمولاً بعد از قبولی سعی می‌کند خود را به اطرافیان ثابت کرده و نشان دهد و در این شرایط احتمال موفقیت وی بیشتر است. جهانگیری یادآور می‌شود آن دسته که خود نیز دنبال پزشکی هستند در هر رشته‌ای غیر از پزشکی همواره در زندگی احساس خلأ می‌کند و به هر موقعیتی هم برسند همواره در گوشه ذهن خود بدان فکر می‌کند و حسرت می‌خورند و این بدترین و سخت‌ترین حالتی است که برای یک دانش آموز کنکوری به وجود می‌آید زیرا همیشه احساس عدم رضایت از زندگی با این فرد همراه است.
ثریا رتبه تک رقمی کنکور سال 90 است. او می‌گوید خوبی کنکور این است که چیزی به نام انتخاب شانسی، تقلب و نتیجه شانسی ندارد. تنها ایراد کنکور همان مساله اضطراب و استرس و حوادث غیر قابل پیش بینی روز کنکور است که در سالهای گذشته سوابق تحصیلی نیز به نتیجه کنکور اضافه شده و این ضعف برطرف شده است. او ادامه می‌دهد اگر شایعه لو رفتن سؤالات امتحانات نهایی و امتحاناتی که نتایج آنها در سابقه دانش آموزان مؤثر است را نادیده بگیریم این سخت گیری برای دانش آموزان پزشکی و به طور کل بسیاری از رشته‌ها بسیار هم مؤثر است زیرا برخی رشته‌ها نیاز به تلاش خیلی زیادی دارد و باید هم فقط دانش آموزانی که آماده انجام این تلاش هستند پا به عرصه این رقابت بگذارند. برای بررسی زوایای این مساله نظر برخی از دانش آموزان را نیز جویا شدیم و بر خلاف پیش بینی ما موضوعاتی دیگری در شکل گیری این ناکامی‌ها نقش دارد. به عنوان مثال شیما دانش آموز یکی از مدارس برتر استان است. او می‌گوید موفقیت برنامه می‌خواهد و با خنده اضافه می‌کند ما با دوستانمان برنامه می‌ریزیم و کار را تقسیم می‌کنیم. هر کس یک درس را می‌خواند و در آزمون‌های آزمایشی با هم جواب‌ها را رد و بدل می‌کنیم اینگونه می‌شود که مثلاً از اول‌ترم اصلاً تمرکزم را روی درسی مثل فیزیک نمی‌گذارم. اما تا کنون به لطف دوستم در این درس کمتر از 70 درصد پاسخ نداده‌ام.مهسا دیگر دانش آموز پشت کنکوری می‌گوید برخلاف کنکور که هر سال همه را غافلگیر می‌کند آزمون‌ها کاملاً قابل پیش بینی هستند و حدس اینکه چه سوالهایی در آزمون می‌آید کار سختی نیست. او هم از رازهایی می‌گوید که منجر به درصد بالا، تراز بالا و در نتیجه رضایت بیشتر خانواده و بالارفتن اعتماد به نفس خودش می‌شود. او از اینکه مجبور است خانواده‌اش را فریب بدهد ناراحت است می‌گوید من اصلاً از زیست خوشم نمی‌آید و علاقه‌ای به آن ندارم حتی از پزشکی هم خوشم نمی‌آید ولی هر بار مادرم با بغض از من می‌خواهد به خاطر آبروی خانواده تلاشم را بکنم. من هم برای اینکه دلش نشکند مجبورم تقلب کنم و برای روز کنکور هم بهانه‌ای جور می‌کنم تا خیلی از شکستم شوکه نشوند. نازنین زهرا هم گلایه می‌کند که جلسه امتحان در آزمون‌ها اصلاً شباهتی با جلسه کنکور واقعی ندارد و اضافه می‌کند با اینکه این چهارمین سال پشت کنکوری‌اش است همچنان در جلسات کنکور اضطراب دارد. البته ماجرا برای پسرهای کنکوری کمی فرق می‌کند. مثلاً برخی از آنها مدعی هستند که با لابی و ارتباطاتی که دارند سوالها ی آزمون‌ها را به دست می‌آورند و شاهکار می‌کنند. برخی هم از دستکاری کارنامه و ترازهایشان هنگام ارائه به والدین می گویند.
محمد رضا یکی دیگر از دانش آموزان پشت کنکوری است و به قول خودش همه فوت و فن‌های کنکورهای آزمایشی را می‌داند. او هم مدعی است که از جلسه امتحان تصویر سوالها را برای یکی از آشناهایشان می‌فرستد و جواب‌ها را می‌گیرد. در این میان کسانی هم هستند که سالها پشت کنکور مانده‌اند و تحت هیچ شرایطی به کمتر از پزشکی راضی نشده‌اند. تقلب هم نمی‌کنند اما شانسشان برای قبولی در این رشته کم است نه به این دلیل که کلاس کنکور نرفته یا آزمون نداده‌اند چرا که به لحاظ ضریب هوشی، تلاش و تمرکز، کشش بیشتری ندارند. داستان‌های دانش آموزان کنکوری از تقلب در آزمون‌هایشان خیلی زیاد است و کمتر شگردهایشان را لو می‌دهند و اغلب می‌خواهند دست کم تا زمانی که مطمئن نشوند که پرونده کنکورشان بسته شده این رازها را محرمانه پیش خودشان نگه دارند. البته همه این تناقضات مربوط به آزمون‌های آزمایشی و اجبار خانواده‌ها نیست. نیکان که امسال قرار است انتخاب رشته کند از اینکه در شهر سی سخت رشته ریاضی فیزیک در دبیرستان‌ها تشکیل نشده و مجبور است علی رغم میل باطنی‌اش رشته تجربی و زیست شناسی بخواند ناراحت است. کنکور هر چه هست سخت یا آسان، منصفانه و غیر منصفانه اما شرایطی است که وجود دارد و به نظر می‌رسد به این زودی‌ها هم تغییری اساسی در آن شاهد نباشیم. پس باید منتظر بمانیم تب کاذب کنکور فروکش کند و هر کس بیشتر از آنکه برایش اهمیت داشته باشد که کدام رشته در بورس است و خانواده‌اش چه می‌خواهند به آن سمتی برود که علاقه دارد و استعدادش در آن است.
__________
انتشار دهنده: سید ولی موسوی نژاد** 6110
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.