قاچاقچیان کالا تنها به باری که به جای مسافر در خودرو قرار دارد و سالم و سریع رسیدن آن به همدست خود در آن سوی جاده «مقصد» می اندیشند. از خودروهای معروف به شوتی استفاده می کنند تا بار را از بندرهای جنوبی ایران به اصفهان ، کرمان ،یزد ،مشهد ،شیراز و تهران حمل کنند.
آنان سال هاست از نبود ایست و بازرسی ثابت و کمبود ماموران مبارزه با قاچاق کالا در جاده های استان کهگیلویه و بویراحمد خشنودند و به همین دلیل هم کرایه کمتری برای حمل کالا به رانندگان شوتی می پردازند چرا که برای رسیدن کالای خود به مقصد دل نگرانی جدی ندارند.
وقتی خودروهای شوتی حامل کالاهای قاچاق جاده های استان های جنوبی را پشت سر می گذراند و وارد محدوده استحفاظی جاده ای کهگیلویه و بویراحمد می شوند با خیال آسوده بر سرعت خود می افزایند تا زودتر از محدوده استان خارج شده و دنبال گذر از کمینگاه های ماموران مبارزه با قاچاق کالای استان های همجوار باشند .
بررسی میزان و ارزش کالاهای قاچاق کشف شده به نسبت تعداد خودروهای حامل قاچاقی که با ظاهر مشخص در محدوده کهگیلویه و بویراحمد تردد می کند نشان می دهد همه اقدامات مورد نیاز برای مبارزه بی امان با این پدیده مخرب اقتصاد ملی صورت نمی گیرد .
در جستجوی ناگفته ها و نادیده ها
خبرگزاری جمهوری اسلامی برای بررسی پدیده خودروهای حامل کالای قاچاق ، رانندگان شوتی و قاچاق کالا در محدوده استان کهگیلویه و بویراحمد و برخی استان های جنوبی و دارای باراندازهای کالای قاچاق ،اقدام به تهیه یک گزارش میدانی از مبادی حمل کالا در بنادر جنوبی تا مقصد تحویل کالاها در دیگر استان ها از جمله اصفهان کرده و خبرنگار ایرنا نزدیک به یک ماه را با رانندگان شوتی و قاچاقچیان کالا سپری کرد تا از نزدیک نادیده های این پدیده خطرناک را جمع آوری و منتشر کند.
شب ها و زیر نورماه باید دل به جاده های جنوب کشور سپرد و از نزدیک مشاهده کرد که چطور گروهی از جوانان بیکار و بی نام و نشان با خودروهای معروف به شوتی بدون اینکه بدانند چگونه با قاچاق کالا چوب حراج به اقتصاد ملی می زنند و پا را از گاز بر نمی دارند تا زودتر برسند و بیشتر کرایه بگیرند.
خیلی هایشان دارو ندارشان را فروخته اند و یک دستگاه خودرو از مدل های پژو، سمند،پارس و یا زانتیا خریده اند.موتور ماشین را تقویت کرده و فنر آن را بالا می آورند. صندلی عقب را هم در می آورند تا بار بیشتری در آن جا بگیرد و آنگاه در شب دل به جاده می سپارند.
این جوانان بی نام و نشان به ندرت بالای ۳۵ سال سن دارند به صورت تیمی و کاروان هایی با سه تا پنج خودرو با هم کار می کنند . کار هر تیم با برنامه ریزی و زمان به پیش می رود از شهری که حرکت می کنند تا به محل کالاهای قاچاق برای حمل برسند زمان حرف اول را می زند .وقتی کالاها در خودروها جاگذاری می شود مشخص می شود چه ساعتی باید کاروان حرکت کند تا از تورهای ایست و بازرسی شهرهای استان های جنوبی در امان باشد .
۲راه پیش روی دارند یا باید قبل از ایجاد پست های ایست و بازرسی در نیمه های شب از آن عبور کنند و یا بمانند تا ایست و بازرسی جمع آوری شود انگاه به دل جاده بزنند.
رانندگان خودروهای شوتی برای خود قانون دارند. از صاحب کالای قاچاق چیزی نمی پرسند فقط بارش را حمل کرده و کرایه دریافت می کنند .افتخار این هم صحبتی تنها نصیب شوتی هایی می شود که از این راه به نوایی رسیده اند!
