به گزارش ایرنا، صبح روز 26 اسفند 97 در هفته 38 بارداری علائم زمان به دنیا آمدن فرزندش او را از خواب بیدار می کند، سارا به اتفاق همسرش راهی بیمارستان ارجمند کرمان می شود، رفتنی که قصور پزشکی آن را بی بازگشت می کند.
سارا السادات فردوس زنی 31 ساله اهل کرمان، مادری است که برای همیشه لذت در آغوش کشیدن فرزندش را به گور می برد.
پرونده پزشکی سارا، گواه بر 2 سقط جنین و البته تاکید دکتر معالجش بر انجام عمل سزارین و درج کلمه 'زایمان پر خطر' است اما بدو ورود به بیمارستان پزشک کشیک وی را تشویق به انجام زایمان طبیعی می کند.
پزشک سارا که خود در مرخصی سال نو به سر می برد برای زمان جراحی سارا در این نامه سه واحد خون درخواست داده اما پرسنل بیمارستان بعدها وجود چنین نامه ای را تکذیب می کنند در حالی که یکی از ماماهای این بیمارستان وجود این نامه را در پرونده سارا تایید می کند.
پزشک کشیک بعد از تحویل گرفتن سارا اعلام می کند، پروسه زایمان 12 ساعت طول می کشد و در صورت ناموفق بودن، وی مورد عمل سزارین قرار می گیرد.
بعد از القای دردهای زایمانی توسط دارو با وجود درد از آغاز روند زایمان خبری نمی شود.
همراه بیمار که خواهر وی است به ماما و پرستاران بخش تاکید می کند این روند را به اطلاع دکتر برسانند اما برای مرتبه چندم پاسخ می گیرند 'دکتر در حال استراحت است'.
ساعت 6 و نیم صبح روز بعد از بستری طبق دستور پزشک به سارا آمپول فشار تزریق و دردهای وی ناگهان زیاد می شود.
ساعت هشت صبح، دکتر برای معاینه سارا به بخش لیبر مراجعه و یکی از پرستارها شرایط وی را به پزشک گوشزد می کند حدود ساعت هشت و پنج دقیقه شرایط بدنی سارا در مدت زمان بسیار کوتاه ناگهان آماده زایمان می شود.
سرانجام انتظار سارا و اطرافیانش به پایان می رسد، حالا نیلا غافل از سرنوشت تلخی که در انتظارش است چشم به جهان می گشاید.
اول، نیلا و دقایقی بعد سارا را نیز از اتاق زایمان بیرون می آورند، سارا فرزندش را برای اولین و آخرین بار می بیند و اما لذت مادری کردن را نه. خونریزی شدید و ضعف و بی حالی حتی مانع در آغوش کشیدن و شیر دادن کودک می شود.
خواهر سارا می گوید، سارا بارها این کلمه را تکرار می کند، خونریزی شدیدی دارم و احساس می کنم دارم به کما می روم.
دکتر یک ربع بعد از زایمان سارا از بیمارستان بیرون می رود، در همین حین بعد از اصرار خواهر سارا، پرستارها برای معاینه بیمار به بالین او می آیند و وی را مجدد به اتاق زایمان می برند در این بین طبق گفته خودشان با دکتر تماس می گیرند و وی پاسخ نمی دهد.
حالا همسر سارا شاهد رفت و آمد سریع پرسنل اتاق عمل و اتاق زایمان بیمارستان است، حدود ساعت 9 صبح 27 اسفند سارا را به اتاق عمل می برند و بعد از یک ساعت و نیم اعلام می کنند خونریزی بیمار قطع شده است.
حالا همسر سارا این خبر مسرت بخش را به دیگر همراهان نگران می دهد و سوسوی امید از این کلام در دل یاسین؛ همسر دل نگران سارا می درخشد.
