این روزها که گروهی مظلومانه درگیر مهار آتش سوزی جنگلها و مراتع جنوب استان هستند در شمال استان هم بولدوزر و لودرها به جان جاده سی سخت افتادهاند و درختان را یکییکی از ریشه در میآورند تا سیسخت را به مرکز استان نزدیکتر کنند و آیندهاش را گردشگر پسند تر کنند.
در مناطق گرمسیری خاکستر بهجا مانده از آتش، طبیعت بهاری را سیاهپوش کرده است. گاهی این آتشهای چند روزه را سهل انگاری آدمها به جان طبیعت میاندازد و گاهی اوقات هم یک تکه شیشه شکسته زیر آفتاب داغ مثل یک ذره بین عمل کرده و هکتارها مرتع را در چشم به هم زدنی میسوزاند و خاکستر میکند.
آتشی که در جان درختان بلوط افتاده و تلاش آدمهایی که با کمترین امکانات جانشان را کف دست میگذارند و به قلب آتش میزنند دستاویزی برای پیامهایی با این مضمون شده است (باید گریست بر جنگلی که میسوزد و جنگلبانی که تکوتنها و دست خالی است).
این پیام و پیامهایی از این دست بیشتر از اینکه دل آدمهای سهل انگار و یا افراد سودجویی را بسوزاند که برای تصرف اراضی ملی جرقه آتش را میزنند، دل مردمی را میسوزاند که کاری از دستشان بر نمیآید و تقصیری در این آتش سوزیها ندارند.
آتش، متهم یک بخش از این تخریبها است. اما اتهام آدمهای منفعلی که نه در مقام تصمیم گیرنده، نه در مقام بهره بردار و حتی نه در مقام یک شهروند مسئولیتی را متوجه خود نمیدانند کمتر نیست. مجوزهایی هم صادر میشود که سوزندهتر از آتش عمل میکند با این تفاوت که نه دودی از این آتش بر میخیزد و نه خاکستری بهجا میگذارد.
آتش بدون دودی که در حال شعله کشیدن است اما هنوز کسی متوجه آن نیست. نمونه آن آتشی است که در جاده سی سخت یاسوج روشن شده و عزمی برای خاموش کردنش هم نیست.
سیسخت در سالهای دور در بدترین حالت یک ساعت با مرکز استان فاصله داشت و پس از حذف دهها پیچ و چندین تغییر در آن در بهترین حالت فقط 20 دقیقه به یاسوج نزدیکتر شده است.
البته در ازای کم شدن این 15 دقیقه هزاران درخت چند صد ساله بلوط قطع شد و آب از آب تکان نخورد. تغییر و تحول در این جاده گردشگری از همان تنگ گنجهای شروع شده و تا خود سی سخت ادامه دارد. در سالهای گذشته تغییرات این جاده بارها مورد اعتراض مردم شهر سیسخت قرار گرفت اما هر بار موقتاً کار تعطیل شد و دوباره بیلهای مکانیکی بهصورت چراغ خاموش از جای دیگری سر درآوردند.
اما این بار فرق میکند. فرق آن هم در مجوزهایی است که از سوی دستگاههای مربوطه صادر شده که اجازه این تخریبها را داده است.
هر چند این مجوزها آنچنان غیر کارشناسی و بدون مطالعه داده شده که گاهی پس از قطع درختان مسیر جاده عوض شده و دامنه تخریبها به اطراف جاده نیز کشیده شده است.
آنچه مسلم است شهر سیسخت در دامنه دنا قرار گرفته و به دلیل موقعیت جغرافیایی امکان توسعه فیزیکی کمی دارد. به همین دلیل حتی امکان ایجاد شهرک صنعتی یا صنایع بزرگ در آن نیست پس برای شهر سیسخت نمیتوان آیندهای جز گردشگری متصور بود. چنان که در سالهای گذشته سیسخت بهعنوان شهری توریستی معرفی شده و هر ساله هم چندین برابر ظرفیتش توریست جذب کرده است و در همه این سالها کمتر پیش آمده که جاده زیبا و پرپیچ و خم یاسوج به سیسخت مورد اعتراض گردشگران قرار بگیرد.
