در این مطلب چنین آمده است :حالا دیگر آب از سر همه ما گذشته و بحران کمآبی از مرز هشدار عبور کرده و به مسالهای اجتماعی تبدیل شده است.
الان دیگر بحث این نیست که چه کسی مقصر است. سئوال تغییر کرده و همه کسانی که نگران تبعات این بحران هستند، «کاسه چه کنم» به دست گرفته و نمیدانند در برابر عمومی شدن بحران آب در کشور چه کنند. درست در همین ایام چند گروه علمی و اجرایی دست به دست هم دادند و هفته گذشته در کرمان نشستی را برگزار کردند که در این روزها یک غنیمت به شمار میرود.
«نشست تخصصی نقش ارتباطات اجتماعی در اصلاح مدیریت منابع آب زیرزمینی» فرصتی بود تا موضوع آب از منظر علوم ارتباطات اجتماعی تحلیل و واکاوی شود. اکبر نصراللهی استاد علوم ارتباطات در این نشست حرفی خطاب به ما رسانهایها به زبان آورده که باید جدیاش بگیریم.
ایشان گفته است: «رسانهها در حوزه آب حرف مسئولان و کارشناسان را نمیفهمند و درک درستی از موضوع ندارند. متخصصان و مسئولان دولتی هم زبان و ادبیات رسانه را نمیدانند. اگر رسانهها از نقش خود در مواجهه با بحران آب غفلت کنند خودشان دچار بحران میشوند چرا که نیاز مخاطب را نمیشناسند و منعکس نمیکنند.»
این نقد صریح گویای این نکته است که با وجود اینکه کمآبی در ردیف اول مسایل اجتماعی ایران است اما هنوز رسانهها نتوانستهاند به زبانی ساده، علمی و دقیق موضوع را تشریح کنند و زمینه گفتوگوی عمومی را در اینباره فراهم کنند.
اگر مدعی هستیم که سیرجان در میان شهرهای ایران دارای پایگاه قدرتمند رسانههای محلی است، باید بدانیم که همین شهر و در مقیاس کاملتر استان کرمان در زمره استانهای بحرانی از نظر کمبود آب است. در چنین شرایطی انتظار می رود ما رسانهایها به خودمان تکانی بدهیم و زوایای جدیدی از کمآبی را بررسی کنیم و راههای عبور از آن را پیش روی مخاطبان بگذاریم. این کار در وهله اول نیازمند این است که ما دانشمان را نسبت به آب و مسایل به آن افزایش دهیم. برای مثال اگر ما در مقام خبرنگار ندانیم که «آبهای سطحی» با «آبهای زیرزمینی» و «آبهای ژرف» چه تفاوتی دارند، یا ندانیم کیفیت آب کشاورزی با آب شرب و... چه تفاوتی دارد، نمیتوانیم در این باره بنویسیم.
اگر ریشههای تاریخی کمآبی را در سرزمینمان نشناسیم، ممکن است در بیان مساله برای مخاطبانمان دچار خطا شویم و راهحلهای واقعی را از راهحلهای فانتزی و مضحک تشخیص ندهیم. ممکن است به مخاطبانمان نشانی غلط بدهیم. از آنجا که آب مساله عمومی همه ماست نشریات و رسانههای موثر شهرستان لازم است بیش از پیش به این موضوع توجه کنند.
مراقبت از گرفتار شدن در دام هیجانزدگی، پرهیز از تکرار حرفهای گذشته و تقلیل ندادن موضوع به اختلافات پیش پا افتاده، لازمه چنین رویکردی است. باید باور کنیم که رسانهها درباره آب یک مسئولیت جمعی دارند و در شهری که همه ما ادعا میکنیم شهر رسانه است، رسانهها باید بتوانند بر مردم اثر بگذارند. این گوی و این میدان.
5054
الان دیگر بحث این نیست که چه کسی مقصر است. سئوال تغییر کرده و همه کسانی که نگران تبعات این بحران هستند، «کاسه چه کنم» به دست گرفته و نمیدانند در برابر عمومی شدن بحران آب در کشور چه کنند. درست در همین ایام چند گروه علمی و اجرایی دست به دست هم دادند و هفته گذشته در کرمان نشستی را برگزار کردند که در این روزها یک غنیمت به شمار میرود.
«نشست تخصصی نقش ارتباطات اجتماعی در اصلاح مدیریت منابع آب زیرزمینی» فرصتی بود تا موضوع آب از منظر علوم ارتباطات اجتماعی تحلیل و واکاوی شود. اکبر نصراللهی استاد علوم ارتباطات در این نشست حرفی خطاب به ما رسانهایها به زبان آورده که باید جدیاش بگیریم.
ایشان گفته است: «رسانهها در حوزه آب حرف مسئولان و کارشناسان را نمیفهمند و درک درستی از موضوع ندارند. متخصصان و مسئولان دولتی هم زبان و ادبیات رسانه را نمیدانند. اگر رسانهها از نقش خود در مواجهه با بحران آب غفلت کنند خودشان دچار بحران میشوند چرا که نیاز مخاطب را نمیشناسند و منعکس نمیکنند.»
این نقد صریح گویای این نکته است که با وجود اینکه کمآبی در ردیف اول مسایل اجتماعی ایران است اما هنوز رسانهها نتوانستهاند به زبانی ساده، علمی و دقیق موضوع را تشریح کنند و زمینه گفتوگوی عمومی را در اینباره فراهم کنند.
اگر مدعی هستیم که سیرجان در میان شهرهای ایران دارای پایگاه قدرتمند رسانههای محلی است، باید بدانیم که همین شهر و در مقیاس کاملتر استان کرمان در زمره استانهای بحرانی از نظر کمبود آب است. در چنین شرایطی انتظار می رود ما رسانهایها به خودمان تکانی بدهیم و زوایای جدیدی از کمآبی را بررسی کنیم و راههای عبور از آن را پیش روی مخاطبان بگذاریم. این کار در وهله اول نیازمند این است که ما دانشمان را نسبت به آب و مسایل به آن افزایش دهیم. برای مثال اگر ما در مقام خبرنگار ندانیم که «آبهای سطحی» با «آبهای زیرزمینی» و «آبهای ژرف» چه تفاوتی دارند، یا ندانیم کیفیت آب کشاورزی با آب شرب و... چه تفاوتی دارد، نمیتوانیم در این باره بنویسیم.
اگر ریشههای تاریخی کمآبی را در سرزمینمان نشناسیم، ممکن است در بیان مساله برای مخاطبانمان دچار خطا شویم و راهحلهای واقعی را از راهحلهای فانتزی و مضحک تشخیص ندهیم. ممکن است به مخاطبانمان نشانی غلط بدهیم. از آنجا که آب مساله عمومی همه ماست نشریات و رسانههای موثر شهرستان لازم است بیش از پیش به این موضوع توجه کنند.
مراقبت از گرفتار شدن در دام هیجانزدگی، پرهیز از تکرار حرفهای گذشته و تقلیل ندادن موضوع به اختلافات پیش پا افتاده، لازمه چنین رویکردی است. باید باور کنیم که رسانهها درباره آب یک مسئولیت جمعی دارند و در شهری که همه ما ادعا میکنیم شهر رسانه است، رسانهها باید بتوانند بر مردم اثر بگذارند. این گوی و این میدان.
5054
کپی شد