اما این خرسندی زیاد طول نمی کشد و حدود نیم ساعت بعد مجدد اعلام می کنند، متاسفانه خونریزی قطع نشده و باید آمپول ضد انعقاد خون را از بیمارستان پیامبر اعظم تهیه و به وی تزریق کنیم.
یاسین مدائنی همسر سارا می گوید: بعد از نیم ساعت از تزریق آمپول ها، پزشکی که روند زایمان سارا را بعد از ورود به بیمارستان بر عهده گرفته بود مرا صدا زد و گفت: خونریزی بند نیامده و باید رحم همسرت را برداریم.
وی می گوید: پزشک معالج سارا گفت: نمی توانم قول و تضمینی بدهم که سارا با برداشتن رحم سلامتی خود را به دست بیاورد.
حالا پرسنل به یاسین می گویند، چهار میلیون و 500 تومان به حساب بیمارستان واریز کنید تا سارا جراحی شود و به قول همسر سارا این پول علاوه بر 2 میلیون و 500 تومانی بود که بدو ورود پرداخت کرده بودند.
سارا مجدد وارد اتاق عمل می شود و بعد از یک ربع، پرسنل اتاق عمل، رحم را برداشته و بدون اطلاع خانواده و همراهانش به آزمایشگاه می برند.
یاسین می گوید، هر بار سراغ سارا را از پرسنل اتاق عمل می گرفتیم، می گفتند داخل ریکاوری است.
بعد از مدتی یاسین متوجه می شود که زمزمه های انتقال سارا از بیمارستان در جریان است، زمزمه هایی که کمی بعد به آنها نیز با طرح این سئوال که 'برای انتقال وی به آی سی یو بیمارستان مهرگان مشکل هزینه ای ندارید'، می رسد.
یاسین می گوید: شنیدن این جملات مرا به وحشت انداخت، باورش دشوار بود، به خاطر یک زایمان ساده که هر روز بارها در مرکز یک استان اتفاق می افتد کار همسرم به آی سی یو کشیده شود.
بعد از کمی همسر سارا را مطلع می کنند که آی سی یو بیمارستان مهرگان در حال انجام تعمیرات است.
بعدها متوجه شدیم حتی بیمارستان پیامبر اعظم (ص) و سید الشهدا (ع) نیز به دلیل حال وخیم سارا وی را پذیرش نکرده اند، سرانجام پرسنل بیمارستان فاطمه زهرا (س) سارا را می پذیرند اما در پرونده وی این جمله نیز ثبت می شود' بیمار برای رضای خدا پذیرش شده است'.
ساعت پنج و 30 دقیقه عصر 27 اسفند اعلام کردند در بیمارستان فاطمه الزهرا (س) تخت آی سی یو خالی شده و وی را با سرعت زیاد به این بیمارستان اعزام کردند.
وقتی سارا را از در اتاق عمل بیرون آوردند خون تمام بدنش را فرا گرفته بود و دکتری که از اتاق عمل بیرون آمد گفت 'برایش دعا کنید'.
فضای خانه پدری یاسین سنگین بود، همسر سارا در حالی که بین برگه هایی که به عنوان مدرک نگه داشته بود جست و جو می کرد خیلی آشفته و نگران به نظر می رسید شاید یادآوری لحظات تلخ بیش از انچه من تصور می کردم او را آزار می داد.
صدای گریه های نیلا هم باعث می شد یاسین بعضی جملاتش را برای اطمینان از شنیده شدن 2 بار تکرار کند.
یاسین دستی به سر و صورتش کشید و ادامه داد: نه روی زمین بودم نه آسمان، نمی دانستم چه اتفاقی دارد می افتد تمام خیال و نقشه های من و سارا بعد از سه سال داشت بر باد می رفت.
سارا به بیمارستان فاطمه الزهرا (س) منتقل شد و بلافاصله چند آمپول را نسخه کردند و به من گفتند آنها را تهیه کنید اما همه جا تعطیل بود حتی داروخانه هلال احمر، گفتند در حال انبار گردانی هستند.
