در این یادداشت آمده است؛ وجود مشکلات متعدد خانوادگی و اجتماعی از یک سو و فشارهای روانی دوران بلوغ در نوجوان نوعی اضطراب و نگرانی و بی ثباتی روحی ایجاد می کند و موجب بروز اختلالات شخصیتی می شود.
تحقیقات متعدد در مورد نوجوانی نشان دهنده این موضوع است که نوجوان همواره سعی دارد محیط را با خود سازگار کند و این موجب اختلاف بین او و بزرگسالان شده و زمینه را برای کشمکش و سرکشی نوجوان فراهم می آورد.
سرکشی نوجوان ابتدا به صورت مخالفت شروع می شود و سپس به سرکشی می انجامد و این عصیان نوجوان قبل از هر چیز علیه خانواده است و به صورت سرپیچی از والدین، بی تفاوتی نسبت به وظایف محوله و نحوه ارتباط والدین با او آشکار می شود.
البته برخی از اختلالات سطحی و گذرا ولی برخی دیگر نیز عمیق و جدی هستند و می توانند ماهیت وجودی نوجوان را تهدید کنند که در این قسمت به عمده ترین مشکلات شخصیتی دوران نوجوانی می پردازیم.
**عصیان و سرکشی
تضادهای درونی و عدم درک بزرگسالان موجب بروز عصیان و سرکشی نوجوان می شود.
کشمکش های داخلی متعددی که اغلب برای نوجوان تازگی دارد و درک آن برای نوجوان دشوار است، سبب می شود که حالت های عصیان و سرکشی در او بروز کند.
**اضطراب
حالت عاطفی که در آن عامل مبهمی از ترس وجود دارد و علت اضطراب در بیشتر مواقع نامشخص است.
بطور کلی اضطراب از عوامل اجتماعی و درونی فرد سرچشمه می گیرد و اضطراب از کارآیی توانایی نوجوان می کاهد و او را در فشار، تنیدگی و تعارض قرار می دهد.
اضطراب در موارد افراطی ممکن است چند ساعت یا چند روز طول بکشد و نوجوان در این حالت در یک وحشت شدیدی به سر می برد.
فرد مضطرب معمولا علائمی را از جمله نداشتن آرامش، حرکات اضافی، تپش قلب شدید، سرگیجه، بی خوابی، رنگ پریدگی، افزایش دمای بدن، لرزش دست و بدن از خود بروز می دهد.
**ناکامی
حالت برانگیختگی عاطفی که نومیدی و خشم در آن حضور داشته باشد، ناکامی نامیده می شود.
چنانکه پاره ای از عوامل اجتماعی یا درونی، فرد را از رسیدن به هدفش دور کند، ناکامی در وی بروز می کند.
بیشتر واکنش های فرد نسبت به ناکامی پرخاشگرانه است و غالبا با خشم، ترس، احساس گناه و خصومت همراه است.
**ترس
بسیاری از ترس های ما از دوران کودکی سرچشمه می گیرند لذا رابطه ای بین ترس نوجوان و سن او وجود دارد، هرچه بر سن نوجوان افزوده می شود، ترس وی کمتر شده و شکل آن تغییر می کند.
ترس نوجوان در آخر دوران نوجوانی بیشتر ماهیتی اجتماعی پیدا می کند که از طریق تجارب دوستان و همسالان و همین طور تجربه شخصی وی است.
ترس نوجوان به علت گسترده شدن تماس ها و روابط اجتماعی و افزایش آگاهی وی نسبت به عوامل ترس زا در سال های آخر دوران نوجوانی کم شده و یا به شکل های دیگری رنگ می بازد.
این دوران ترس افراد بیشتر بر سر مسائلی همچون بی کفایتی، بی استعدادی و تخیل است.
افرادی که از موقعیت های عاطفی ترس آور می گریزند، سال ها ترس در آنها باقی می ماند، زیرا به تعویق انداختن، ترس را از بین نمی برد.
مواجه شدن با محرک های ترس آور به اجبار نیز نمی تواند ترس را از بین ببرد و آشنایی با موقعیت های ترس آور و درک واقعی محرک ترس آور می تواند در کاهش ترس سودمند و موثر باشد.
آشفتگی های خانوادگی و مراقبت های افراطی، اغلب سبب بروز ضعف در تصمیم گیری و نشان دادن رفتارهای وسواسی در نوجوانان می شود.
افکار بی محتوا، مرتبا فکر نوجوان را مشغول کرده و وی را به سوی اعمالی می کشاند که همراه با اضطراب و تکرار است.
در دوران نوجوانی ترس می تواند به صورت های مختلفی ازجمله دروغگویی، بزرگ نمایی، دزدی، جلب توجه و خودنمایی جلوه کند و این گونه رفتارها پوششی برای پنهان کردن ترس است.
**وسواس
آشفتگی های خانوادگی و مراقبت های افراطی اغلب سبب بروز ضعف در تصمیم گیری و نشان دادن رفتارهای وسواسی در نوجوانان می شود.
افکار بی محتوا، مرتبا فکر نوجوان را مشغول کرده و او را به سوی اعمالی می کشاند که همراه با اضطراب و تکرار است، در رفتار نوجوان وسواسی، نظم افراطی و باریک بینی خاصی وجود دارد که تمامی فعالیت ها را فلج کرده و کارآیی این فرد را کاهش می دهد.
اغلب جوانان وسواسی، با نظم و ترتیب هستند و دائما عواطف و احساسات خود را کنترل می کنند اما این کنترل شدید از ارتباط سالم آن ها با دیگران جلوگیری می کند.
پس دقت داشته باشیم والدین سخت گیر، خرافی، بی تحمل و غیردموکراتیک موجب بوجود آمدن وسواس در فرزند خود می شوند.
7420/ 5054
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.