5 ژوئن ، 15 خرداد؛ در تقویم ها روز جهانی محیط زیست نام گرفته است.
اما اینکه چقدر مناسبت ثبت شده از حاشیه تقویم گذر نموده و به اصل عمل و توجه رسیده باشد، خود جای بحث دارد و در چنین مجالی نمیگنجد.
در ایران ضمن گرامی داشتِ روز جهانی محیط زیست؛ هفتهای را به همین نام تعیین نمودهاند. از 16 الی 22 خرداد؛ در قالب هفته محیط زیست فعالیتهای انجام شده و تمهیدات لازم را بررسی میکنند، آن هم تنها توسط دغدغه مندان و مسؤلان همین مقوله که در طول سال نیز بخشی از دستور کارشان است.
در حالی که انتظار میرود در این یک هفته همه ما؛ حداقل اندکی از وقتمان را برای توجه به موضوع ذکر شده اختصاص دهیم، حال چه با مطالعه پیرامون وضعیت زمین و چه تلاش در جهت کاهش فعالیتهای آسیب زننده به محیط زیست.
اما اصولاً ما انسانها معتقد هستیم؛ سیاست، اقتصاد و سایر ابعاد زندگی اجتماعی و شخصیمان مهمتر از محیط زیست است و یا آنگونه که آثار سیاست و اقتصاد را میبینیم و به آن دقت میکنیم به اهمیت محیط زیست پی نبردهایم و متوجه مرگ تدریجی زمین و به تبع آن تحلیل زمانِ زندگی خود نیستیم؛ شاید به این دلیل باشد که تعریفمان از محیط زیست به دریاها، اقیانوسها و جنگلهای کشورها و سرزمینهای دیگر ختم میشود و نمیدانیم جزئیاتِ دیگرِطبیعت همچون گونههای گیاهی، حیوانات، برکهها، آبگیرها، تالابها و غیره که در اطراف ما هستند نیز موجب بقای کره زمین هستند و آسیب به آنها خطری جدی برای خودمان محسوب میشود.
اصلاً نمیخواهیم بدانیم که؛ اگر همین زمینِ مظلوم واقع شده در میان حجم انبوه منفعت طلبیهای ما روزی سالم نباشد، با کدام هوا، آب و خاک میخواهیم فعالیت سیاسی و اقتصادی و غیره و ذلک داشته باشیم؟!
نمیدانم کجای راه را اشتباه رفتهاند و رفتهایم که؛ هنوز نیاموختهایم آینده نگر باشیم و ساده انگارانه با مسائل و واقعیات اطرافمان برخورد نکنیم، گمان میکنم زیرساختهای آموزشی ما در این حیطه نیز بسیار ضعیف هستند و پس از آن ما نیز افرادی با اراده و مسؤلیت پذیر نیستیم (خانوادهها در این زمینه میتوانند بسیار تأثیر گذار باشند)
.
چرا که هنوز در قرن 21؛ باید فریاد زد انسان به اصطلاح متمدن و مدرن، زبالهات (آنچه خود استفاده کردهای) را لطفاً، لطفاً، لطفاً به درون سطل زباله بیانداز.
و یا انسانی که مدارج گوناگون علمی را طی نمودهای اما هنوز نمیتوانی زباله خشک و تر را از یکدیگر تمیز دهی؛ لطفاً افتخار بدهید و قدری از وقت ارزشمندتان را به این کار اختصاص دهید، ما تضمین میکنیم که اگر امروز یک صفحه کمتر مطالعه داشته باشید، چند دقیقه دیرتر فلان برنامه مستند را از تلویزیون ببینید، متن سخنرانی فلان همایشتان را کمی دیرتر مکتوب کنید، یا برای به اشتراک گذاشتن آنچه میدانید دیرتر به جمع دوستان و فامیل بپیوندید، هیچ خللی در روند علم اندوزی شما و کسب فیض دیگران وارد نشود.
اما؛ نمیتوانیم قول بدهیم که اگر زبالههایتان را در دل طبیعت رها نمایید، اگر بر حجم آلایندههای هوا بیافزایید، اگر با کارهای غیر اصولی سفرههای آب زیرزمینی خشک شوند و یا با همین سرعت؛ واکشیهای بی امانتان از منابع طبیعی را ادامه دهید دیگر ثبات، آرامش، بسترهای پیشرفت و حتی اکسیژن کنونی را بتوانید تجربه کنید.