شهر شلوغ بود همه در تکاپوی انجام کارهای نوروزشان بودند و من با حالی پریشان در پی داروخانه ای می گشتم که آمپول های همسرم را داشته باشد بلکه راه نجاتش شود.
بالاخره آمپولها را با واسطه افراد پیدا کردیم و به بیمارستان بردیم اما انگار خیلی دیر شده بود.
در این بین دکتر معالج سارا نیز وی را ویزیت کرده بود اما چه دیداری؟ حالا تن سارا با خونی که به دلیل پاره شدن سرخرگ رحمی از دست داده بود فارغ از من و نیلا روی تخت آی سی یو آرمیده بود.
ساعت 6 و نیم صبح 28 اسفند رفت و آمد سریع پرسنل به آی سی یو مرا متوجه اتفاق بدتری کرد، قلب سارا که دیگر ادامه حیات برایش میسر نبود برای دقایقی از حرکت می ایستد و پرسنل بیمارستان وی را احیا می کنند اما این اتفاق را به ما نگفتند.
یاسین می گوید: یادم است یکی از پرسنل بیمارستان به من گفت خیلی دیر آوردیدش، شنیدن این جملات بیشتر مرا از یک اتفاق بد آگاه می کرد.
همسر سارا ادامه داد: مجدد مرا پی گرفتن آمپول فرستادند و ما باز با مشقت زیاد تهیه کردیم و آوردیم اما ظاهرا آمپول ها تاثیری بر بازگشت سلامت سارا نداشتند.
سرانجام قلب سارا در ساعت هشت و 45 دقیقه بیست و هشتم اسفند در آستانه سالی نو که همه انتظارش را می کشیدند تا روز و روزگاری جدید را شروع کنند از حرکت ایستاد و من و نیلا را در تنهایی محض تنها گذاشت.
صدای گریه های نیلا که حال در بغل پدربزرگش بالا و پایین می شد، دلم را بیشتر به درد می آورد.
پدر همسر سارا که مردی با چهره ای مهربان و دوست داشتنی بود در حالی که نیلا را در گهواره می خواباند تا ساکت شود گفت: دلمان نمی خواهد به کسی آسیبی برسد اما می خواهیم پزشک معالج سارا به نظام پزشکی فراخوانده شود و در مورد این اقدامش توضیح دهد.
وی می گوید: شبها من و همسر و پسرم به نوبت نیلا را نگهداری و تر و خشک می کنیم.
او می گوید: سارا دختر عزیز و مهربانی بود، مقصران این پرونده باید پاسخگو باشند.
مادر و خواهر یاسین نیز که به نوبت نیلا را می گرفتند و سعی می کردند وی را آرام کنند همین تقاضا را داشتند.
حالا نیلا در گهواره ای که وسط اتاق دائم تکان می خورد فارغ از دردهای خانواده اش آرام گرفته، دختری زیبا روی با لپ های برآمده که نمی داند چه مصیبتی بر سرش آمده.
یاسین 24 فروردین سال جاری از پزشک سارا به نظام پزشکی شکایت می کند اما آنها برای ثبت شکایت 200 هزار تومان از وی پول می گیرند که خود می تواند سد راهی برای افراد بی بضاعت باشد که می خواهند از قصوری در پزشکی شکایت کنند.
خانواده سارا و همسر وی خواستار رسیدگی سریع به پرونده فوت وی هستند.
آنها می دانند رفتن سارا بی بازگشت است، اما نمی خواهند این حادثه تلخ برای فرد دیگری تکرار شود.
اما در این میان پیگیری های مصرانه مسئولان دانشگاه علوم پزشکی کرمان جای تقدیر دارد.
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی کرمان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا از معرفی عوامل مرگ سارا السادات فردوس مادر باردار کرمانی به نظام پزشکی کرمان خبر داد.
