یک هفته از خرداد ماه گذشته، مدتی از اتمام انتخابات می‌گذرد، مردم به روال عادی زندگی خود برگشته‌اند. در کهگیلویه و بویراحمد نیز روند انتخابات طی شده و شور زندگی پس از انتخابات از سرگرفته شده. ولی این روزها خبرهایی از نزاع و درگیری در استان به شنیده می‌شود آن هم به دلایل مختلف، البته باید اذعان کرد قصه نزاع و درگیری در استان ما سری دراز دارد و این‌گونه نیست که با پدیده‌ای جدید و نوظهور در استان مواجهه باشیم....
همین چند مدت پیش بود که ویژه نامه‌ای در باب خودکشی منتشر شد، کریمی نژاد جامعه شناس هم استانی با استناد به سخنان ابن خلدون در مورد تأثیر آب‌وهوا و اقلیم بر روحیات افراد گفت کوهستانی بودن اقلیم استان در خشونت بار بودن جامعه استانی ما اثر گذار بوده، ولی در شهری کویری مانند یزد نزاع دسته جمعی، خودکشی و.. کمتراست، چون طبیعت و اقلیم کویری و خشک است بنابراین مردم وقتی این قهر طبیعت را می‌بینند ترجیح می‌دهند نسبت به هم دچار قهر نشوند، ولی به تعبیر وی در استان کهگیلویه و بویراحمد صحبت کردن، راه رفتن و گفتمان ما تحت تأثیر این مسئله خشن است. بنابراین اگر سخنان ابن خلدون و منتسکیو در باب تأثیر اقلیم را بپذیریم باید گفت ما تحت تأثیر اقلیم خاص استانی‌مان خشن، بار آمده و بالاخره این خشونتمان در یک جایی خود را نشان می‌دهد و به تعبیری گل می‌کند. در واقع باید گفت ما در بی صبری، اساتید متبحری هستیم واصلا هم حاضر نیستیم از مواضع خود کوتاه بیایم، کافی است محیط خانوادگی خود را مورد واکاوی و ارزیابی قرار دهیم، از همان کل کل‌های خانوادگی گرفته تا محیط کاری و محیط جامعه. جالب اینجاست به این طرز رفتار و واکنش خود هم می‌بالیم و چنان خط ونشان می‌کشیم، سنگ طایفه‌مان را نیز به سینه می‌زنیم و زمین و زمان را به هم می‌دوزیم که انگار در کارزار المپیک یا جهانی هستیم و قرار است در مقابل این حرکت و رفتارمان طلا و اسکاری نصیبمان شود. نزاع و درگیری ازجمله مسائلی است که علاوه بر ایجاد فضائی آکنده از خشم و نفرت و مختل کردن روابط انسانی، امنیت جانی و انسانی را نیز از جنبه‌های مختلف تهدید می‌کند و در واقع یکی از اصلی‌ترین آسیب‌های اجتماعی جامعه ماست که تبعات منفی زیادی به دنبال دارد، گاهی شاهد این هستیم یک درگیری ساده لفظی به اتفاقی خونین منجر می‌شود که شاید از اول اصلاً طرفین فکرش را هم نمی‌کردند که به چنین نقطه‌ای برسند. ولی خشم نهفته در افراد به یک باره و آنی فوران می‌کند و دامن گیر طرفین دعوا می‌شود. همان‌گونه که از نوشته‌ها برمی آید در بروز این نوع رفتار عواملی چند دخیل هستند که جامعه شناسان و کارشناسان امر نیز بر آن صحه می‌گذارند که از جمله می‌توان به 1-عوامل فردی 2- عوامل فرهنگی و اجتماعی و 3-عوامل محیطی اشاره کرد. البته هر کدام از این عوامل زیرمجموعه‌های خود را دارند مثلاً در باب عوامل فردی می‌توان به اختلالات تکانه‌ای یعنی داشتن تیپ شخصیتی ستیزه جو، فقر عاطفی، ناکامی، حسادت، جامعه پذیری نامناسب، نداشتن مهارت ارتباط و توسل به‌زور جهت احقاق حق، عوامل فرهنگی، اجتماعی- فقدان آموزش - عدم ارائه الگوهای مناسب