قاچاقچی و صاحب بار روی کالای خارجی مارک دار و درجه یک خود حساسیت زیادی دارد. انبارهای پر از کالا ،خودروهای لوکس ،کامیون های حمل بار از لب دریا به انبار و انواع خودرو و وانت برای مواقع ضرور در دسترس دارند .بار را توسط نوچه های خود تحویل رانندگان خودروهای شوتی داده و با یک تماس به قاچاقچی مقصد خبر از آمدن کالا می دهند و تمام .
آنچه از رفتار این قاچاقچیان می توان دریافت اطمینان خاطر به فعالیت غیرقانونی بودن فعالیت خود است.انگار نه قانونی برای مبارزه با شغل آنان وجود دارد و نه ماموری برای جلوگیری .راحت و در آرامش از آن سوی مرز با لنج یا کشتی،کالای خود را با کمترین قیمت به بنادر جنوبی حمل می کنند و از بندر تا انبار دپو را بدون ترس و مزاحمتی طی می کنند و در ۲۴ ساعت شبانه روز این کالاها را به وسیله شوتی ها به سراسر کشور ارسال می کنند.
بررسی ها نشان می دهد که این فعالیت غیرقانونی در طول سال ها به صورت زنجیری از خارج از مرزهای رسمی تا ورود به بنادر ،گمرک ، انبارها و حمل به شهرهای دیگر بدون مزاحمت ادامه دارد و آنچنان که ظن آن می رود از برخی منابع اطلاعات لازم را دریافت کنند تا کار خود را زودتر و به صرفه تر به سرانجام برسانند!
ورود به محفل های این دانه درشت ها و نحوه فعالیت آنان به ندرت و به سختی صورت می گیرد و تنها راه ورود به این گونه فعالیت غیر قانونی تزریق پول کثیف و مشکل دار برای فعالیت و رقابت است .
در این سوی بازار قاچاق ،جوانان جویای نام و نانی قرار دارند که زحمت حمل را بر عهده دارند و بر خلاف صاحبان کالای قاچاق، با اعتماد به همدیگر ، به صورت تیمی و کاروانی هزاران کیلومتر جاده را در کنار هم و با اطمینان خاطر طی می کنند .با رد و بدل کردن اطلاعات از دست ماموران نیروی انتظامی می گریزند و اگر گیر ماموران نیفتند بعد از ساعت ها رانندگی کالای قاچاق را بدست صاحبش می رسانند.
این بچه ها دست و گوششان به فرمان خودرو است. ترسی از خطر ندارند، خودرو نباید خراب شود ،باک پر از بنزین است چون اصل بر این است که تحت هیچ شرایطی نباید گیر پلیس و بازرسی های جاده ای بیفتند.
پس از بار زدن کالا ،یکی از خودروها وظیفه اسکورت و راهنمایی برای عبور از کم خطرترین مسیر را برعهده می گیرد .این خودرو بین سه تا هفت کیلومتر جلوتر از کاروان حرکت می کند .هر نوع حرکت مشکوک در جاده را به رانندگان گزارش می دهد .باید بداندخودروهای شخصی و نامحسوس پلیس و پست های ایست و بازرسی و حتی ماموران راهور کجا مستقر می شوند و مهمتر آنکه راه ها و جادهای فرار را بشناسد.از خودروی اسکورت کاروان به عنوان جاده صاف کن یاد می شود.
کاروان خودروهای شوتی پس از آن که وارد جاده های کهگیلویه و بویراحمد می شوند کمتر با ایست و بازرسی ماموران مبارزه با قاچاق رو به رو می شوند و هیچگونه پست و یا مکان ایست و بازرسی دائمی در مسیر خود نمی بینند و به راحتی از جاده های استان خارج می شوند. برخی مواقع ماموران با ایجاد پست های بازرسی در جاده ها تعدادی خودرو را بازرسی می کنند و پس از چند ساعت جاده را ترک می کنند.
به نظر می رسد کهگیلویه و بویراحمد تنها استان کشور است که فاقد مراکز ایست و بازرسی ثابت در جاده های خود است و بیشتر به همین دلیل در یک دهه اخیر به مسیر حمل کالاهای قاچاق و حتی مواد مخدر از جنوب به مرکز کشور و تهران تبدیل شده است.
سفر با کاروان خطر
اما داستان حضور خبرنگار ایرنا در این سفر پر ماجرا با بقیه رانندگان خودروهای شوتی فرق می کند. او نه قاچاچی است و نه نیازمند و بیکار. خبرنگاری است با ۴۸ سال سن که دوست داشت از نزدیک خودروها و رانندگان خودروهای شوتی را ببیند که چرا و چطور با سرعت ۱۶۰ کیلومتر در ساعت در جاده عبور می کنند و توجهی به عابران ، مردم و سایر خودروهای کناری خود ندارند و و همراه انان مسیر قاچاق را بپیماید تا بداند سر رشته این کلاف سردرگم از کجا آغاز و به کجا می رسد .