مرتضی هاشمیان با اشاره به فوت سارا زن باردار 31 ساله در 28 اسفند سال گذشته در یکی از بیمارستان های کرمان افزود: عوامل دست اندرکار این پرونده به دلیل قصور در اقدامات به نظام پزشکی معرفی شدند.
وی با بیان اینکه تناقضات متعددی در پرونده فوت مادر باردار کرمانی وجود دارد تصریح کرد: تذکرهای تخلفات در پرونده بیمارستان و عوامل دست اندرکار ثبت شده است.
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی کرمان با بیان اینکه عوامل درگیر در پرونده مرگ مادر باردار کرمان در نظام پزشکی پاسخگو خواهند بود، افزود: پزشک معالج، ماماها، پرسنل اتاق عمل و مسئول فنی بیمارستان به نظام پزشکی می روند.
هاشمیان تاکید کرد: قصور در اقدامات مرتبط با زایمان مادر باردار کرمانی آن هم در مرکز استان قابل قبول نیست و نمی توان رخداد چنین حادثه ای را پذیرفت.
وی افزود: مرگ یک زن باردار توجیه پذیر نیست و ادله حاکی از قصور در پرونده است.
هاشمیان با اشاره به اینکه هر چند دل بازماندگان این حادثه دردناک با چیزی شاد نمی شود ، افزود: کمیته تخصصی نظام پزشکی قصور احتمالی عوامل دست اندرکار در این پرونده را در قسمت های مختلف مشخص می کند.
26 اسفند سال گذشته سارا السادت فردوس برای انجام زایمان به بیمارستان ارجمند کرمان مراجعه می کند.
سارا به دلیل قصور متعدد که حالا مورد تایید مسئولان دانشگاه علوم پزشکی کرمان است بعد از خونریزی گسترده به بیمارستان فاطمه الزهرا (س) منتقل می شود و سرانجام ساعت هشت صبح 28 اسفند سارا بدون دیدن و در آغوش کشیدن نیلا دختر زیبا رویش چشم از جهان فرو می بندد.
گزارش: نجمه حسنی
3029/ 5054
سارا السادات فردوس زنی 31 ساله اهل کرمان، مادری است که برای همیشه لذت در آغوش کشیدن فرزندش را به گور می برد.
پرونده پزشکی سارا، گواه بر 2 سقط جنین و البته تاکید دکتر معالجش بر انجام عمل سزارین و درج کلمه 'زایمان پر خطر' است اما بدو ورود به بیمارستان پزشک کشیک وی را تشویق به انجام زایمان طبیعی می کند.
پزشک سارا که خود در مرخصی سال نو به سر می برد برای زمان جراحی سارا در این نامه سه واحد خون درخواست داده اما پرسنل بیمارستان بعدها وجود چنین نامه ای را تکذیب می کنند در حالی که یکی از ماماهای این بیمارستان وجود این نامه را در پرونده سارا تایید می کند.
پزشک کشیک بعد از تحویل گرفتن سارا اعلام می کند، پروسه زایمان 12 ساعت طول می کشد و در صورت ناموفق بودن، وی مورد عمل سزارین قرار می گیرد.
بعد از القای دردهای زایمانی توسط دارو با وجود درد از آغاز روند زایمان خبری نمی شود.
همراه بیمار که خواهر وی است به ماما و پرستاران بخش تاکید می کند این روند را به اطلاع دکتر برسانند اما برای مرتبه چندم پاسخ می گیرند 'دکتر در حال استراحت است'.
ساعت 6 و نیم صبح روز بعد از بستری طبق دستور پزشک به سارا آمپول فشار تزریق و دردهای وی ناگهان زیاد می شود.
ساعت هشت صبح، دکتر برای معاینه سارا به بخش لیبر مراجعه و یکی از پرستارها شرایط وی را به پزشک گوشزد می کند حدود ساعت هشت و پنج دقیقه شرایط بدنی سارا در مدت زمان بسیار کوتاه ناگهان آماده زایمان می شود.