جهت پر کردن اوقات فراغت افراد - بیکاری یا نداشتن شغل مناسب - بی‌سوادی یا کم سوادی و عدم آگاهی از عواقب سوء نزاع - عدم برنامه ریزی مناسب برای اوقات فراغت جوانان - ضعف قانون و عدم اعتماد به قانون- پائین بودن آستانه تحمل افراد - وجود وضعیت آنومیک در جامعه و ضعف هنجارها در نظارت به رفتارهای افراد - رواج استفاده از ماهواره و تماشای برنامه‌های که خشونت و پرخاشگری را ترویج می‌کنند اشاره کرد، یا در بحث عوامل محیطی می‌توان از زندگی در مناطق حاشیه‌ای و جرم خیز - وجود گروه‌های خشونت طلب در قالب اراذل و اوباش در منطقه و آشنایی و ورود برخی از جوانان به این گروه‌ها - زندگی در مناطق کوهستانی و بد آب و هوا را نام برد. ولی البته باید اقرار کرد در جامعه امروز که برچسب مدرنیته را با خود به یدک می‌کشد خشونت و نزاع به‌تبع افزایش بیشتری یافته چرا که بهانه بروز خشونت بالاتر رفته است. آنچه در این ‌بین مهم است این است که باید بعد از ریشه یابی علل این رفتار و واکنش هیجانی به فکر چاره بود آن هم با ارائه راهکار عملی.
همان‌گونه که مسئولان ما در باب مسائل مختلف دنبال ریشه کردن و مرتفع کردن مشکلات هستند، بهتر است این آسیب اجتماعی را نیز همپای سایر آسیب‌ها جدی بگیرند، زیرا هیچ نزاع و درگیری بدون تبعات نخواهد بود. بحث آموزش در این حوزه بسیار کارساز است، آموزش مهارت‌های اجتماعی که در دل خانواده‌ها نفوذ کند و باعث تحول در اندیشه و تفکر افراد شود. می‌توان با استفاده از فارغ‌التحصیلان رشته روانشناسی و جامعه شناسی برای حاشیه شهرها و مکان‌هایی که مستعد آسیب‌های اجتماعی اقدام به آموزش کرد، این کار هزینه نیست، بلکه سرمایه گذاری بلند مدت است که به جامعه و سرمایه اجتماعی کمک می کندو درواقع سلامت روانی شهروندان را در آینده تضمین می‌کند. رسانه‌ها نیز می‌توانند در پمپاژ رفتار و آموزش صحیح همگام با مسئولین گام بردارند، در واقع رسانه ابزار و محرکی قوی برای نفوذ بر افراد است که نقش آن بر هیچ کسی پوشیده نیست. البته صداوسیما نیز می‌تواند با تولید برنامه‌های تبلیغاتی، فیلم، سریال، انیمیشن و...با تولید محتوای مطلوب و سازنده مؤثر واقع شود. نقش خود شهروندان نیز بی‌بدیل است ولی گویی مردم رسالت خود را فراموش کرده اند وترجیح داده‌اند به‌جای نقش واسطه و میانجیگیری که در گذشته ایفا می‌کردند بی تفاوتی پیشه کنند، یا دوربین و گوشی به دست از صحنه‌های دعوا فیلم بگیرند و آن را دست به دست بچرخانند و خود نیز در شیوع این رفتار غلط دخیل شوند. بهتر است مردم نیزدراین باره تا می‌توانند به همان منش و رویه گذشته خود روی بیاورند وسعی کنند در اپیدمی کردن چنین رفتارهایی همراه نشوند.
با وجود گفته‌های مدیرکل پزشکی قانونی استان و سایر مسئولان مبنی بر کاهش آمار نزاع و درگیری در سطح استان بازهم نیاز است با توجه به شرایط خاص استان این آسیب اجتماعی جدی‌تر گرفته شود و راهکارهای مؤثری‌تری بکار گرفته شود تا شاهد ریشه کن شدن این معضل در آینده نزدیک باشیم.
____________
انتشار دهنده: سید ولی موسوی نژاد** 6110
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.