مگر نه این است که ما بدون اکسیژن؛ توان ادامه حیات نخواهیم داشت و یا اصلاً مگر میشود گرمای هفتاد درجه را جسم نحیف ما تحمل کند؟
پس چرا امروز که فرصت پیشگیری داریم کاری نمیکنیم و زبالهها و پسماندهای به اصطلاح پیشرفتهایمان را به دل دریاها و دشتها و جنگلها روانه میکنیم؟
شاید هنوز نمیدانیم که؛ زمان بی خبرتر از آنچه فکرش را میکنیم از کنار حواسمان رد میشود و روزی به خودمان میآییم که دیگر نه درختی باقی مانده است، نه آبی، نه هوایی و نه حتی ماده غذایی سالم و طبیعی.
زمین تا یک جایی توان بخشش منابع اش را دارد، از یک جایی به بعد تنها ما میمانیم و عواقب رفتارهای خارج از منطقمان.
بیایید با یکدیگر صادق باشیم؛ شما انسان تکنولوژیزه ای که غرقِ در ابزارهای به ظاهر جذابی چون اینستاگرام گشتهای و از فعالان جنبش لایک_خاصه فضای مجازی_ هستی؛ قطعاً در میان پستهایی که نخوانده لایک میکنی یکیشان هم به محیط زیست اختصاص داشته است، پس چرا ته سیگارهایت را به خیال تجزیه شدن در دل طبیعت رها میکنی؟
همان ته سیگارِ کوچک؛ پس از بارش باران یک متر مربع از زمین را آلوده میسازد و تا سالها گیاهی در آنجا رشد نخواهد کرد.
اگر همین جزییات را بدانیم و بدان عمل کنیم؛ (حتی بلافاصله نیز گزارشِ کارهایمان را با کپشنی لایک دار در راستای همان عطش در فضای مجازی منتشر نمائیم) پس از مدتی هم رگههایی از آن فرهنگِ آرمانی میبینیم و هم در کاهش هزینههای ناشی از رفتارهای طبیعت ستیزانه مان سهمی خواهیم داشت.
قبول دارم که دولتها در نهادینه ساختن فرهنگِ احترام به محیط زیست نقشی حیاتی دارند اما مگر چقدر باید اطلاعات و داده برای ما بیان شود؟
چقدر باید با ترفندهای مختلف تبلیغاتی ما را به انجام رفتارهای درست ترغیب کنند و عواقب سهل انگاریهایمان را شرح دهند؟
گمان میکنم ما تنبلتر از آن باشیم که بخواهیم همهی دادههای موجود در ارتباط با محیط زیست و عواقب رفتارهایمان را مطالعه کنیم و حتی آنقدر برایمان مهم باشد که همهاش را به خاطر هم بسپاریم.
پس برای عمل دنبال بهانه و زمان مناسب نباشیم و یا حتی دنبال انجام کاری بزرگ؛
همین که از پرت نکردن زباله از شیشه ماشین به بیرون، تفکیک زبالههای خشک و تر، انداختن کارت شارژ و آدامس و هزار زباله کوچک دیگر به سطل زباله شروع کنیم یقین بدانید که کار بزرگی انجام دادهایم.
یادمان باشد همیشه جزییات سازنده کل هستند.
اندک اندک زبالههای به ظاهر کوچک ما؛ با گذشت زمان به انبوهی از عوامل مخرب مبدل خواهند شد که دامنهی تخریب و آسیبشان زمین تا آسمان و در وهله اول زندگی خودمان را دربر خواهد گرفت.
مضاف بر اینها ما مسؤلیم در قبال این همه بخشندگی زمین، چرا که سیارهای است برای همه، همه آنان که بودهاند، ما که هستیم و آنها که خواهند آمد؛ و در این مورد زمین دیگر ارث پدرمان نخواهد بود که برای مصرفاش تصمیم بگیریم.
پس؛ در قبال رسالتی که بر دوشمان نهاده شده است قدری متعهدتر باشیم. رسالتِ سالم رساندن زمین به آیندگان
چرا که؛ آیندگان نتایج اعمال ما را دریافت خواهند کرد و آن زمان، حضور داشته باشیم یا نه آنچه میزانی میشود برای سنجیدن متمدن، آگاه و فهیم بودن ما؛ تنها آثار کنشهایمان است.
منظورم از آیندگان؛ مردم قرنهای دیگر نیستند، گریزی چنین دور و دراز لازم نیست، فرزندان خودمان، بهترین وارثان اعمالِ ما خواهند بود.
