به گزارش ایرنا، روستای سوردَر بالای دشت تگدر و در حدفاصل روستای صولان و رمشک قلعهگنج واقع شده است، آب این روستا سالهای گذشته از طریق یک چشمه قنات تامین و درختان خرما، مزارع سیر و تنباکو آبیاری میشد اما اکنون قریب به ۲ سال است که قنات سوردر خشک و بی آب شده و نخلستان روستا هم خشکیده است و درواقع هیچ آبی برای کشاورزی وجود ندارد، تنها مقدار کمی آب آشامیدنی هر هفته یک مرتبه توسط تانکرهای سیار امور عشایری تامین میشود.
شغل تمامی اهالی این روستا حصیربافی و سبدبافی بوده و تنها خریدار محصولات آنها مدیر هتل کپری قلعهگنج است، همان هتل چهار ستارهای که سال ۹۵ به عنوان نخستین هتل کپری جهان با همت بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی راهاندازی و به بخش خصوصی واگذار شد.
پنجه در خاک بی آب
عباس مهردلپور عضو شورای روستای سوردر در حالی که به آبادی پایین دست و کپرهای خالی اشاره میکرد گفت: هر چه خاک را کنار میزنیم اثری از آب نیست و کار به جایی رسید که یک ماه قبل ۳۰ خانوار این روستا به دلیل نداشتن آب آشامیدنی به روستاهای منوجان و میناب استان هرمزگان مهاجرت کردند.
وی اضافه کرد: وضعیت زندگی سایر اهالی روستا، بدون آب بسیار سخت و طاقتفرسا است و ما قبل از اینکه قنات روستا خشک شود مراتب را برای انجام لایروبی به جهاد کشاورزی و بخشداری چاه دادخدا اطلاع دادیم اما متاسفانه اقدامی انجام نگرفت.
عضو شورای سوردر ادامه داد: در حال حاضر هر هشت روز یک مرتبه اداره امور عشایری تانکرهای فلزی و پوسیده ذخیره آب روستا را پُر میکند.
وی تصریح کرد: یکصد خانوار در این روستا زندگی میکنند و بین هر چند کپر یک تانکر ۲ هزار لیتری گذاشتهاند اما حچم تانکرها بسیار کم و فاصله زمانی آبرسانی بسیار زیاد است، ۲ هزار لیتر آب طی این مدت فقط تشنگی اهالی را رفع میکند و آبی برای حمام باقی نمیماند.
مهردلپور اظهار داشت: پایین دست رودخانه، یک چاه نیمه خشکی وجود دارد و با استفاده از مکش پمپ برقی حدود ۲۰ لیتر آب گلآلود و پُر از شن و ماسه برای استحمام برمیداریم و همین صبح امروز خودم با آب گلآلود و ماسهای حمام کردم و موی سرم پُر از شن و ماسه شد، چارهای نداشتم.
وی تصریح کرد: اگر تعداد تانکرها و حجم آنها را زیاد کنند شاید مشکل آب آشامیدنی کمتر شود.
عضو شورای روستای سوردر ادامه داد: اهالی این روستا به علت نداشتن آب حتی قادر به نگهداری دام هم نیستند.
درختچههای داز منبع کسب درآمد اهالی سوردر
یکی از اهالی روستا به خبرنگار ایرنا گفت: شغل زنان و مردان سوردر، تولید صنایع دستی حصیری با استفاده از برگ درختچههای داز است و درآمد ماهیانه هر فرد ۲۰۰ یا ۳۰۰ هزار تومان بوده که آن هم صرف پرداخت کرایه تاکسی برای رفت و آمد به شهر و خرید یک کیسه آرد و خرید دارو و امور درمانی میشود.
مسلم حسینپور افزود: هزینه رفت و برگشت هر نفر تا مرکز شهر قلعه گنج ۴۰ هزار تومان است و از طرفی برای خرید یک کیسه آرد باید چند روز حصیر ببافیم و با اینکه تحت پوشش کمیته امداد هستیم اما از کمترین کمکها محروم هستیم.
هیچ آبی زیر زمین نیست
مجید احمدی بخشدار چاه دادخدا هم اظهار داشت: در روستای سوردر اصلا هیچ آبی زیر زمین وجود ندارد که ما بخواهیم چاه حفر کنیم، با دستگاههای ژئوفیزیک مطالعات و مراحل کشف سفرههای زیرزمینی انجام شده، اما آب نیست.
