زندگی نمایشی، همانطور که از نامش پیداست دنبال به رخ کشیدن زیبایی های نمایشی و نمادین است تا شو و نمایشی از خوشبختی خود را برای دیگران اکران کند.
اسلایس یا نمایش، آن بخش از زندگی است که دست چین میکنیم و به واسطه شبکههای مجازی به دیگران نمایش می دهیم؛ حال آنکه بسیاری اطلاع ندارند ریشه این مساله، صادرات زندگی سرد غربی به کشور گرم اسلامی ایران بوده و اهدافی پشت پرده این مدل زندگی غربی است.
خوشبختی زندگی مردم، در دل زندگی و واقعیت های آن است لذا به رخ کشیدن خوشبختی؛ عین بدبختی انسان هاست چرا که آدم هایی که معنای خوشبختی را لمس نمی کنند تظاهر به خوشبختی کرده و دنبال به نمایش گذاشتن این مساله برای دیگران هستند.
زندگی اسلایسی میتواند آفت آرامش مان باشد، اگر باور نکنیم که بسیاری از عکسهایی که میبینیم و حرفهایی که میشنویم تنها بُرشهایی گزینش شدهاند برای به رخ گذاشتن خوشبختی آدم های بدبخت است.
زندگی اسلایسی اپیدمی خطرناکی است که در حال سرایت به همه جامعه به ویژه جوانان جامعه بوده و حال آنکه هر فردی همانطور که یک اثر انگشت دارد دارای یک شخصیت، سیما و طرز تفکر نیز است که نشات گرفته از خانواده و موقعیت جغرافیایی محل زندگی اوست لذا قرار نیست خوشبختی به یک مدل خاص برای همه ایجاد شود و این مساله مصداق بارز نفی خوشبختی است.
زندگی اسلایسی پیامد تاخر فرهنگی است چرا که ورود شبکه های اجتماعی به ایران با نوعی تاخر فرهنگی همراه بود و این مساله به معنای فاصله میان ابزار فرهنگی و شیوه مناسب استفاده از آن است که سبب گستردگی آسیب های این تکنولوژی بدون زیرساخت شده است.
جایی که لودگیِ بیشتر، لایک و کامنت بیشتری می گیرد هشدار و زنگ خطری برای مسئولان فرهنگی کشور است چرا که سونامی آسیب های اجتماعی در حال فرا گرفتن همه جامعه است و خانواده های ایرانی را از درون نابود می کند.
فضای مجازی و شبکه های اجتماعی جدا از رهاوردهای مثبت، در چند سال اخیر خطوط قرمز اخلاقی، اعتقادی و عرفی را در فرهنگ ایرانی جابه جا کرده و برخی رفتارهای ناپسند را به سوی عادی سازی سوق داده است لذا این مساله باید آسیب شناسی و برای مردم تشریح شود تا بصیریت مردم زره ای پولادین در مقابل تیرهای دشمن باشد.
خبرنگار ایرنا در جیرفت*
7450/7429/ 5054
اسلایس یا نمایش، آن بخش از زندگی است که دست چین میکنیم و به واسطه شبکههای مجازی به دیگران نمایش می دهیم؛ حال آنکه بسیاری اطلاع ندارند ریشه این مساله، صادرات زندگی سرد غربی به کشور گرم اسلامی ایران بوده و اهدافی پشت پرده این مدل زندگی غربی است.
خوشبختی زندگی مردم، در دل زندگی و واقعیت های آن است لذا به رخ کشیدن خوشبختی؛ عین بدبختی انسان هاست چرا که آدم هایی که معنای خوشبختی را لمس نمی کنند تظاهر به خوشبختی کرده و دنبال به نمایش گذاشتن این مساله برای دیگران هستند.
زندگی اسلایسی میتواند آفت آرامش مان باشد، اگر باور نکنیم که بسیاری از عکسهایی که میبینیم و حرفهایی که میشنویم تنها بُرشهایی گزینش شدهاند برای به رخ گذاشتن خوشبختی آدم های بدبخت است.
زندگی اسلایسی اپیدمی خطرناکی است که در حال سرایت به همه جامعه به ویژه جوانان جامعه بوده و حال آنکه هر فردی همانطور که یک اثر انگشت دارد دارای یک شخصیت، سیما و طرز تفکر نیز است که نشات گرفته از خانواده و موقعیت جغرافیایی محل زندگی اوست لذا قرار نیست خوشبختی به یک مدل خاص برای همه ایجاد شود و این مساله مصداق بارز نفی خوشبختی است.
زندگی اسلایسی پیامد تاخر فرهنگی است چرا که ورود شبکه های اجتماعی به ایران با نوعی تاخر فرهنگی همراه بود و این مساله به معنای فاصله میان ابزار فرهنگی و شیوه مناسب استفاده از آن است که سبب گستردگی آسیب های این تکنولوژی بدون زیرساخت شده است.
جایی که لودگیِ بیشتر، لایک و کامنت بیشتری می گیرد هشدار و زنگ خطری برای مسئولان فرهنگی کشور است چرا که سونامی آسیب های اجتماعی در حال فرا گرفتن همه جامعه است و خانواده های ایرانی را از درون نابود می کند.
فضای مجازی و شبکه های اجتماعی جدا از رهاوردهای مثبت، در چند سال اخیر خطوط قرمز اخلاقی، اعتقادی و عرفی را در فرهنگ ایرانی جابه جا کرده و برخی رفتارهای ناپسند را به سوی عادی سازی سوق داده است لذا این مساله باید آسیب شناسی و برای مردم تشریح شود تا بصیریت مردم زره ای پولادین در مقابل تیرهای دشمن باشد.
خبرنگار ایرنا در جیرفت*
7450/7429/ 5054
کپی شد