نمیشود از توسعه گفت اما از رسانه نگفت. در بسیاری از تئوریهای توسعه، رسانه، عامل مهمی به شمار میرود. گرچه این نظریهها، دارای سوگیری درباره نقش رسانهها هم هستند اما نمیتوان نقش رسانه را در توسعه نادیده گرفت. الگوهای ارتباطی عمودی و از بالا به پایین با تغییرات جدید رسانهای، جای خود را به الگوهای مشارکتی دادند که در آنها نقش متخصصان حوزه ارتباطات و رسانه پراهمیت است.
در دهههای اخیر، تقویت رویکرد محیط زیست پایدار، مطرح شدن توسعه مبتنی بر نیازهای انسانی، توجه به حقوق بشر و احترام به زندگی انسانها، پژوهش مشارکتی، ساختارشکنی از ایدئولوژیهای مسلط قدرت، تقویت آگاهی انتقادی در میان مردم در سطح محلی، توجه به تنوع فرهنگی و خرده فرهنگها، ظهور فضای سایبر و فشردگی زمان- فضا، گرایش به جهانی شدن در سبک زندگی، سلیقهها، مد و سرگرمیهای مبتنی بر رسانهها نسبت به گذشته نقش رسانههای محلی و از جمله مطبوعات محلی در توسعه را تاثیرگذارتر کرده است. در میان مطبوعات، مطبوعات محلی که در گستره توزیع خاصی منتشر میشوند (دستکم نسخه کاغذی) و محتوای آنها وابستگی بیشتری به مکان محدودتری دارد در کنار رسانههای دیگر، جایگاه محکمتر و جذابتری یافتهاند. به نظر میرسد دوران طلایی مطبوعات محلی در حال تجدید شدن است و یکی از دلایل آن، مهم شدن محلیگرایی در مواجهه با فضای جهانیسازی و نقش محلی بودن در فضای جهانی شدن به شمار میرود. مطبوعات محلی میتوانند صدای بخشی از جوامع را بلند کنند که میتواند در تندباد و تسلط رسانههای جهانی و حتی ملی، محو شوند. علاوه بر حفظ خردهفرهنگها و حضور موفق آنها در دنیای کنونی، باید به نقش مطبوعات محلی در توسعه و پیشرفت اشاره داشت. همچنین صرف انتشار یک یا چند روزنامه، نمیتواند به توسعه بینجامد. در فرآیند توسعه به مشارکت و انسجام اجتماعی و سیاسی، احساس تعلق سرزمینی و انگیزههای خودجوش درونی نیاز است و مطبوعات زمانی که در این مسیر فعال باشند میتوان به نقش آنها در توسعه امیدوار بود وگرنه یا نقش خنثی ایفا می کنند و یا چه بسا مانع توسعه هم محسوب شوند. توسعه به روزنامه و روزنامهنگاری نیازمند است که نماینده راستین افکار عمومی و اقشار مختلف مردم از یکسو و مدیران و واکاوی فعالیت آنها از دیگر سو باشد. روزنامه احسنت گوی مدیران با افزایش شکاف اجتماعی به کاهش مشارکت اجتماعی و روند توسعه منجر می شود. رشد کمی انتشار مطبوعات هم در بعد شمارگان و هم از حیث تعداد مجوزها گرچه شاخص مثبت و امیدوارکنندهای است اما به تنهایی برای توسعه کافی نیست. روزنامهنگاری، گونههای متنوعی یافته و تکیه بر سبک اطلاعرسانی عمودی و یکطرفه، بیمعناست. باید اعتراف کرد حرفهای عمل نکردن برخی مطبوعات و روابط عمومیهای دولتی، روندی را ایجاد کرده که محصول آن، روزنامه محلی به مثابه بولتنهای خبری ادارات و آلبوم عکس برخی مدیران است. انتشار روزنامه بدون یک خبر تولیدی و تحلیل، چنان ذائقه مخاطب بومی را تغییر داده که میپندارد روزنامه، هفتهنامه و ماهنامه یعنی همین چیزی که فله ای توی این اداره و آن اداره توزیع می کنند. شمارگان این گروه از مطبوعات در تیراژ میلیونی هم نمیتواند سرسوزنی به فرایند توسعه کمک کند.