وی تصریح کرد: برای احیای قنات سوردر مقرر شد جهاد کشاورزی مبلغ ۵۰ میلیون تومان کمک کند اما خود اهالی روستا هم باید پنج میلیون تومان به صورت خودیاری پرداخت کنند در حالی که از پرداخت این مبلغ عاجز هستند.
احمدی ادامه داد: تنها راه آبرسانی به روستا این است که از فاصله ۱۰ تا ۱۵ کیلومتری دهستان صولان یک خط انتقال آب راه اندازی کنیم که این کار هم به تخصیص اعتبار و بودجه نیاز دارد.
وقتی که آب خنک آرزو میشود
یوسف بامداددیان اهل روستای سوردر و مددجوی کمیته امداد امام خمینی (ره) نیز اظهار داشت: شش ماه است موتور یخچال من سوخته است و در این گرمای ۵۰ درجهای، نمیتوانیم آب خنک بنوشیم و گاهی اوقات که گرما طاقتمان را سر میکند از همسایهها طلب آب خنک میکنم و هرچه به کمیته میروم میگویند بررسی میکنیم، اما هیچ اتفاقی نمیافتد.
یوسف اهل روستای سوردر بخش چاه دادخدا، پیرمردی با هشت فرزند و از ناحیه چشم راست هم نابینا است.
وی گفت: هشت فرزند دارم که سه نفر از آنها دانشآموز هستند، چشم چپم میخک داشت که به کمک یکی از خیران در بیمارستان شفای کرمان بستری و جراحی شدم و الان چشمم نسبت به قبل بهتر شده است اما کمیته امداد هیچ کمکی در زمینه معالجه و درمان چشمم انجام نداد و با اینکه چندین دفعه مراجعه کردم حتی به فرزندان دانشآموزم نیز کمکی نشده است.
بامدادیان تصریح کرد: دقیقا الان ۶ ماه است که یخچال خانهام از کار افتاده و تعمیر هم نشد، اگر میتوانید صحبتهای ما را به گوش مسئولان برسانید.
چهار روز حصیر میبافیم برای خرید یک قوطی رب گوجه
عفت مهرزاد پیرزنی ۷۴ ساله که با ظرافتی خاص مشغول بافتن حصیر است گفت: بافتن یک حصیر، چهار روز طول میکشد و آن را به قیمت ۱۵ هزار تومان برای خرید یک قوطی رب گوجه میفروشم، باید چهار حصیر ببافم تا شاید بتوانم پول تهیه یک کیسه آرد را دربیاورم.
به اهالی روستای بالایی سبد غذایی میدهند به ما نه
عباس مهردلپور عضو شورای روستای سوردر اظهار داشت: بین اهالی روستاهای بنگرو و جهلدُر که بالاتر از ما هستند ماهیانه سبد غذایی و آرد توزیع میشود در حالی که ما ۶ ماه قبل درخواست یک کیسه آرد دادهایم.
وی ادامه داد: برخی از اهالی روستای ما به علت نداری و فقر ناچار هستند بروند در بنگرو زندگی کنند تا شاید بسته مواد غذایی و یا کیسه آردی عایدشان شود.
مهردلپور تصریح کرد: خودروهای کمیته امداد و بنیاد مستضعفان را میبینیم که پر از مواد غذایی یا کیسههای آرد هستند و به سمت بنگرو و جهلدر میروند و خالی برمیگردند.
وی بیان کرد: گاهی اوقات ما با زن و بچههایمان میرویم در مسیر عبور این خودروها به انتظار مینشینیم که شاید به ما هم چیزی بدهند اما اعتنایی نمیکنند و می گویند این اقلام سهمیه اهالی جهلدر و بنگرو است.
دستمزدم را خواستم سرم داد کشیدند
بافنده با سابقه حصیر و صنایع دستی هم اظهار داشت: من را برای آموزش حصیربافی به چند روستا بردند وقتی زنگ زدم که دستمزدم را دریافت کنم یک زن سَرم داد کشید.
فاطمه گمشادی ۶۳ ساله که بیش از ۳۰ سال به حصیربافی مشغول است ادامه داد: قندان حصیری کوچک را سه هزار تومان و سبدها را ۱۵ هزار تومان خانم قلندری مدیر هتل کپری قلعهگنج از ما خریداری میکند.