*فعال اجتماعی ، عضو شورای مرکزی جمعیت زنان مسلمان نو اندیش استان کهگیلویه و بویراحمد
____________
انتشار دهنده: سید ولی موسوی نژاد** 6110
اما اینکه چقدر مناسبت ثبت شده از حاشیه تقویم گذر نموده و به اصل عمل و توجه رسیده باشد، خود جای بحث دارد و در چنین مجالی نمیگنجد.
در ایران ضمن گرامی داشتِ روز جهانی محیط زیست؛ هفتهای را به همین نام تعیین نمودهاند. از 16 الی 22 خرداد؛ در قالب هفته محیط زیست فعالیتهای انجام شده و تمهیدات لازم را بررسی میکنند، آن هم تنها توسط دغدغه مندان و مسؤلان همین مقوله که در طول سال نیز بخشی از دستور کارشان است.
در حالی که انتظار میرود در این یک هفته همه ما؛ حداقل اندکی از وقتمان را برای توجه به موضوع ذکر شده اختصاص دهیم، حال چه با مطالعه پیرامون وضعیت زمین و چه تلاش در جهت کاهش فعالیتهای آسیب زننده به محیط زیست.
اما اصولاً ما انسانها معتقد هستیم؛ سیاست، اقتصاد و سایر ابعاد زندگی اجتماعی و شخصیمان مهمتر از محیط زیست است و یا آنگونه که آثار سیاست و اقتصاد را میبینیم و به آن دقت میکنیم به اهمیت محیط زیست پی نبردهایم و متوجه مرگ تدریجی زمین و به تبع آن تحلیل زمانِ زندگی خود نیستیم؛ شاید به این دلیل باشد که تعریفمان از محیط زیست به دریاها، اقیانوسها و جنگلهای کشورها و سرزمینهای دیگر ختم میشود و نمیدانیم جزئیاتِ دیگرِطبیعت همچون گونههای گیاهی، حیوانات، برکهها، آبگیرها، تالابها و غیره که در اطراف ما هستند نیز موجب بقای کره زمین هستند و آسیب به آنها خطری جدی برای خودمان محسوب میشود.
اصلاً نمیخواهیم بدانیم که؛ اگر همین زمینِ مظلوم واقع شده در میان حجم انبوه منفعت طلبیهای ما روزی سالم نباشد، با کدام هوا، آب و خاک میخواهیم فعالیت سیاسی و اقتصادی و غیره و ذلک داشته باشیم؟!
نمیدانم کجای راه را اشتباه رفتهاند و رفتهایم که؛ هنوز نیاموختهایم آینده نگر باشیم و ساده انگارانه با مسائل و واقعیات اطرافمان برخورد نکنیم، گمان میکنم زیرساختهای آموزشی ما در این حیطه نیز بسیار ضعیف هستند و پس از آن ما نیز افرادی با اراده و مسؤلیت پذیر نیستیم (خانوادهها در این زمینه میتوانند بسیار تأثیر گذار باشند)
.
چرا که هنوز در قرن 21؛ باید فریاد زد انسان به اصطلاح متمدن و مدرن، زبالهات (آنچه خود استفاده کردهای) را لطفاً، لطفاً، لطفاً به درون سطل زباله بیانداز.
و یا انسانی که مدارج گوناگون علمی را طی نمودهای اما هنوز نمیتوانی زباله خشک و تر را از یکدیگر تمیز دهی؛ لطفاً افتخار بدهید و قدری از وقت ارزشمندتان را به این کار اختصاص دهید، ما تضمین میکنیم که اگر امروز یک صفحه کمتر مطالعه داشته باشید، چند دقیقه دیرتر فلان برنامه مستند را از تلویزیون ببینید، متن سخنرانی فلان همایشتان را کمی دیرتر مکتوب کنید، یا برای به اشتراک گذاشتن آنچه میدانید دیرتر به جمع دوستان و فامیل بپیوندید، هیچ خللی در روند علم اندوزی شما و کسب فیض دیگران وارد نشود.
اما؛ نمیتوانیم قول بدهیم که اگر زبالههایتان را در دل طبیعت رها نمایید، اگر بر حجم آلایندههای هوا بیافزایید، اگر با کارهای غیر اصولی سفرههای آب زیرزمینی خشک شوند و یا با همین سرعت؛ واکشیهای بی امانتان از منابع طبیعی را ادامه دهید دیگر ثبات، آرامش، بسترهای پیشرفت و حتی اکسیژن کنونی را بتوانید تجربه کنید.
