دستگاههای اجرایی انتظار دارند ، رسانه ها و اصحاب قلم در راستای امید آفرینی و نشاط در جامعه به بیان سریع و صحیح اقدامات آنان در راستای خدمت رسانی به مردم و جامعه ، بپردازند.
گرچه این خواسته از رسانه ها در نگاه نخست انتظاری معقول به نظر می رسد ، ولی مدیران جامعه ما به این نکته ظریف و حساس هم باید نیم نگاهی داشته باشند که تا چه اندازه زمینه گفت و گوی دوسویه و ابزار لازم تامین سرعت بخشی به روند دسترسی رسانه ها از داده های اطلاعاتی دستگاههای اجرایی حوزه کاری شان را فراهم کرده اند.
تا زمانی که مدیران جامعه ما در انتخاب روابط عمومی کارآمد و آشنا به خبر به عنوان حلقه مفقوده و ارتباطی بین سازمان متبوع با اصحاب رسانه از نگاه سنتی خود دور نشوند و این عنصر دیالوگ ساز با رسانه را از اختیارات اولیه اش محروم نگه دارند ، نباید به تحقق انتظار و خواسته خود از رسانه ها امیدوار باشند.
به جرات می توان گفت ؛همانگونه که مسئولان جامعه ما از مردم در عرصه ها و حوزه های مختلف یکی دو گام عقب تر هستند به همان میزان هم می توان گفت که سرعت و روند اطلاع رسانی رسانه ها در اغلب استان هایی که با حمایت های دولت و میدان دادن به بخش غیر دولتی فضای کسب و کار نیمه رونقی گرفته و بذر امید در میان مردم آن استانها در حوزه اقتصادی روئیدن گرفته ، همخوانی لازم را ندارد و به تعبیری سرعت تحولات اقتصادی بالاتر از فرایند انتشار و انعکاس این تحولات خود را نشان می دهد.
در ابتدا خلاء های موجود در این وادی را می توان به دسترسی سریع ، متقن و بموقع نداشتن اصحاب رسانه به جزئیات اقدامات انجام شده در بخشهای مختلف دولتی و غیردولتی به علت ناکارآمدی برخی مدیران روابط عمومی ها ، بضاعت کم امکاناتی رسانه ها برای انجام کارهای میدانی و در واقع حضور فیزیکی خبرنگار در منطقه جغرافیایی کار انجام شده و یا در حال انجام ، برقرار نبودن تعامل لازم میان رسانه ها و روابط عمومی ها به عنوان عناصر اصلی اطلاع رسانی ، تفویض اختیار نشدن حق سخنگویی دستگاه به روابط عمومی ها ودرنهایت غفلت از پیوست فرهنگی اقدامات اقتصادی و توسعه گرایانه ای که توسط دو بخش دولتی و غیر دولتی انجام گرفته و یا در حال انجام نیزدانست .
درگام بعدی راهکارهای اولیه ای که می تواند بین تحول و انتشار توازن لازم را برقرار کند را می توان به ملزم شدن دستگاههای اجرایی به انتخاب مدیران روابط عمومی از جنس خبر ، بهره مندی هرمدیر دستگاههای اجرایی از یک مشاور رسانه ای و سوم اینکه 2مورد یاد شده به عنوان یک شاخص اواویت دار برای ارزیابی سالانه مدیران دستگاههای اجرایی لحاظ گردد و در آخر به صورت استان به استان ارزیابی متقابل کار رسانه ها و روابط عمومی بوسیله خانه مطبوعات و شورای هماهنگی روابط عمومی ها موردی انجام گیرد تا به بازخوردهای فعالیتهای این حوزه ها در جامعه هدف دست یافت .
در حقیقت با لحاظ شدن موارد یاد شده می توان به تعامل دوسویه بازیگران اصلی عرصه اطلاع رسانی که همانا روابط عمومی ها و رسانه ها هستند به رفع خلاء موجود بین تحول و انتشار امیدوار شد و زمینه را برای انعکاس اخبار صحیح، سریع و بی واسطه فراهم کرد.
تحقق این مهم به نوبه خود موجبات افزایش جلب اعتماد عمومی و اجتماعی به عنوان مولفه هایی که امروز جامعه ما بیش از هر زمان دیگر تشنه آن هست را در راستای افزایش نشاط و امید هر چه بیشتر فراهم خواهد ساخت .