خبرنگاری که می داند همین آدم ها و خودروهای شوتیشان چگونه اقتصاد کشور را زیر می گیرند و در نهایت آنچه نصیبشان می شود به اندازه ای نیست که حتی جبران استهلاک خودروهایشان بشود چه برسد به جبران آن همه اضطراب و ترس در سرعت بالای ۱۵۰ کیلومتر.
غروب یک روز گرم تابستان یاسوج را به مقصد یکی از مناطق معروف اطراف بندر بوشهر ترک می کنیم تا یک محموله کفش قاچاق را به شهر اصفهان منتقل کنیم ،نیمه شب به انبار دپوی کالا در اطراف بوشهر می رسیم و بلافاصله صدها جفت کشف مارک دار خارجی را در خودروهای سواری جاسازی می کنیم .زمان که از نیمه شب بگذرد به ندرت می توان در جاده های جنوب گذر کرد چرا که گشت های پلیس و حتی نیروهای امنیتی مبارزه با قاچاق کالا سرگرم مبارزه با این پدیده شوم هستند اما این پدیده به اندازه گسترده شده که اینگونه مبارزه با آن هم جواب نمی دهد .
کاروان مجبور است تا اذان صبح منتظر بماند. هنگام اذان همه نماز صبح را اقامه می کنیم و پس از بازدید فنی خودروها حوالی ساعت ۶صبح به دل جاده می زنیم قرار است ساعت هشت صبح در دیلم منتظر جمع شدن تورهای ایست و بازرسی جاده ای باشیم .
هر خودرو تنها یک سرنشین دارد فقط راننده خودرو، فرمان خودرو در دستانش ،دست راست مماس با دنده برای تعویض به موقع دنده و گرفتن سرعت برای فرار و بندرت خودرو دوسرنشین دارد چرا که صندلی شاگرد هم جای کالاست .
از دیلم که عبور می کنیم اضطراب وجودم را فرا می گیرد نکند الان نیروی انتظامی ما را محاصره کند از کجا معلومه در کمین ماموران گیر نیفتاده ایم.دلهره من رنگ واقعیت می گیرد راننده خودروی اسکورت خبر می دهد جاده دست انداز دارد یعنی ماموران راهمان را بسته اند . از همان راه رفته به دیلم برمی گردیم بعد از ۲۰دقیقه اسکورت خبر از پاک بودن جاده می دهد باید به سرعت منطقه الوده را پشت سر گذاشت .اما خودروی اسکورت رودست خورده و ماموران با ماشین و لباس شخصی در کمین ما هستند وقتی خبردار می شویم که کار از کار گذشته است .
دوباره به سرعت به طرف دیلم برمی گردیم غافل از اینکه ورودی دیلم هم توسط ماموران پلیس بسته است حالا نه راه پیش داریم نه پس .باید به سرعت تصمیم گرفت. تیم تصمیم می گیرد محاصره را به هر نحوی بشکند.یا باید به طرف شهر برگردیم یا از ماموران پیش روی عبور کنیم. تصمیم به عبور از ماموران پیش روی گرفته می شود مامورانی که در یک دست اسلحه و در یک دست سنگ دارند با سنگ شیشه های خودروها را می شکنند و جلوی دید راننده را می گیرند و با دست دیگر لاستیک خودرو را برای منحرف کردن آن هدف می گیرند.
خودروی اسکوت صفر تا ۱۰۰ کیلومتر را در کمتر از ۷ثانیه پر کرده و از کنار خودروی پلیس که عرض جاده را گرفته عبور می کند تنها شیشه اش با سنگ ماموران پایین می آید. خودروی دوم هم به سرعت از ماموران عبور می کند. سنگ به ستون بالای خودرو می خورد اما لاستیکش هدف قرار می گیرد .
