در گزارش این روزنامه آمده است: در نزدیکی ده ملا نصرالدین مکان مرتفعی بود که شبها باد میآمد و فوقالعاده سرد میشد.
دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتش استفاده کنی در آن تپه بمانی، ما یک سور به تو میدهیم وگرنه تو باید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی!
ملا قبول کرد، شب در آنجا رفت و تا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید.
گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟
ملا گفت: نه، فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است.
دوستان گفتند: همان آتش تو را گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی!
ملا قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید، دوستان یکییکی آمدند، اما نشانی از ناهار نبود!
گفتند: ملا، انگار نهاری در کار نیست!
ملا گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده، دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود!
ملا گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم!
دوستان به آشپزخانه رفتند ببینند چگونه آب به جوش نمیآید!
دیدند ملا یک دیگ بزرگ به تاق آویزان کرده و دو متر پایینتر یک شمع کوچک زیر دیگ گذاشته!
گفتند: ملا این شمع کوچک نمیتواند از فاصله 2 متری دیگ به این بزرگی را گرم کند!
ملا گفت: چطور از فاصله چند کیلومتری میتوانست مرا روی تپه گرم کند! حالا نمیتواند از 2 متری این دیگ را گرم کند، شما بنشینید و کمی صبر کنید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود.
(نکته: با همان متری که دیگران را اندازهگیری میکنید، خودتان را نیز اندازهگیری کنید.)
بدون شک هر روز در میانه صحبتهایمان از این و آن حرف میزنیم و دیگران را مورد قضاوتهای سطحی قرار میدهیم و گاهی حتی پای کلام را از حد و حدود انسانی و شرعی و قانونی فراتر میگذاریم و با یک زبان کوچک 45گرمی، یک انسان 70، 80کیلویی را به باد استهزا و تهمت و دروغورزی آگاهانه و ناآگاهانه قرار میدهیم.
این چه فرهنگ و مذهب و قانون و عدالتی است که به ما اجازه میدهد هر کسی را بدون شناخت و یا باکمی شناخت و یا براساس شنیدهها قضاوت کنیم؟
مگر میزان اندیشه انسانی، متر و اندازهای است که دست من و شما قرار گرفته است؟ تازه اگر میزان قضاوت درباره دیگری متر من و شما باشد، آیا با همان متر، خودمان را هم مورد اندازهگیری قرار میدهیم؟ و یا فقط این متر برای دیگران مورد استفاده قرار میگیرد؟ یا همیشه با این متر، گرمشدن ملا از راه دور امکانپذیر است، اما با همین متر پختنش از راه نزدیک امکانپذیر نیست؟
سال ها سرنوشت همه ما در 'مدیریت اندازهگیری هایی' قرار گرفته است که قبل از آنکه بر مبنای قانون باشد، از نظرهای سطحی و دیدگاههای شخصی افرادی برمیخیزد که در بهترین حالت، مفتشهایی با دانش اندک و سن کم و نگاهی دگم و بدون داشتن متر و ابزار اندازهگیری یکسان بودند.
اظهارنظر درباره انسان، این موجود پیچیده یکبعدی نیست، به همین دلیل است که در جهان غرب هم رسانهها را برای اندازهگیری افراد مشهور و سیاستمداران و بازیگران و ورزشکاران و امثال آنها به یاری میگیرند تا در این میان واترگیت ها کشف شود و دست خبرنگاران خبره را میفشارند تا به روشنی ذهن افکار عمومی کمک کنند.
تا سنگ محکی در اختیار طلافروش قرار نگیرد، نمیتواند تفاوت زر را از همدیگر تشخیص دهد، تفاوت طلای 14 عیار با طلای 18 و 24 عیار را فقط طلافروش آنهم با سنگ محک اصیل و آزمایش کردن، میتواند ابراز کند.
هر کدام از ما موظف هستیم به پاس فرهنگ ایرانی و آیین اسلامی و قانون اساسی کشوری که در آن زندگی میکنیم، به دیگری احترام بگذاریم و از قضاوتهای ناعادلانه دوری کنیم و دیگری را با همان سنگ محکی ارزیابی کنیم که خودمان را دوست داریم ارزیابی کنند.
ما اجازه نداریم با استفاده از واژههای میگویند، شنیدهایم، فکر میکنیم، شاید و امثال اینها افراد را در زندگی اجتماعی و خصوصی رد صلاحیت کرده و آنها را دچار مخمصههای زندگی جمعی کنیم.
از رد شدن و رفوزه شدن آدمها بهراسیم و نگران این گونه قضاوت کردنها باشیم، که در طول زندگی، هیچکس بدون متر قانونی، به سلامت از این گردنه عبور نخواهد کرد و زخمی بر دل همه باقی خواهد ماند.
متر و اندازهگیری باید براساس قانون باشد، سنگ محک مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی خصوصی افراد باید برای همگان یکسان و تابع شرایط هماندازه باشد.