کوهستانی بودن واقعیت انکار ناپذیر جاده یاسوج به سی سخت است که میتواند بهعنوان یکی از نقاط قوت این مسیر گردشگری بهحساب بیاید و فقط لازم است بهجای دست بردن در این تابلوی زیبای خداوندی و تخریب جنگلها به بهانه ایجاد جاده یا عریض کردن آن، شرایط رانندگی در مسیرهای کوهستانی به گردشگران گوشزد شود. جاذبههای گردشگری شهر سیسخت در طبیعت و آب و هوایش خلاصه میشود.
اگر قرار باشد حالا که باغات این شهر سالانه به ویلا تبدیل و زمینهای منابع طبیعی و اراضی ملی آن نیز باغ میشود، برای ایجاد جاده در دل جنگلها اینگونه مجوز صادر شود، چیزی از شهر سیسخت باقی نخواهد ماند و سخت میتوان چشم انداز گردشگری پایدار برای سی سخت ترسیم کرد.
آتش سوزیها در این استان خیلی زود شروع شده و با روند و امکانات موجود، به نظر میرسد حالا حالاها ادامه داشته باشد. مسئولان هم برای خاموش کردن آتش جنگلها، درختان و مراتع فریاد کمک خواهی سر دادهاند اما چه کسی باید برای آتش بدون دود و خاکستری که مجوزهای جاده سازی به جان جنگلهای زاگرس انداخته، درخواست کمک کند و چه کسی میتواند ادعا کند جراحات وارده بر طبیعت در جاده سازیهای بیسرانجام و مادامالعمر، کمتر از آتش سوزیهاست.
به نظر میرسد وقت آن رسیده مسئولان فارغ از همه مجوزهایی که تاکنون صادر کردهاند یک بار دیگر کنار هم بنشینند و این بار با در نظر گرفتن آیندگان طرح جامع گردشگری برای شهر سی سخت و سایر مکانهای گردشگری ارائه دهند آن گاه مشخص میشود شهری مثل سی سخت با وسعت کم و زیباییهای بینظیرش چقدر جاده نیاز دارد.
___________
انتشار دهنده: سید ولی موسوی نژاد
6110
در مناطق گرمسیری خاکستر بهجا مانده از آتش، طبیعت بهاری را سیاهپوش کرده است. گاهی این آتشهای چند روزه را سهل انگاری آدمها به جان طبیعت میاندازد و گاهی اوقات هم یک تکه شیشه شکسته زیر آفتاب داغ مثل یک ذره بین عمل کرده و هکتارها مرتع را در چشم به هم زدنی میسوزاند و خاکستر میکند.
آتشی که در جان درختان بلوط افتاده و تلاش آدمهایی که با کمترین امکانات جانشان را کف دست میگذارند و به قلب آتش میزنند دستاویزی برای پیامهایی با این مضمون شده است (باید گریست بر جنگلی که میسوزد و جنگلبانی که تکوتنها و دست خالی است).
این پیام و پیامهایی از این دست بیشتر از اینکه دل آدمهای سهل انگار و یا افراد سودجویی را بسوزاند که برای تصرف اراضی ملی جرقه آتش را میزنند، دل مردمی را میسوزاند که کاری از دستشان بر نمیآید و تقصیری در این آتش سوزیها ندارند.
آتش، متهم یک بخش از این تخریبها است. اما اتهام آدمهای منفعلی که نه در مقام تصمیم گیرنده، نه در مقام بهره بردار و حتی نه در مقام یک شهروند مسئولیتی را متوجه خود نمیدانند کمتر نیست. مجوزهایی هم صادر میشود که سوزندهتر از آتش عمل میکند با این تفاوت که نه دودی از این آتش بر میخیزد و نه خاکستری بهجا میگذارد.
آتش بدون دودی که در حال شعله کشیدن است اما هنوز کسی متوجه آن نیست. نمونه آن آتشی است که در جاده سی سخت یاسوج روشن شده و عزمی برای خاموش کردنش هم نیست.