او گفت: چند وقت پیش، خانمی آمد به من گفت برای اینکه به زنان و روستائیان دیگر آموزش حصیربافی بدهی ۲ میلیون تومان دریافت خواهی کرد.
گمشادی افزود: من را به روستای بنگرو بردند و دفعه اول سه شبانه روز و دفعه دوم ۶ شبانه روز به زنان این روستا آموزش دادم اما بعد از آن دیگر دنبالم نیامدند و پس از گذشت مدتی به بدبختی پشت تَرک موتور سیکلت دامادم به دنبال طلبم رفتم و تمام پولی که بابت یک ماه آموزش به من دادند ۷۰۰ هزار تومان شد که این مبلغ را هم چندین نوبت و با فاصله چند ماه پرداخت کردند.
معلولی که تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی نیست
اکبر خدادادی اهل روستای سوردر، پیرمردی است که مدتها بر اثر بیماری صعبالعلاج، فلج و زمین گیر شده است.
همسر و فرزندان دانش آموزش آنقدر تنگدست و فقیر هستند که توانایی خرید لباس و کیف و کفش را ندارند چه برسد به اینکه بتوانند برای پدرشان ویلچری تهیه کنند.
اکبر تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی نیست، همسرش گفت: بارها به کمیته امداد و بهزیستی مراجعه کردهام و گفتند که میآییم بررسی میکنیم اما ۶ ماه گذشته و هیچ خبری از آنها نشده است و ما روز به روز فقیرتر و شوهرم در بستر بیماری، ضعیفتر و نحیفتر میشود.
همسر اکبر که از گفتن نام خود امتناع کرد ادامه داد: ما تنها با پول یارانه زندگی میکنیم و هر وقت گذر خیری به روستایمان بیفتد مبلغ کمی کمکمان میکند.
این بانوی سختی کشیده، علاوه بر فقر و محرومیت شاهد زجرها و دردهای همسرش هم است چراکه توان درمان او را ندارد، و اکبر هم توان کار کردن ندارد و فرزندان کوچکش نیز توانی برای نگهداری از پدرشان ندارند.
با اینکه سال تحصیلی جدید شروع شده، فرزندان اکبر لباس و کیف و کفش نو ندارند و لباسهای کهنه، آنها را در برابر سرما و گرما حفظ نمیکند و دمپاییهای پاره باعث میشود سنگهای سخت را زیر پایشان احساس کنند.
خانواده اکبر زیر سقفی کوچک با زیرانداز رنگ و رو رفته و تعدادی پتوی کهنه شب را صبح میکند، در خانه آنها اثری از مواد غذایی نیست، این خانواده و همسایههایشان مورد بی توجهی قرار گرفتهاند.
بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی به عنوان معین اقتصادی قلعهگنج از سال ۹۳ تا کنون اقدامات قابل توجهی در بحث توسعه اقتصادی این دیار انجام داده است، فعالیتهای این بنیاد منجر به آن شد که نرخ بیکاری در قلعهگنج از ۲۷.۶ درصد به ۷.۶ درصد برسد و شاخص امنیتی این منطقه ۷۰ درصد بهبود یابد، با توجه به اقداماتی که در این خطه انجام شده میتوان گفت، بنیاد مستضعفان به معنای واقعی کلمه، یک یاور اقتصادی است.
پس انتظار میرود مسئولان بنیاد مستضعفان که امروز توانمندسازی و تقویت بنیه اقتصادی اهالی روستاهای بُنگِرو و جِهُلدَر را در دستور کار خود قرار دادهاند، به اهالی روستای سوردر و روستاهای دیگری که در این مسیر واقع شدهاند هم توجه کنند تا اینگونه برداشت نشود که در خدمت رسانی، تبعیض قائل میشود.
روستای سوردر در فاصله ۱۳۵ کیلومتری از مرکز قلعهگنج و ۲۰ کیلومتری از شهر رمشک، زیر دامنه کوههای مارز واقع شده است.
سوردَر به معنای حاشیه دره یا دره شور است.
مرکز قلعهگنج در فاصله ۴۲۰ کیلومتری جنوب کرمان واقع شده است.
گزارش: ادیب حیدری
۷۴۲۹/۹۸۷۵