مگر نه این است که ما بدون اکسیژن؛ توان ادامه حیات نخواهیم داشت و یا اصلاً مگر میشود گرمای هفتاد درجه را جسم نحیف ما تحمل کند؟
پس چرا امروز که فرصت پیشگیری داریم کاری نمیکنیم و زبالهها و پسماندهای به اصطلاح پیشرفتهایمان را به دل دریاها و دشتها و جنگلها روانه میکنیم؟
شاید هنوز نمیدانیم که؛ زمان بی خبرتر از آنچه فکرش را میکنیم از کنار حواسمان رد میشود و روزی به خودمان میآییم که دیگر نه درختی باقی مانده است، نه آبی، نه هوایی و نه حتی ماده غذایی سالم و طبیعی.
زمین تا یک جایی توان بخشش منابع اش را دارد، از یک جایی به بعد تنها ما میمانیم و عواقب رفتارهای خارج از منطقمان.
بیایید با یکدیگر صادق باشیم؛ شما انسان تکنولوژیزه ای که غرقِ در ابزارهای به ظاهر جذابی چون اینستاگرام گشتهای و از فعالان جنبش لایک_خاصه فضای مجازی_ هستی؛ قطعاً در میان پستهایی که نخوانده لایک میکنی یکیشان هم به محیط زیست اختصاص داشته است، پس چرا ته سیگارهایت را به خیال تجزیه شدن در دل طبیعت رها میکنی؟
همان ته سیگارِ کوچک؛ پس از بارش باران یک متر مربع از زمین را آلوده میسازد و تا سالها گیاهی در آنجا رشد نخواهد کرد.
اگر همین جزییات را بدانیم و بدان عمل کنیم؛ (حتی بلافاصله نیز گزارشِ کارهایمان را با کپشنی لایک دار در راستای همان عطش در فضای مجازی منتشر نمائیم) پس از مدتی هم رگههایی از آن فرهنگِ آرمانی میبینیم و هم در کاهش هزینههای ناشی از رفتارهای طبیعت ستیزانه مان سهمی خواهیم داشت.
قبول دارم که دولتها در نهادینه ساختن فرهنگِ احترام به محیط زیست نقشی حیاتی دارند اما مگر چقدر باید اطلاعات و داده برای ما بیان شود؟
چقدر باید با ترفندهای مختلف تبلیغاتی ما را به انجام رفتارهای درست ترغیب کنند و عواقب سهل انگاریهایمان را شرح دهند؟
گمان میکنم ما تنبلتر از آن باشیم که بخواهیم همهی دادههای موجود در ارتباط با محیط زیست و عواقب رفتارهایمان را مطالعه کنیم و حتی آنقدر برایمان مهم باشد که همهاش را به خاطر هم بسپاریم.
پس برای عمل دنبال بهانه و زمان مناسب نباشیم و یا حتی دنبال انجام کاری بزرگ؛
همین که از پرت نکردن زباله از شیشه ماشین به بیرون، تفکیک زبالههای خشک و تر، انداختن کارت شارژ و آدامس و هزار زباله کوچک دیگر به سطل زباله شروع کنیم یقین بدانید که کار بزرگی انجام دادهایم.
یادمان باشد همیشه جزییات سازنده کل هستند.
اندک اندک زبالههای به ظاهر کوچک ما؛ با گذشت زمان به انبوهی از عوامل مخرب مبدل خواهند شد که دامنهی تخریب و آسیبشان زمین تا آسمان و در وهله اول زندگی خودمان را دربر خواهد گرفت.
مضاف بر اینها ما مسؤلیم در قبال این همه بخشندگی زمین، چرا که سیارهای است برای همه، همه آنان که بودهاند، ما که هستیم و آنها که خواهند آمد؛ و در این مورد زمین دیگر ارث پدرمان نخواهد بود که برای مصرفاش تصمیم بگیریم.
پس؛ در قبال رسالتی که بر دوشمان نهاده شده است قدری متعهدتر باشیم. رسالتِ سالم رساندن زمین به آیندگان
چرا که؛ آیندگان نتایج اعمال ما را دریافت خواهند کرد و آن زمان، حضور داشته باشیم یا نه آنچه میزانی میشود برای سنجیدن متمدن، آگاه و فهیم بودن ما؛ تنها آثار کنشهایمان است.
منظورم از آیندگان؛ مردم قرنهای دیگر نیستند، گریزی چنین دور و دراز لازم نیست، فرزندان خودمان، بهترین وارثان اعمالِ ما خواهند بود.
*فعال اجتماعی ، عضو شورای مرکزی جمعیت زنان مسلمان نو اندیش استان کهگیلویه و بویراحمد
____________
انتشار دهنده: سید ولی موسوی نژاد** 6110
کپی شد