من مانده ام و هزار فکر،به غلط کردن می افتم .این چه کاری بود به من چه ،قاچاق کالا چه جوری صورت می گیرد خودروی شوتی چه دخلی به من دارد در نهایت اما تصمیم می گیرم کم نیارم و من هم از این مانع عبور کنم ،کلاچ دنده یک ، گاز و دوباره کلاچ و دنده دو و به سرعت باورنکردنی از کنار ماموران و خودرویشان می گذرم تنها جام جلوی خودرو پایین می اید و سر و صورت من پر از شیشه خرده می شود .به سرعت از محل فرار می کنیم اما برای من جای تعجب بود که ماموران لباس شخصی با ماشین شخصی و بدون هرگونه علائم ایست و بازرسی به طرف راننده و خودروی شوتی شلیک می کنند آیا قانون این اجازه را به انان داده است؟
به طرف یک بیابان گرم و در نزدیکی یک روستا لاستیک آسیب دیده یکی از خودرها را تعویض می کنیم جالب است مورد تحسین و کمک اهالی روستا قرار می گیریم و به شدت با ما همدردی می کنند. دوباره برای اینکه گیر ماموران نیفتیم باید به سرعت از منطقه الوده خارج شویم و به طرف مرز دیلم و گچساران حرکت کنیم این بار در نزدیکی بقعه بی بی حکیمه در تور ایست و بازرسی می افتیم و با کمک دیگر خودروهای شوتی دوباره از مهلکه فرار کرده و مجبور به بازگشت به شهر دیلم می شویم .
تنها راه فرار مانده از منطقه دیلم ،جاده اهواز است که پس از چند کیلومتر دوباره به تور ایست و بازرسی می افتیم و بادادن پول به پیک های جاده ای که خبر از الوده یا پاک بوده جاده از ماموران می دهند تنها راه باقی مانده جاده خاکی یا جاده شنی است که پس از عبور از آن به منطقه زیدون بهبهان وارد می شویم .
پس از وارد شدن به منطقه زیدون تا شهر یاسوج جاده پاک و در امنیت کامل است و انگار گردشگرانی بودیم که در جاده های فرعی عشق سرعت داشتیم .پس از ورود به یاسوج در کمترین زمان جام های شکسته خودروها را تعویض کردیم و پس از استراحت دوباره شب جاده یاسوج ،لردگان بروجن ، شهرضا به اصفهان را در کمال ارامش و امنیت طی کردیم و در کوچه ای در شهر اصفهان بار را تحویل دانه درشتی دادیم و کرایه خود را نقد دریافت و ساعت هشت صبح یاسوج بودیم .
این حکایت سفر یک خبرنگار با یک کاروان شوتی بود اما روایت برخی موارد همراهی با کاروان شوتی از عهده گزارش خارج بود .
قوانین تکلیف را مشخص کرده است
اما اینکه از سال ۹۲ به بعد کهگیلویه و بویراحمد به یکی از مهمترین مسیرهای ترانزیت شوتی ها تبدیل شده این سوال را ایجاد می کند که آیا قانون در این زمینه کم است یا مجریان از عهده اجرای قرانون بر نمی آیند که نمی توان جلوی آن را گرفت؟یا دلایل دیگری وجود دارد!
موضوعی که مدیرکل تعزیرات کهگیلویه و بویراحمد بر آن صحه می گذارد و بر این باور است قوانین هم تکلیف قاچاق و هم خودروهای شوتی را مشخص کرده است.
براتعلی صالحی تاکید می کند: ظاهر خودرو های شوتی کاملا مشخص است و از نظر ما علم و اطلاع در بحث قاچاق را نیز دارند خودروهایی که بالای ۱۰ میلیون تومان کالای قاچاق حمل می کنند باید ضبط شوند .
راهی جز تیر اندازی نداریم
اما شرایط اجرای قانون از نظر پلیس پیچیده تر است.رئیس پلیس آگاهی کهگیلویه و بویراحمد می گوید: این استان نیاز به ایست بازرسی ثابت دارد در غیر این صورت راهی جز تیراندازی به خودروهای شوتی وجود ندارد که این کار نیز امنیت جاده را به خطر می اندازد و باعث وقوع تصادفات دیگری می شود.
سرهنگ سعید بالش زر می افزاید:در حال حاضر محورهای شهرستان باشت ، گچساران ، بویراحمد و دنا تحت تاثیر ورود کالاهای قاچاق قرار دارد و در سال گذشته دست کم شوتی ها ۲۰ مورد از تصادفات منجر به فوت در جاده های استان را رقم زدند.
وی تاکید می کند در سال ۹۳ شاید تعداد خودروهای شوتی بومی استان به تعداد انگشتان دست هم نمی رسید اما حالا حدود هزار نفر از بومیان کهگیلویه و بویراحمد در حمل کالای قاچاق مشارکت دارند.
