به گزارش ایرنا، آبی ارغوانی آسمان در شب قدر حال و هوایی دیگر دارد، هوا عطری خاطره انگیز را با خود به همراه می آورد عطری که مشام هر بنده ای را می نوازد و یاد و خاطره احیا و توبه ای اشکبار را یادآور می شود.
و باز هم همان حکایت همیشگی، بنده ای خاطی و البته نادم، ناله بر می آورد که الهی العفو، و امید آن دارد که خدای عزوجل توبه اش را همچون سال های گذشته بپذیرد و البته خود هم نمی داند و یقین ندارد که آیا این بار کی و چگونه افسار نفسش را به دست شیطان خواهد داد.
ضیافتی برپاست؛ خدایم امشب در آخرین شب از لیالی قدر، خوانی بس پر نعمت برای بندگان خاطیش گسترانیده و به قول سعدی علیه الرحمه امشب را 'ˈباران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده، پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزی خواران به خطای منکر نبرد'.
هر کسی اینجا به اندازه وسعش از خوان بی دریغ و رحمت بی حساب خدای تبارک و تعالی توشه بر می دارد و نه بیشتر و خدای شاهد است که بندگانش قدر چنین شبی را شناخته اند که در انجام امور خیر و نیکی بر یکدیگر پیشی می گیرند.
نزدیک غروب که می شود، همان زمان که موذن برای جمع کردن مومنان در کنار یکدیگر برای ستایش یگانه عالم ندا می دهد، انگار مسابقه ای در جریان است همه برای رسیدن به خانه های امن الهی در تکاپویند و این لحظه، زیبایی وصف ناپدیری را به شب می بخشد.
گاهی نیز برخی بعد از به جای آوردن نماز در مساجد و تکایا می مانند و به انتظار آغاز آیین لیله القدر اشک می ریزند و عده ای نیز زمانی که هنوز پاسی از شب نگذشته بساط بندگی خود را در گوشه ای دنج پهن می کنند و ندای الغوث الغوث را سر می دهند.
و خدای مسرور از ندامت بندگانش باز درهای رحمت و مغفرتش را به روی بندگان سراپا تقصیر می گشاید و آغوش گرمش را در آستانه بازگشتشان باز می کند.
به راستی که 'ˈاز دست و زبان که برآید، کز عهده شکرش به در آید، اِعملوا آلَ داودَ شکراً وَ قلیلٌ مِن عبادیَ الشکور، بنده همان به که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدای آورد، ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جای آورد.'
همگان امیدوار بر خوان رحمت الهی نشسته اند و امید عفو از درگاه الهی دارندف گاهی قرآن بر سر می گذارند و معجزه جاوید پیامبر مکرم اسلام (ص) و کتاب آسمانی را بین خود و خدا واسطه می کنند و گاهی دیگر، خدا را به مقربان درگاهش قسم می دهند و عجز و ناله می کنند.
بندگان نادم گاهی سر بر سجده می سایند و زمانی دیگر جوشن کبیر می خوانند، امشب شیطان در بند بندگان خداست و در نهایت خواری به ندای العفو بندگان نادمی گوش می دهد که تا چندی پیش لگام گسیخته در پی خواهش های نفسشان می تاختند.
امید بندگان خاطی امشب به یاس منتهی نخواهد شد و همه یقین دارند هر آنچه از خدا بخواهند در چنین شبی از درگاه حضرت دوست دریافت خواهند کرد 'ˈای کریمی که از خزانه غیب، گبر و ترسا وظیفه خور داری؛ دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمن این نظر داری'.
بندگان خطا کار می دانند، امشب خداوند ابری خطا پوش می فرستد، تا گناه یک سال را بشوید و قلمی دارد که سرنوشت سالی جدید را برایشان به نیکی بنگارد.
و این بار خدای تبارک و تعالی ندا می دهد؛ بنده من؛ بازآ
'بازآ، بازآ هر آنچه هستی بازآ، گر کافر و گبر و بت پرستی بازآ
این درگه ما درگه نومیدی نیست، صدبار اگر توبه شکستی بازآ...