سرانجام انتظار سارا و اطرافیانش به پایان می رسد، حالا نیلا غافل از سرنوشت تلخی که در انتظارش است چشم به جهان می گشاید.
اول، نیلا و دقایقی بعد سارا را نیز از اتاق زایمان بیرون می آورند، سارا فرزندش را برای اولین و آخرین بار می بیند و اما لذت مادری کردن را نه. خونریزی شدید و ضعف و بی حالی حتی مانع در آغوش کشیدن و شیر دادن کودک می شود.
خواهر سارا می گوید، سارا بارها این کلمه را تکرار می کند، خونریزی شدیدی دارم و احساس می کنم دارم به کما می روم.
دکتر یک ربع بعد از زایمان سارا از بیمارستان بیرون می رود، در همین حین بعد از اصرار خواهر سارا، پرستارها برای معاینه بیمار به بالین او می آیند و وی را مجدد به اتاق زایمان می برند در این بین طبق گفته خودشان با دکتر تماس می گیرند و وی پاسخ نمی دهد.
حالا همسر سارا شاهد رفت و آمد سریع پرسنل اتاق عمل و اتاق زایمان بیمارستان است، حدود ساعت 9 صبح 27 اسفند سارا را به اتاق عمل می برند و بعد از یک ساعت و نیم اعلام می کنند خونریزی بیمار قطع شده است.
حالا همسر سارا این خبر مسرت بخش را به دیگر همراهان نگران می دهد و سوسوی امید از این کلام در دل یاسین؛ همسر دل نگران سارا می درخشد.
اما این خرسندی زیاد طول نمی کشد و حدود نیم ساعت بعد مجدد اعلام می کنند، متاسفانه خونریزی قطع نشده و باید آمپول ضد انعقاد خون را از بیمارستان پیامبر اعظم تهیه و به وی تزریق کنیم.
یاسین مدائنی همسر سارا می گوید: بعد از نیم ساعت از تزریق آمپول ها، پزشکی که روند زایمان سارا را بعد از ورود به بیمارستان بر عهده گرفته بود مرا صدا زد و گفت: خونریزی بند نیامده و باید رحم همسرت را برداریم.
وی می گوید: پزشک معالج سارا گفت: نمی توانم قول و تضمینی بدهم که سارا با برداشتن رحم سلامتی خود را به دست بیاورد.
حالا پرسنل به یاسین می گویند، چهار میلیون و 500 تومان به حساب بیمارستان واریز کنید تا سارا جراحی شود و به قول همسر سارا این پول علاوه بر 2 میلیون و 500 تومانی بود که بدو ورود پرداخت کرده بودند.
سارا مجدد وارد اتاق عمل می شود و بعد از یک ربع، پرسنل اتاق عمل، رحم را برداشته و بدون اطلاع خانواده و همراهانش به آزمایشگاه می برند.
یاسین می گوید، هر بار سراغ سارا را از پرسنل اتاق عمل می گرفتیم، می گفتند داخل ریکاوری است.
بعد از مدتی یاسین متوجه می شود که زمزمه های انتقال سارا از بیمارستان در جریان است، زمزمه هایی که کمی بعد به آنها نیز با طرح این سئوال که 'برای انتقال وی به آی سی یو بیمارستان مهرگان مشکل هزینه ای ندارید'، می رسد.
یاسین می گوید: شنیدن این جملات مرا به وحشت انداخت، باورش دشوار بود، به خاطر یک زایمان ساده که هر روز بارها در مرکز یک استان اتفاق می افتد کار همسرم به آی سی یو کشیده شود.
بعد از کمی همسر سارا را مطلع می کنند که آی سی یو بیمارستان مهرگان در حال انجام تعمیرات است.