**مدیر ایرنا کرمان
گرچه این خواسته از رسانه ها در نگاه نخست انتظاری معقول به نظر می رسد ، ولی مدیران جامعه ما به این نکته ظریف و حساس هم باید نیم نگاهی داشته باشند که تا چه اندازه زمینه گفت و گوی دوسویه و ابزار لازم تامین سرعت بخشی به روند دسترسی رسانه ها از داده های اطلاعاتی دستگاههای اجرایی حوزه کاری شان را فراهم کرده اند.
تا زمانی که مدیران جامعه ما در انتخاب روابط عمومی کارآمد و آشنا به خبر به عنوان حلقه مفقوده و ارتباطی بین سازمان متبوع با اصحاب رسانه از نگاه سنتی خود دور نشوند و این عنصر دیالوگ ساز با رسانه را از اختیارات اولیه اش محروم نگه دارند ، نباید به تحقق انتظار و خواسته خود از رسانه ها امیدوار باشند.
به جرات می توان گفت ؛همانگونه که مسئولان جامعه ما از مردم در عرصه ها و حوزه های مختلف یکی دو گام عقب تر هستند به همان میزان هم می توان گفت که سرعت و روند اطلاع رسانی رسانه ها در اغلب استان هایی که با حمایت های دولت و میدان دادن به بخش غیر دولتی فضای کسب و کار نیمه رونقی گرفته و بذر امید در میان مردم آن استانها در حوزه اقتصادی روئیدن گرفته ، همخوانی لازم را ندارد و به تعبیری سرعت تحولات اقتصادی بالاتر از فرایند انتشار و انعکاس این تحولات خود را نشان می دهد.
در ابتدا خلاء های موجود در این وادی را می توان به دسترسی سریع ، متقن و بموقع نداشتن اصحاب رسانه به جزئیات اقدامات انجام شده در بخشهای مختلف دولتی و غیردولتی به علت ناکارآمدی برخی مدیران روابط عمومی ها ، بضاعت کم امکاناتی رسانه ها برای انجام کارهای میدانی و در واقع حضور فیزیکی خبرنگار در منطقه جغرافیایی کار انجام شده و یا در حال انجام ، برقرار نبودن تعامل لازم میان رسانه ها و روابط عمومی ها به عنوان عناصر اصلی اطلاع رسانی ، تفویض اختیار نشدن حق سخنگویی دستگاه به روابط عمومی ها ودرنهایت غفلت از پیوست فرهنگی اقدامات اقتصادی و توسعه گرایانه ای که توسط دو بخش دولتی و غیر دولتی انجام گرفته و یا در حال انجام نیزدانست .
درگام بعدی راهکارهای اولیه ای که می تواند بین تحول و انتشار توازن لازم را برقرار کند را می توان به ملزم شدن دستگاههای اجرایی به انتخاب مدیران روابط عمومی از جنس خبر ، بهره مندی هرمدیر دستگاههای اجرایی از یک مشاور رسانه ای و سوم اینکه 2مورد یاد شده به عنوان یک شاخص اواویت دار برای ارزیابی سالانه مدیران دستگاههای اجرایی لحاظ گردد و در آخر به صورت استان به استان ارزیابی متقابل کار رسانه ها و روابط عمومی بوسیله خانه مطبوعات و شورای هماهنگی روابط عمومی ها موردی انجام گیرد تا به بازخوردهای فعالیتهای این حوزه ها در جامعه هدف دست یافت .
در حقیقت با لحاظ شدن موارد یاد شده می توان به تعامل دوسویه بازیگران اصلی عرصه اطلاع رسانی که همانا روابط عمومی ها و رسانه ها هستند به رفع خلاء موجود بین تحول و انتشار امیدوار شد و زمینه را برای انعکاس اخبار صحیح، سریع و بی واسطه فراهم کرد.
تحقق این مهم به نوبه خود موجبات افزایش جلب اعتماد عمومی و اجتماعی به عنوان مولفه هایی که امروز جامعه ما بیش از هر زمان دیگر تشنه آن هست را در راستای افزایش نشاط و امید هر چه بیشتر فراهم خواهد ساخت .
**مدیر ایرنا کرمان
کپی شد