رسانه محلی باید با افزایش قدرت انتقادی و نقد عملکرد حاکمیت توسط مردم و فراهم کردن زمینه گفتوگوی منطقی، همسطح و افقی بین آنها و مدیران، ظرفیتهای مشارکت و انسجام را در ابعاد مختلف ارتقا بخشد. توسعه محتاج مشارکت است. حتی اگر جامعهای از تمام تظاهرات و ظواهر مدرن بودن و آبادانی سرشار شود بدون ارتقای بعد غیرمادی و معنوی توسعه که همان مشارکت همهجانبه مردمی است در عمل فاقد توسعه است. در چنین جامعهای توسعهای اتفاق نخواهد افتاد و به توسعه تزئینی خواهد رسید. همه ابعاد مادی توسعه را میتوان به فرم و قالبهایی تشبیه کرد که بدون محتوای مناسب و متناسب؛ بیهویت، بیمعنا و اضافی مینمایند.
مطبوعات محلی به خوبی میتوانند در زمینه توسعه کیفی، هویت بخشی به توسعه کمی، ظرفیتسازی نظارت مردمی، ایجاد و گسترش فضای تعاملی و دوسویه بین مدیران و مردم، پر کردن شکاف بین نخبگان و مدیران، درونزا کردن روند توسعه، گشودن ظرفیتهای فکری تازه و تثبیت حقوق شهروندی پیشگام باشند. پیشگام شدن مطبوعات محلی در روند توسعه به همگرایی در سطوح مختلف و بازتعریف نقش مطبوعات و رسانههای محلی نیاز دارد. پیش شرط تاثیرگذار برای پیشگامی مطبوعات محلی در روند توسعه، تلاش و کارتخصصی و اصولی اهالی رسانه است.
جوامع محلی برای توسعهیافتگی، به توانمندسازی نیاز دارند و رسانههای محلی در این زمینه، نقش محوری دارند. باور کنبم مطبوعات و رسانههای محلی میتوانند از به حاشیه راندن جوامع محلی جلوگیری کنند. شاید به واسطه فضای سایبر، ما به جهان پیوند خوردهایم اما برای تاثیرگذار بودن و هضم نشدن در فرایند جهانی شدن، باید توانمنند و خلاق بود. این کار به کمک رسانههای محلی ممکن است. به تعبیر فالس - بردا (1991) آورده شده در کتاب ارتباطات توسعه در جهان سوم: مردم نمیتوانند از طریق آگاهی و دانش دیگران درباره خودشان به رهایی [توانمندسازی برسند.
7437/ 5054
در دهههای اخیر، تقویت رویکرد محیط زیست پایدار، مطرح شدن توسعه مبتنی بر نیازهای انسانی، توجه به حقوق بشر و احترام به زندگی انسانها، پژوهش مشارکتی، ساختارشکنی از ایدئولوژیهای مسلط قدرت، تقویت آگاهی انتقادی در میان مردم در سطح محلی، توجه به تنوع فرهنگی و خرده فرهنگها، ظهور فضای سایبر و فشردگی زمان- فضا، گرایش به جهانی شدن در سبک زندگی، سلیقهها، مد و سرگرمیهای مبتنی بر رسانهها نسبت به گذشته نقش رسانههای محلی و از جمله مطبوعات محلی در توسعه را تاثیرگذارتر کرده است. در میان مطبوعات، مطبوعات محلی که در گستره توزیع خاصی منتشر میشوند (دستکم نسخه کاغذی) و محتوای آنها وابستگی بیشتری به مکان محدودتری دارد در کنار رسانههای دیگر، جایگاه محکمتر و جذابتری یافتهاند. به نظر میرسد دوران طلایی مطبوعات محلی در حال تجدید شدن است و یکی از دلایل آن، مهم شدن محلیگرایی در مواجهه با فضای جهانیسازی و نقش محلی بودن در فضای جهانی شدن به شمار میرود. مطبوعات محلی میتوانند صدای بخشی از جوامع را بلند کنند که میتواند در تندباد و تسلط رسانههای جهانی و حتی ملی، محو شوند. علاوه بر حفظ خردهفرهنگها و حضور موفق آنها در دنیای کنونی، باید به نقش مطبوعات محلی در توسعه و پیشرفت اشاره داشت. همچنین صرف انتشار یک یا چند روزنامه، نمیتواند به توسعه بینجامد. در فرآیند توسعه به مشارکت