آغاز ٩٨ به هزارمین شماره رسیدیم با همه فرازو فرودها و کم و کاستی ها، آغاز غم انگیزی ست برای همه.
سیل ، ویرانه های فراوانی به یادگار گذاشت و داغ سنگینی بر دلها نشاند. شماره هزارم را درحالی منتشر می کنیم که از یک طرف داغ آق قلا ،گمیشان و شیراز و لرستان روی سینه مان سنگینی می کند و از طرف دیگر سال سخت پیش رو را نظاره گریم.
نفس رسانه های مکتوب به شماره افتاده و امسال برایمان سال سرنوشت است .تنگناهای اقتصادی از یک سو و مخاطبی که در هیاهوی دنیای مجازی گم شده و فرصت و رغبت آزردن گوش خود با خش خش کاغذ کاهی را ندارد از سوی دیگر کار را دشوارتر می کند.
رسیدن به هزارمین شماره در سال هفتم دلنشین است اما خوشحال کننده نه. چرا که با ایده آل ها فاصله زیادی دارد .
منابع مالی محدود دولتی،بخش خصوصی و صنایع ضعیف و ناتوان ، رشد کمّی رسانه ها و نوسانات اقتصادی از مهمترین دلایل عدم تحقق ایده آل های کمّی است .با این حال همیشه و در همه حال کیفیت محتوا دغدغه اصلی مان بوده و هست .
ابتکار جنوب با اعتقاد به اینکه زیربنای توسعه ، فرهنگ و توسعه فرهنگی است همواره بنا را بر تولید محتوی در حوزه های اجتماعی و فرهنگی گذاشت و تا حد امکان از سیاست زدگی دوری گزید.
این سیاست و خط مشی درحالی اتخاذ شد که ذائقه عموم هم استانی های عزیز مطالب و محتوای سیاسی و جدال های سیاسیون است.از این رهگذر شاید نارضایتی بخشی از مخاطبین را به دنبال داشت اما آنچه که عزممان را جزم تر می کرد دلداری و توجه دغدغه مندان و فرهیختگان بود که این نقشه راه را تحسین کردند.
در این مسیر بودند حرف هایی که به سبب رعایت خطوط رنگی و معذوریت ها و حساسیت های ایلی و عشیره ای استان و مصلحت نگفتیم ،اما همواره وجدانمان آسوده است که آنچه گفتیم و نگفتیم همه با توجه به مصلحت جامعه بود نه منافع شخصی و جناحی .
فرصت ها و تهدیدها ، بیم ها و امیدها ، چالش ها و روزنه ها را باهم دیدیم و نوشتیم .از خشکی و خشکسالی از مهاجرت بی رویه، حاشیه نشینی ، معضلات اجتماعی خودکشی ، نزاع و درگیری و حتی از فاتحه خوانی های آنچنانی و رسومات غلط و از مدیران ناکارآمد نوشتیم.
از سقوط آسمان از دنا و نسل کشی بلوط ها، بی خانمانی یک خانواده در پاتاوه از روحانی قصه گو و مصائب سامان سی سختی و دیبالای دهدشتی ،از کولبری بی بی گل ازپیر دختران زیلایی و کلاس های فرسوده و دانش آموزان قربانی تبعیض هم فراوان گفتیم .
برای حسین پناهی و کی عطا و سرآمدان استان قلم زدیم و ازلزوم ارج نهادن به این عزیزان نوشتیم.
در همه این سالها اما کمتر از خودمان گفتیم .با گلایه غریبه ام اما برگ ریزان رسانه های مکتوب است ، روزنامه ها یکی پس از دیگری غزل خداحافظی می خوانند ، آنها که می مانند با زور تعدیل نیرو و کم کردن صفحات و پایین آوردن تیراژ حفظ بقا می کنند.
مجال برای گفتن و نوشتن همه ی آنچه برابتکار جنوب گذشته نیست ، با سختی و مشقت روزهای خوش و ناخوش را به لطف پروردگار طی کردیم ،هنوز در آغاز راهیم و مسیر ناهموار و صدالبته امیدواریم به روزهای پیش رو.
اما آنچه برخود لازم می دانم ، تشکر از فرهیختگان و انسان های وارسته ای است که همواره با ابتکارجنوب بوده اند از بدو تولد تا به امروز.دوستانی که با قلم و اندیشه و نقدهایشان باری از دوشمان برداشته و بر داشته هایمان افزوده اند.