سرهنگ بالش زر یادآوری می کند کهگیلویه و بویراحمد نه مبدا و نه مقصد قاچاق است بلکه بنا به دلایلی بهترین مسیر برای ترانزیت شوتی ها شده است دلایلی که بیش از آنکه متوجه پلیس باشد به کمبود هایی برمی گردد که هزینه مبارزه به قاچاق را برای استان بالا برده است.
وی می افزاید: همین امسال بیش از ۲۵۰ خودرو را با تیراندازی متوقف کرده ایم اما پس از ضبط بار، مشکلات دیگری داریم از جمله اینکه نیروی انسانی، خودرو حمل و هزینه انتقال به انبار املاک تملیکی نداریم.
کالاهایی که در انبارها خاک می خورند
البته مساله همین هم نیست آنچنان که معاون دادستان یاسوج عنوان می کند به رغم آنکه میلیاردها دلار ارز کشور بابت این کالاها پرداخت شده تا وارد کشور شوند، اما برخی از این اموال ضبط و توقیف شده به دلیل عدم رسیدگی و رسیدگی اداری زمان بر در انبارهای املاک تملیکی فاسد شده و تاریخ انقضای آنها گذشته است.
وی می گوید بسیاری از انبارها پر از تخمه ژاپنی، گردوهای چینی و بادام های آفت زده ای است که وضعیتشان تاسف بار است. در حالی که در قانون به صراحت آمده است که کالاهای سریع الفساد باید بلافاصله تعیین تکلیف شوند و به فروش برسند.
دبیر کمیسیون مبارزه با قاچاق کالا و ارز آمار دقیق این کالاها را ۶۱ فقره عنوان می کند و یادآوری می کند این کالاها سریع الفساد و فاقد مجوز مصرف انسانی هستند و باید امحا شوند.
بهمنی اضافه می کند: میلیاردها تومان پول از این کشور بابت این کالاها پرداخت شده است و بسیاری از این کالاها تنها ایرادشان همان فرار از مجاری قانونی است و آنقدر کیفیت دارند که بتوان برای آنها برنامه ریزی کرد تا باز هم به چرخه اقتصاد کشور برگردند.
مهلت ۲۰ روزه برای جانمایی
اما یک مساله دیگر هم در این میان وجود دارد و آن هم اینکه راه اندازی ایست و بازرسی ثابت در استان کهگیلویه و بویراحمد نیاز به مجوز شورای امنیت ملی و اعتباری دارد که ساختمان و فضای مورد نیاز را در آن ایجاد کرد.
مجوزی که چند سالی است برای استان صادر شده اما هنوز بر سر جانمایی آن اختلافاتی وجود دارد. آنچنان که دبیر شورای مبارزه با مواد مخدر می گوید مجوز یک ایست بازرسی ثابت در جاده یاسوج اصفهان، ایست بازرسی موقت در جاده باشت- بابامیدان و تنگ سرخ و ایست مقطعی در جاده ، دهدشت- بهبهان صادر شده است اما علاوه بر جانمایی دایر کردن این بازرسی ها نیاز به اعتباراتی دارد که تامین آن از توان استان خارج است.
بهمنی می گوید: برای برخورد با پدیده قاچاق در مسیرهای کهگیلویه و بویراحمد راهی به جز ایجاد ایست بازرسی ثابت نداریم زیرا در حال حاضر روزانه بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ خودرو در محورهای مواصلاتی استان تردد می کنند که این حجم از خودروها جاده ها را حادثه خیز کرده است.
و البته استاندار کهگیلویه و بویراحمد نیز فرصت ۲۰ روزه ای تعیین کرده که کارشناسان جانمایی این ایست های بازرسی را تمام کنند و نتیجه را به استان و شورای امنیت ملی اعلام کنند.
آنچه مسلم است ایجاد ایست بازرسی شاید نتواند به صورت صد در صد چرخ حرکت شوتی ها در جاده های استان کهگیلویه و بویراحمد را از کار بیندازد اما سرعت رشد پدیده کاذب شوتی گری را در استان کاهش خواهد داد و البته هزینه انتقال کالا از مرزهای استان را هم بالا خواهد برد.
هزینه ای که در حال حاضر همان هزار خودروی شوتی آن را می پردازند و اگر خیلی خوش شانس باشند و در جاده به پلیس بر نخورند و در بازی سرعت و سبقت تصادف نکنند پس از ۲۴ ساعت هیجان و اضطراب و ترس با کسر همه هزینه ها نهایتا ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومانی دستشان را می گیرد.
گزارش:مسعود علیزاده- فاطمه رشیدی