سیسخت در سالهای دور در بدترین حالت یک ساعت با مرکز استان فاصله داشت و پس از حذف دهها پیچ و چندین تغییر در آن در بهترین حالت فقط 20 دقیقه به یاسوج نزدیکتر شده است.
البته در ازای کم شدن این 15 دقیقه هزاران درخت چند صد ساله بلوط قطع شد و آب از آب تکان نخورد. تغییر و تحول در این جاده گردشگری از همان تنگ گنجهای شروع شده و تا خود سی سخت ادامه دارد. در سالهای گذشته تغییرات این جاده بارها مورد اعتراض مردم شهر سیسخت قرار گرفت اما هر بار موقتاً کار تعطیل شد و دوباره بیلهای مکانیکی بهصورت چراغ خاموش از جای دیگری سر درآوردند.
اما این بار فرق میکند. فرق آن هم در مجوزهایی است که از سوی دستگاههای مربوطه صادر شده که اجازه این تخریبها را داده است.
هر چند این مجوزها آنچنان غیر کارشناسی و بدون مطالعه داده شده که گاهی پس از قطع درختان مسیر جاده عوض شده و دامنه تخریبها به اطراف جاده نیز کشیده شده است.
آنچه مسلم است شهر سیسخت در دامنه دنا قرار گرفته و به دلیل موقعیت جغرافیایی امکان توسعه فیزیکی کمی دارد. به همین دلیل حتی امکان ایجاد شهرک صنعتی یا صنایع بزرگ در آن نیست پس برای شهر سیسخت نمیتوان آیندهای جز گردشگری متصور بود. چنان که در سالهای گذشته سیسخت بهعنوان شهری توریستی معرفی شده و هر ساله هم چندین برابر ظرفیتش توریست جذب کرده است و در همه این سالها کمتر پیش آمده که جاده زیبا و پرپیچ و خم یاسوج به سیسخت مورد اعتراض گردشگران قرار بگیرد.
کوهستانی بودن واقعیت انکار ناپذیر جاده یاسوج به سی سخت است که میتواند بهعنوان یکی از نقاط قوت این مسیر گردشگری بهحساب بیاید و فقط لازم است بهجای دست بردن در این تابلوی زیبای خداوندی و تخریب جنگلها به بهانه ایجاد جاده یا عریض کردن آن، شرایط رانندگی در مسیرهای کوهستانی به گردشگران گوشزد شود. جاذبههای گردشگری شهر سیسخت در طبیعت و آب و هوایش خلاصه میشود.
اگر قرار باشد حالا که باغات این شهر سالانه به ویلا تبدیل و زمینهای منابع طبیعی و اراضی ملی آن نیز باغ میشود، برای ایجاد جاده در دل جنگلها اینگونه مجوز صادر شود، چیزی از شهر سیسخت باقی نخواهد ماند و سخت میتوان چشم انداز گردشگری پایدار برای سی سخت ترسیم کرد.
آتش سوزیها در این استان خیلی زود شروع شده و با روند و امکانات موجود، به نظر میرسد حالا حالاها ادامه داشته باشد. مسئولان هم برای خاموش کردن آتش جنگلها، درختان و مراتع فریاد کمک خواهی سر دادهاند اما چه کسی باید برای آتش بدون دود و خاکستری که مجوزهای جاده سازی به جان جنگلهای زاگرس انداخته، درخواست کمک کند و چه کسی میتواند ادعا کند جراحات وارده بر طبیعت در جاده سازیهای بیسرانجام و مادامالعمر، کمتر از آتش سوزیهاست.
به نظر میرسد وقت آن رسیده مسئولان فارغ از همه مجوزهایی که تاکنون صادر کردهاند یک بار دیگر کنار هم بنشینند و این بار با در نظر گرفتن آیندگان طرح جامع گردشگری برای شهر سی سخت و سایر مکانهای گردشگری ارائه دهند آن گاه مشخص میشود شهری مثل سی سخت با وسعت کم و زیباییهای بینظیرش چقدر جاده نیاز دارد.
___________
انتشار دهنده: سید ولی موسوی نژاد
6110
کپی شد