رویدادهایی که مدیران با پای خود می آیند و با حوصله و بی تعصب وقتشان را صرف شنیدن مشکلات و مسائل نهادها و افراد حوزه خود می کنند، غنیمتی است که نباید با اشتباهات برنامه ریزی آن را تلف کرد و زمان را به هدر داد و از سوی دیگر باید آگاه بود که این فرصت برای همگان است و نباید فقط در اختیار عده خاصی قرار بگیرد.
نماینده یک گروه هنری باید با آگاهی و به دقت انتخاب شود، کسی که به وظایف و مسئولیت های ارشاد در قبال هنرمندان آگاه باشد و درخواست های عجیب و نامعقول نداشته باشد و تکالیف و حقوق خود را نیز به عنوان مدعی هنر بداند و بشناسد و از طرفی نماینده باید درخواست های منطقی و موجه گروهش را که در راستای تکالیف ارشاد و آنچه که شدنی است، مطرح کند نه هر آنچه که دل تنگش می خواهد بگوید و اعتبار صنف خود را در قبال صحبت های نسنجیده زیر سئوال ببرد.
پیشنهادات و انتقادات اولا باید جزو رئوس کاری نهاد مربوطه باشند، و ثانیا جنبه و قابلیت اجرایی داشته باشند. حالا چه در راستای اجرای وظایف وزارتخانه ای و چه فراتر از مسئولیت و با قبول تعاملات بین سازمانی و در نهایت امر با دیدن یک مدیر نباید هرچه به ذهنمان می رسد را از او طلب کنیم.
البته باید گفت که بخشی از کاستی هایی که در نشست مدیرکل ارشاد اسلامی استان کرمان با هنرمندان بردسیری وجود داشت، ناشی از خلا بین دو نسل هنرمندان قدیم و جدید است.
نسلی که هنر را مایه آبرو و اعتبار اجتماعی می دانستند و هرگونه کلام اقتصادی و تبادلات مالی را در این باب توهین به ذات هنر می پنداشتند. از دید آنان هنرمند خریدنی نبود و برای خوشامد این و آن کالای هنری تولید نمی شد. هنر برای آنان سرریز داشته های درونی بود و بدون توانایی ذاتی، با هیچ چسبی به کسی بند نمی شد.
طلب حمایت بی قید و شرط از یک دستگاه دولتی، یک نقص آگاهی و تربیتی جدی است که نسل بعدی را نیز در معرض خطر جدی قرار می دهد.
امروزه حتی سازمانهای حمایتی بزرگ نظیر کمیته امداد و بهزیستی، با بازتعریف کارکردهایشان، رویکرد حمایتی صرف را به کارآفرینی و استقلال مددجویان خود تبدیل کرده اند و شان شهروندان را فراتر از گداپروری و تنبل پروری دانسته اند.
این نگرش کوته فکرانه که چون بر من نام هنرمند است، یک وزارتخانه موظف است در قبال وجود فیزیکی من (بدون آن که کالای هنری مطلوب یا نامطلوبی تولید کنم) زندگی ام را اداره کند، دیدگاهی موهن و وابسته طلب است که استقلال فکری و خلاقیت هنرمند را نابود می کند.
البته وجه اقتصادی هنر نیز در همه جای دنیا وجود دارد و به تناسب تجاری سازی و مخاطب شناسی می تواند رزق و روزی و حتی ثروت اندوزی صاحب هنر را فراهم کند. اما این کلام به آن معنی نیست که هر به اصطلاح هنرمند باید بر صدر بنشیند و چند نفر بادش بزنند و پول به حسابش واریز کنند. مثلی هست که هرچقدر پول بدهی همانقدر آش میخوری. بزرگترین هنرمندان دنیا هم کسب را از هنرشان جدا کرده و در کنار پرداختن به ذوق و علاقه شان، به کسب و کار دیگری مشغولند. مگر اینکه هنرشان آنقدر متقاضی داشته باشد که از قبل شهرتش به ثروت نامحدود دست یافته باشند. با اینحال همین ستارگان مشهور دنیای هنر یا به قول عامیانه تر سلبریتی ها ، علاقه به ایجاد تجارت دیگری در کنار هنرشان را دارند و همه تخم مرغهایشان را در یک سبد نمی گذارند. پس وجه اقتصادی هنر نیز باید منطبق بر داشته ها و میزان هنر، خلاقیت، جهد و تلاش فرد ارزیابی شود.
از آن زمانه ای که ما باید به دیدار مدیران کل می رفتیم و پاسخ سلاممان را هم به زور می گرفتیم تا امروز که مدیری تا نیمه شب می نشیند تا همه حرفها را بشنود و پاسخ معقول به همگان بدهد، از آن دورانی که در جشنواره های شعر استان نام شاعر و هنرمند بردسیری را مغرضانه نادیده می گرفتند تا امروز که بردسیر میزبان پرافتخار بزرگترین رویداد ادبی استان است و مدیران و شعرا و ادبا را از چهارگوشه ایران به سوی خود می کشاند و دستها و زبانها را به تحسین وا میدارد، فاصله زیادی است. فاصله ای به اندازه سالهای عمر کسانی که هنوز تعریف درستی از هنر و هنرمند در ذهن ندارند.
فاصله اش خون دلهای بسیار نسلی ست که آرام و بی صدا در گوشه ای پناه گرفته یا در هیاهوی روزگار جدید گم شده اند و تنها ناقوس مرگ آنها را _آنهم به اندازه درج یک پیام تسلیت _ به یاد می آورد. ارزشهایمان را بشناسیم و بشناسانیم و ریشه هایمان را قدر بدانیم. هیچ ملتی بدون احترام به ریشه هایش و بدون تکیه بر داشته هایش به رستگاری نرسیده و نخواهد رسید. در آخر کلام خطاب به مدیرکل ارشاد اسلامی استان عرض می کنم آنچه دیدید و شنیدید نماینده همه جامعه فرهنگ و هنر این شهرستان تاریخی و با قدمت نبود. درختان پربار شاخه هایشان سر به زیر تر از آن است که ساحت هنر را به چنین اشتباهات رنج آوری دچار سازد.
*زهرا بیرمی نیا خبرنگار ایرنا در بردسیر
7421/ 5054