بعدها متوجه شدیم حتی بیمارستان پیامبر اعظم (ص) و سید الشهدا (ع) نیز به دلیل حال وخیم سارا وی را پذیرش نکرده اند، سرانجام پرسنل بیمارستان فاطمه زهرا (س) سارا را می پذیرند اما در پرونده وی این جمله نیز ثبت می شود' بیمار برای رضای خدا پذیرش شده است'.
ساعت پنج و 30 دقیقه عصر 27 اسفند اعلام کردند در بیمارستان فاطمه الزهرا (س) تخت آی سی یو خالی شده و وی را با سرعت زیاد به این بیمارستان اعزام کردند.
وقتی سارا را از در اتاق عمل بیرون آوردند خون تمام بدنش را فرا گرفته بود و دکتری که از اتاق عمل بیرون آمد گفت 'برایش دعا کنید'.
فضای خانه پدری یاسین سنگین بود، همسر سارا در حالی که بین برگه هایی که به عنوان مدرک نگه داشته بود جست و جو می کرد خیلی آشفته و نگران به نظر می رسید شاید یادآوری لحظات تلخ بیش از انچه من تصور می کردم او را آزار می داد.
صدای گریه های نیلا هم باعث می شد یاسین بعضی جملاتش را برای اطمینان از شنیده شدن 2 بار تکرار کند.
یاسین دستی به سر و صورتش کشید و ادامه داد: نه روی زمین بودم نه آسمان، نمی دانستم چه اتفاقی دارد می افتد تمام خیال و نقشه های من و سارا بعد از سه سال داشت بر باد می رفت.
سارا به بیمارستان فاطمه الزهرا (س) منتقل شد و بلافاصله چند آمپول را نسخه کردند و به من گفتند آنها را تهیه کنید اما همه جا تعطیل بود حتی داروخانه هلال احمر، گفتند در حال انبار گردانی هستند.
شهر شلوغ بود همه در تکاپوی انجام کارهای نوروزشان بودند و من با حالی پریشان در پی داروخانه ای می گشتم که آمپول های همسرم را داشته باشد بلکه راه نجاتش شود.
بالاخره آمپولها را با واسطه افراد پیدا کردیم و به بیمارستان بردیم اما انگار خیلی دیر شده بود.
در این بین دکتر معالج سارا نیز وی را ویزیت کرده بود اما چه دیداری؟ حالا تن سارا با خونی که به دلیل پاره شدن سرخرگ رحمی از دست داده بود فارغ از من و نیلا روی تخت آی سی یو آرمیده بود.
ساعت 6 و نیم صبح 28 اسفند رفت و آمد سریع پرسنل به آی سی یو مرا متوجه اتفاق بدتری کرد، قلب سارا که دیگر ادامه حیات برایش میسر نبود برای دقایقی از حرکت می ایستد و پرسنل بیمارستان وی را احیا می کنند اما این اتفاق را به ما نگفتند.
یاسین می گوید: یادم است یکی از پرسنل بیمارستان به من گفت خیلی دیر آوردیدش، شنیدن این جملات بیشتر مرا از یک اتفاق بد آگاه می کرد.
همسر سارا ادامه داد: مجدد مرا پی گرفتن آمپول فرستادند و ما باز با مشقت زیاد تهیه کردیم و آوردیم اما ظاهرا آمپول ها تاثیری بر بازگشت سلامت سارا نداشتند.
سرانجام قلب سارا در ساعت هشت و 45 دقیقه بیست و هشتم اسفند در آستانه سالی نو که همه انتظارش را می کشیدند تا روز و روزگاری جدید را شروع کنند از حرکت ایستاد و من و نیلا را در تنهایی محض تنها گذاشت.
صدای گریه های نیلا که حال در بغل پدربزرگش بالا و پایین می شد، دلم را بیشتر به درد می آورد.