و انسجام اجتماعی و سیاسی، احساس تعلق سرزمینی و انگیزههای خودجوش درونی نیاز است و مطبوعات زمانی که در این مسیر فعال باشند میتوان به نقش آنها در توسعه امیدوار بود وگرنه یا نقش خنثی ایفا می کنند و یا چه بسا مانع توسعه هم محسوب شوند. توسعه به روزنامه و روزنامهنگاری نیازمند است که نماینده راستین افکار عمومی و اقشار مختلف مردم از یکسو و مدیران و واکاوی فعالیت آنها از دیگر سو باشد. روزنامه احسنت گوی مدیران با افزایش شکاف اجتماعی به کاهش مشارکت اجتماعی و روند توسعه منجر می شود. رشد کمی انتشار مطبوعات هم در بعد شمارگان و هم از حیث تعداد مجوزها گرچه شاخص مثبت و امیدوارکنندهای است اما به تنهایی برای توسعه کافی نیست. روزنامهنگاری، گونههای متنوعی یافته و تکیه بر سبک اطلاعرسانی عمودی و یکطرفه، بیمعناست. باید اعتراف کرد حرفهای عمل نکردن برخی مطبوعات و روابط عمومیهای دولتی، روندی را ایجاد کرده که محصول آن، روزنامه محلی به مثابه بولتنهای خبری ادارات و آلبوم عکس برخی مدیران است. انتشار روزنامه بدون یک خبر تولیدی و تحلیل، چنان ذائقه مخاطب بومی را تغییر داده که میپندارد روزنامه، هفتهنامه و ماهنامه یعنی همین چیزی که فله ای توی این اداره و آن اداره توزیع می کنند. شمارگان این گروه از مطبوعات در تیراژ میلیونی هم نمیتواند سرسوزنی به فرایند توسعه کمک کند.
رسانه محلی باید با افزایش قدرت انتقادی و نقد عملکرد حاکمیت توسط مردم و فراهم کردن زمینه گفتوگوی منطقی، همسطح و افقی بین آنها و مدیران، ظرفیتهای مشارکت و انسجام را در ابعاد مختلف ارتقا بخشد. توسعه محتاج مشارکت است. حتی اگر جامعهای از تمام تظاهرات و ظواهر مدرن بودن و آبادانی سرشار شود بدون ارتقای بعد غیرمادی و معنوی توسعه که همان مشارکت همهجانبه مردمی است در عمل فاقد توسعه است. در چنین جامعهای توسعهای اتفاق نخواهد افتاد و به توسعه تزئینی خواهد رسید. همه ابعاد مادی توسعه را میتوان به فرم و قالبهایی تشبیه کرد که بدون محتوای مناسب و متناسب؛ بیهویت، بیمعنا و اضافی مینمایند.
مطبوعات محلی به خوبی میتوانند در زمینه توسعه کیفی، هویت بخشی به توسعه کمی، ظرفیتسازی نظارت مردمی، ایجاد و گسترش فضای تعاملی و دوسویه بین مدیران و مردم، پر کردن شکاف بین نخبگان و مدیران، درونزا کردن روند توسعه، گشودن ظرفیتهای فکری تازه و تثبیت حقوق شهروندی پیشگام باشند. پیشگام شدن مطبوعات محلی در روند توسعه به همگرایی در سطوح مختلف و بازتعریف نقش مطبوعات و رسانههای محلی نیاز دارد. پیش شرط تاثیرگذار برای پیشگامی مطبوعات محلی در روند توسعه، تلاش و کارتخصصی و اصولی اهالی رسانه است.
جوامع محلی برای توسعهیافتگی، به توانمندسازی نیاز دارند و رسانههای محلی در این زمینه، نقش محوری دارند. باور کنبم مطبوعات و رسانههای محلی میتوانند از به حاشیه راندن جوامع محلی جلوگیری کنند. شاید به واسطه فضای سایبر، ما به جهان پیوند خوردهایم اما برای تاثیرگذار بودن و هضم نشدن در فرایند جهانی شدن، باید توانمنند و خلاق بود. این کار به کمک رسانههای محلی ممکن است. به تعبیر فالس - بردا (1991) آورده شده در کتاب ارتباطات توسعه در جهان سوم: مردم نمیتوانند از طریق آگاهی و دانش دیگران درباره خودشان به رهایی [توانمندسازی برسند.
7437/ 5054
کپی شد