خبرنگار و انتشار دهنده: نجمه حسنی
3029
و باز هم همان حکایت همیشگی، بنده ای خاطی و البته نادم، ناله بر می آورد که الهی العفو، و امید آن دارد که خدای عزوجل توبه اش را همچون سال های گذشته بپذیرد و البته خود هم نمی داند و یقین ندارد که آیا این بار کی و چگونه افسار نفسش را به دست شیطان خواهد داد.
ضیافتی برپاست؛ خدایم امشب در آخرین شب از لیالی قدر، خوانی بس پر نعمت برای بندگان خاطیش گسترانیده و به قول سعدی علیه الرحمه امشب را 'ˈباران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده، پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزی خواران به خطای منکر نبرد'.
هر کسی اینجا به اندازه وسعش از خوان بی دریغ و رحمت بی حساب خدای تبارک و تعالی توشه بر می دارد و نه بیشتر و خدای شاهد است که بندگانش قدر چنین شبی را شناخته اند که در انجام امور خیر و نیکی بر یکدیگر پیشی می گیرند.
نزدیک غروب که می شود، همان زمان که موذن برای جمع کردن مومنان در کنار یکدیگر برای ستایش یگانه عالم ندا می دهد، انگار مسابقه ای در جریان است همه برای رسیدن به خانه های امن الهی در تکاپویند و این لحظه، زیبایی وصف ناپدیری را به شب می بخشد.
گاهی نیز برخی بعد از به جای آوردن نماز در مساجد و تکایا می مانند و به انتظار آغاز آیین لیله القدر اشک می ریزند و عده ای نیز زمانی که هنوز پاسی از شب نگذشته بساط بندگی خود را در گوشه ای دنج پهن می کنند و ندای الغوث الغوث را سر می دهند.
و خدای مسرور از ندامت بندگانش باز درهای رحمت و مغفرتش را به روی بندگان سراپا تقصیر می گشاید و آغوش گرمش را در آستانه بازگشتشان باز می کند.
به راستی که 'ˈاز دست و زبان که برآید، کز عهده شکرش به در آید، اِعملوا آلَ داودَ شکراً وَ قلیلٌ مِن عبادیَ الشکور، بنده همان به که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدای آورد، ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جای آورد.'
همگان امیدوار بر خوان رحمت الهی نشسته اند و امید عفو از درگاه الهی دارندف گاهی قرآن بر سر می گذارند و معجزه جاوید پیامبر مکرم اسلام (ص) و کتاب آسمانی را بین خود و خدا واسطه می کنند و گاهی دیگر، خدا را به مقربان درگاهش قسم می دهند و عجز و ناله می کنند.
بندگان نادم گاهی سر بر سجده می سایند و زمانی دیگر جوشن کبیر می خوانند، امشب شیطان در بند بندگان خداست و در نهایت خواری به ندای العفو بندگان نادمی گوش می دهد که تا چندی پیش لگام گسیخته در پی خواهش های نفسشان می تاختند.
امید بندگان خاطی امشب به یاس منتهی نخواهد شد و همه یقین دارند هر آنچه از خدا بخواهند در چنین شبی از درگاه حضرت دوست دریافت خواهند کرد 'ˈای کریمی که از خزانه غیب، گبر و ترسا وظیفه خور داری؛ دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمن این نظر داری'.
بندگان خطا کار می دانند، امشب خداوند ابری خطا پوش می فرستد، تا گناه یک سال را بشوید و قلمی دارد که سرنوشت سالی جدید را برایشان به نیکی بنگارد.
و این بار خدای تبارک و تعالی ندا می دهد؛ بنده من؛ بازآ
'بازآ، بازآ هر آنچه هستی بازآ، گر کافر و گبر و بت پرستی بازآ
این درگه ما درگه نومیدی نیست، صدبار اگر توبه شکستی بازآ...
خبرنگار و انتشار دهنده: نجمه حسنی
3029
کپی شد