پدر همسر سارا که مردی با چهره ای مهربان و دوست داشتنی بود در حالی که نیلا را در گهواره می خواباند تا ساکت شود گفت: دلمان نمی خواهد به کسی آسیبی برسد اما می خواهیم پزشک معالج سارا به نظام پزشکی فراخوانده شود و در مورد این اقدامش توضیح دهد.
وی می گوید: شبها من و همسر و پسرم به نوبت نیلا را نگهداری و تر و خشک می کنیم.
او می گوید: سارا دختر عزیز و مهربانی بود، مقصران این پرونده باید پاسخگو باشند.
مادر و خواهر یاسین نیز که به نوبت نیلا را می گرفتند و سعی می کردند وی را آرام کنند همین تقاضا را داشتند.
حالا نیلا در گهواره ای که وسط اتاق دائم تکان می خورد فارغ از دردهای خانواده اش آرام گرفته، دختری زیبا روی با لپ های برآمده که نمی داند چه مصیبتی بر سرش آمده.
یاسین 24 فروردین سال جاری از پزشک سارا به نظام پزشکی شکایت می کند اما آنها برای ثبت شکایت 200 هزار تومان از وی پول می گیرند که خود می تواند سد راهی برای افراد بی بضاعت باشد که می خواهند از قصوری در پزشکی شکایت کنند.
خانواده سارا و همسر وی خواستار رسیدگی سریع به پرونده فوت وی هستند.
آنها می دانند رفتن سارا بی بازگشت است، اما نمی خواهند این حادثه تلخ برای فرد دیگری تکرار شود.
اما در این میان پیگیری های مصرانه مسئولان دانشگاه علوم پزشکی کرمان جای تقدیر دارد.
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی کرمان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا از معرفی عوامل مرگ سارا السادات فردوس مادر باردار کرمانی به نظام پزشکی کرمان خبر داد.
مرتضی هاشمیان با اشاره به فوت سارا زن باردار 31 ساله در 28 اسفند سال گذشته در یکی از بیمارستان های کرمان افزود: عوامل دست اندرکار این پرونده به دلیل قصور در اقدامات به نظام پزشکی معرفی شدند.
وی با بیان اینکه تناقضات متعددی در پرونده فوت مادر باردار کرمانی وجود دارد تصریح کرد: تذکرهای تخلفات در پرونده بیمارستان و عوامل دست اندرکار ثبت شده است.
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی کرمان با بیان اینکه عوامل درگیر در پرونده مرگ مادر باردار کرمان در نظام پزشکی پاسخگو خواهند بود، افزود: پزشک معالج، ماماها، پرسنل اتاق عمل و مسئول فنی بیمارستان به نظام پزشکی می روند.
هاشمیان تاکید کرد: قصور در اقدامات مرتبط با زایمان مادر باردار کرمانی آن هم در مرکز استان قابل قبول نیست و نمی توان رخداد چنین حادثه ای را پذیرفت.
وی افزود: مرگ یک زن باردار توجیه پذیر نیست و ادله حاکی از قصور در پرونده است.
هاشمیان با اشاره به اینکه هر چند دل بازماندگان این حادثه دردناک با چیزی شاد نمی شود ، افزود: کمیته تخصصی نظام پزشکی قصور احتمالی عوامل دست اندرکار در این پرونده را در قسمت های مختلف مشخص می کند.
26 اسفند سال گذشته سارا السادت فردوس برای انجام زایمان به بیمارستان ارجمند کرمان مراجعه می کند.
سارا به دلیل قصور متعدد که حالا مورد تایید مسئولان دانشگاه علوم پزشکی کرمان است بعد از خونریزی گسترده به بیمارستان فاطمه الزهرا (س) منتقل می شود و سرانجام ساعت هشت صبح 28 اسفند سارا بدون دیدن و در آغوش کشیدن نیلا دختر زیبا رویش چشم از جهان فرو می بندد.
گزارش: نجمه حسنی
3029/ 5054
کپی شد