در یادداشت این هفته نامه آمده است: بارها شنیدهاید و خواندهاید که در منش و نگرش ممالکِ خاور دور مانند ژاپنیها، عذرخواهی، خود انتقادی صریح و استعفا دادن بخشی مهمی از فرهنگ نهادینهشده آنها در برابر شکستها است، در قیاس با شیوه واکنش اجتماعی مدیران ناکارآمدی که در سوانح و یا بلایای طبیعی، عملکرد خوب و قابل توجهی نداشتهاند، بسیار قابل تامل است.
ژاپنیها حتی در واکنشی بهشدت خصمانهتر و عجیب و غریب، در مواردی که نتیجه عمل آنها چه در سطح فردی یا ملی، همراه با رنگ و صبغهای از شکست و خسارت بوده است، خود را حتی لایق زنده ماندن هم نمیدانند و در ادبیات خودشان دست به 'سپّوکو' یا 'هاراگیری' میزنند، که عبارت است از دریدن شکم با شمشیر.
آنچه میخواهم از فحوای این کنش عاطفی و آیینی استنباط و استنتاج کنم، نوع واکنش پذیرفتهشدهای است که از نخستوزیرِ کرهجنوبی تا مسئولان اجرایی ژاپن، در هنگام عدم مدیریت بحران و فجایع، طبیعتا استعفای همراه با پشیمانی، تعظیم و عذرخواهی، اول قدم آنان خواهد بود.
در میهن ما اما معمولا در اینهنگام، توجیه و عادیسازی ماجرا در دستور کار قرار میگیرد.
گاهی هم برخی، پا را فراتر میگذارند و با لحنی طلبکارانه در مذمت منتقدان سخن میگویند و اغلب آنها را متهم به مغرض بودن میکنند.
اینکه به جای ارزیابی و انتقادی، شفافیت، واکاویهای دقیق علمی برای شناسایی مقصر، روزنههای ایجاد نقطه ضعف و زمینههای وقوع فاجعه، رویکرد دیگری در پیش گرفته شود، دستکم در حکم درجا زدن و احتمال پدیدار شدن فاجعهای بدتر از اتفاق ناخوشایند فعلی به ذهن متبادر میشود.
البته این واقعه در صورت پیشگرفتن چنین عملکرد توجیهگرانهای، چندان نامحتمل نیست.
بهنظرم خطای قابل توجیهی نیست که مسئولی در حوزه کاریاش، به جای ارزیابی صدباره جزئیات و ادراک دلایل پیدایی این رویداد، به برخورد قهری با کارشناسان اکتفا کنند.
در مساله تصادف اتوبوس در علوم تحقیقات و مصدومیت و فوت نزدیک به 40انسان و یا حادثه آتشسوزی بخاری نفتی در زاهدان و درگذشتِ دختران خردسال، عیناً همین رویکرد منفعلانه از سوی برخی مرتبطان امر تکرار شد که صحیح نبود.
البته مواردی از استعفای مسئولان از جمله دکتر مصطفی معین در زمان مسئولیتش دیده شده که قاعدتاً در حجم اتفاقات و ناموفق بودن پاسخها، بسیار ناچیز محسوب میشود.
نهادینه شدن فرهنگ خودانتقادی، تنها راه خیز برداشتن به سمت توسعهی پایدار است.
7420/ 5054
ژاپنیها حتی در واکنشی بهشدت خصمانهتر و عجیب و غریب، در مواردی که نتیجه عمل آنها چه در سطح فردی یا ملی، همراه با رنگ و صبغهای از شکست و خسارت بوده است، خود را حتی لایق زنده ماندن هم نمیدانند و در ادبیات خودشان دست به 'سپّوکو' یا 'هاراگیری' میزنند، که عبارت است از دریدن شکم با شمشیر.
آنچه میخواهم از فحوای این کنش عاطفی و آیینی استنباط و استنتاج کنم، نوع واکنش پذیرفتهشدهای است که از نخستوزیرِ کرهجنوبی تا مسئولان اجرایی ژاپن، در هنگام عدم مدیریت بحران و فجایع، طبیعتا استعفای همراه با پشیمانی، تعظیم و عذرخواهی، اول قدم آنان خواهد بود.
در میهن ما اما معمولا در اینهنگام، توجیه و عادیسازی ماجرا در دستور کار قرار میگیرد.
گاهی هم برخی، پا را فراتر میگذارند و با لحنی طلبکارانه در مذمت منتقدان سخن میگویند و اغلب آنها را متهم به مغرض بودن میکنند.
اینکه به جای ارزیابی و انتقادی، شفافیت، واکاویهای دقیق علمی برای شناسایی مقصر، روزنههای ایجاد نقطه ضعف و زمینههای وقوع فاجعه، رویکرد دیگری در پیش گرفته شود، دستکم در حکم درجا زدن و احتمال پدیدار شدن فاجعهای بدتر از اتفاق ناخوشایند فعلی به ذهن متبادر میشود.
البته این واقعه در صورت پیشگرفتن چنین عملکرد توجیهگرانهای، چندان نامحتمل نیست.
بهنظرم خطای قابل توجیهی نیست که مسئولی در حوزه کاریاش، به جای ارزیابی صدباره جزئیات و ادراک دلایل پیدایی این رویداد، به برخورد قهری با کارشناسان اکتفا کنند.
در مساله تصادف اتوبوس در علوم تحقیقات و مصدومیت و فوت نزدیک به 40انسان و یا حادثه آتشسوزی بخاری نفتی در زاهدان و درگذشتِ دختران خردسال، عیناً همین رویکرد منفعلانه از سوی برخی مرتبطان امر تکرار شد که صحیح نبود.
البته مواردی از استعفای مسئولان از جمله دکتر مصطفی معین در زمان مسئولیتش دیده شده که قاعدتاً در حجم اتفاقات و ناموفق بودن پاسخها، بسیار ناچیز محسوب میشود.
نهادینه شدن فرهنگ خودانتقادی، تنها راه خیز برداشتن به سمت توسعهی پایدار است.
7420/ 5054
کپی شد