9929/1662
سیل ، ویرانه های فراوانی به یادگار گذاشت و داغ سنگینی بر دلها نشاند. شماره هزارم را درحالی منتشر می کنیم که از یک طرف داغ آق قلا ،گمیشان و شیراز و لرستان روی سینه مان سنگینی می کند و از طرف دیگر سال سخت پیش رو را نظاره گریم.
نفس رسانه های مکتوب به شماره افتاده و امسال برایمان سال سرنوشت است .تنگناهای اقتصادی از یک سو و مخاطبی که در هیاهوی دنیای مجازی گم شده و فرصت و رغبت آزردن گوش خود با خش خش کاغذ کاهی را ندارد از سوی دیگر کار را دشوارتر می کند.
رسیدن به هزارمین شماره در سال هفتم دلنشین است اما خوشحال کننده نه. چرا که با ایده آل ها فاصله زیادی دارد .
منابع مالی محدود دولتی،بخش خصوصی و صنایع ضعیف و ناتوان ، رشد کمّی رسانه ها و نوسانات اقتصادی از مهمترین دلایل عدم تحقق ایده آل های کمّی است .با این حال همیشه و در همه حال کیفیت محتوا دغدغه اصلی مان بوده و هست .
ابتکار جنوب با اعتقاد به اینکه زیربنای توسعه ، فرهنگ و توسعه فرهنگی است همواره بنا را بر تولید محتوی در حوزه های اجتماعی و فرهنگی گذاشت و تا حد امکان از سیاست زدگی دوری گزید.
این سیاست و خط مشی درحالی اتخاذ شد که ذائقه عموم هم استانی های عزیز مطالب و محتوای سیاسی و جدال های سیاسیون است.از این رهگذر شاید نارضایتی بخشی از مخاطبین را به دنبال داشت اما آنچه که عزممان را جزم تر می کرد دلداری و توجه دغدغه مندان و فرهیختگان بود که این نقشه راه را تحسین کردند.
در این مسیر بودند حرف هایی که به سبب رعایت خطوط رنگی و معذوریت ها و حساسیت های ایلی و عشیره ای استان و مصلحت نگفتیم ،اما همواره وجدانمان آسوده است که آنچه گفتیم و نگفتیم همه با توجه به مصلحت جامعه بود نه منافع شخصی و جناحی .
فرصت ها و تهدیدها ، بیم ها و امیدها ، چالش ها و روزنه ها را باهم دیدیم و نوشتیم .از خشکی و خشکسالی از مهاجرت بی رویه، حاشیه نشینی ، معضلات اجتماعی خودکشی ، نزاع و درگیری و حتی از فاتحه خوانی های آنچنانی و رسومات غلط و از مدیران ناکارآمد نوشتیم.
از سقوط آسمان از دنا و نسل کشی بلوط ها، بی خانمانی یک خانواده در پاتاوه از روحانی قصه گو و مصائب سامان سی سختی و دیبالای دهدشتی ،از کولبری بی بی گل ازپیر دختران زیلایی و کلاس های فرسوده و دانش آموزان قربانی تبعیض هم فراوان گفتیم .
برای حسین پناهی و کی عطا و سرآمدان استان قلم زدیم و ازلزوم ارج نهادن به این عزیزان نوشتیم.
در همه این سالها اما کمتر از خودمان گفتیم .با گلایه غریبه ام اما برگ ریزان رسانه های مکتوب است ، روزنامه ها یکی پس از دیگری غزل خداحافظی می خوانند ، آنها که می مانند با زور تعدیل نیرو و کم کردن صفحات و پایین آوردن تیراژ حفظ بقا می کنند.
مجال برای گفتن و نوشتن همه ی آنچه برابتکار جنوب گذشته نیست ، با سختی و مشقت روزهای خوش و ناخوش را به لطف پروردگار طی کردیم ،هنوز در آغاز راهیم و مسیر ناهموار و صدالبته امیدواریم به روزهای پیش رو.
اما آنچه برخود لازم می دانم ، تشکر از فرهیختگان و انسان های وارسته ای است که همواره با ابتکارجنوب بوده اند از بدو تولد تا به امروز.دوستانی که با قلم و اندیشه و نقدهایشان باری از دوشمان برداشته و بر داشته هایمان افزوده اند.
9929/1662
کپی شد