اگر قانون برای دادن یک مجوز ساده صنفی تعاریف روشنی مثل کپی شناسنامه، چند قطعه عکس، فلان مدرک تحصیلی و تجربه چندساله و تایید فلان ارگان و برگه سوءپیشینه را میطلبد، من مسئول تشکیل پرونده یا امضاکننده صدور مجوز، اجازه اظهارنظر شخصی ندارم، قیافه آن شخص و یا نحوه برخورد او نباید تاثیری در پرونده نامبرده داشته باشد، نباید به حرف این و آن توجهی کرد.
مهر قانون با یک متر مشخص باید میزان اندازهگیری ما باشد.
7420/ 5054
دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتش استفاده کنی در آن تپه بمانی، ما یک سور به تو میدهیم وگرنه تو باید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی!
ملا قبول کرد، شب در آنجا رفت و تا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید.
گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟
ملا گفت: نه، فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است.
دوستان گفتند: همان آتش تو را گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی!
ملا قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید، دوستان یکییکی آمدند، اما نشانی از ناهار نبود!
گفتند: ملا، انگار نهاری در کار نیست!
ملا گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده، دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود!
ملا گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم!
دوستان به آشپزخانه رفتند ببینند چگونه آب به جوش نمیآید!
دیدند ملا یک دیگ بزرگ به تاق آویزان کرده و دو متر پایینتر یک شمع کوچک زیر دیگ گذاشته!
گفتند: ملا این شمع کوچک نمیتواند از فاصله 2 متری دیگ به این بزرگی را گرم کند!
ملا گفت: چطور از فاصله چند کیلومتری میتوانست مرا روی تپه گرم کند! حالا نمیتواند از 2 متری این دیگ را گرم کند، شما بنشینید و کمی صبر کنید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود.
(نکته: با همان متری که دیگران را اندازهگیری میکنید، خودتان را نیز اندازهگیری کنید.)
بدون شک هر روز در میانه صحبتهایمان از این و آن حرف میزنیم و دیگران را مورد قضاوتهای سطحی قرار میدهیم و گاهی حتی پای کلام را از حد و حدود انسانی و شرعی و قانونی فراتر میگذاریم و با یک زبان کوچک 45گرمی، یک انسان 70، 80کیلویی را به باد استهزا و تهمت و دروغورزی آگاهانه و ناآگاهانه قرار میدهیم.
این چه فرهنگ و مذهب و قانون و عدالتی است که به ما اجازه میدهد هر کسی را بدون شناخت و یا باکمی شناخت و یا براساس شنیدهها قضاوت کنیم؟
مگر میزان اندیشه انسانی، متر و اندازهای است که دست من و شما قرار گرفته است؟ تازه اگر میزان قضاوت درباره دیگری متر من و شما باشد، آیا با همان متر، خودمان را هم مورد اندازهگیری قرار میدهیم؟ و یا فقط این متر برای دیگران مورد استفاده قرار میگیرد؟ یا همیشه با این متر، گرمشدن ملا از راه دور امکانپذیر است، اما با همین متر پختنش از راه نزدیک امکانپذیر نیست؟
سال ها سرنوشت همه ما در 'مدیریت اندازهگیری هایی' قرار گرفته است که قبل از آنکه بر مبنای قانون باشد، از نظرهای سطحی و دیدگاههای شخصی افرادی برمیخیزد که در بهترین حالت، مفتشهایی با دانش اندک و سن کم و نگاهی دگم و بدون داشتن متر و ابزار اندازهگیری یکسان بودند.
اظهارنظر درباره انسان، این موجود پیچیده یکبعدی نیست، به همین دلیل است که در جهان غرب هم رسانهها را برای اندازهگیری افراد مشهور و سیاستمداران و بازیگران و ورزشکاران و امثال آنها به یاری میگیرند تا در این میان واترگیت ها کشف شود و دست خبرنگاران خبره را میفشارند تا به روشنی ذهن افکار عمومی کمک کنند.
تا سنگ محکی در اختیار طلافروش قرار نگیرد، نمیتواند تفاوت زر را از همدیگر تشخیص دهد، تفاوت طلای 14 عیار با طلای 18 و 24 عیار را فقط طلافروش آنهم با سنگ محک اصیل و آزمایش کردن، میتواند ابراز کند.
هر کدام از ما موظف هستیم به پاس فرهنگ ایرانی و آیین اسلامی و قانون اساسی کشوری که در آن زندگی میکنیم، به دیگری احترام بگذاریم و از قضاوتهای ناعادلانه دوری کنیم و دیگری را با همان سنگ محکی ارزیابی کنیم که خودمان را دوست داریم ارزیابی کنند.
ما اجازه نداریم با استفاده از واژههای میگویند، شنیدهایم، فکر میکنیم، شاید و امثال اینها افراد را در زندگی اجتماعی و خصوصی رد صلاحیت کرده و آنها را دچار مخمصههای زندگی جمعی کنیم.
از رد شدن و رفوزه شدن آدمها بهراسیم و نگران این گونه قضاوت کردنها باشیم، که در طول زندگی، هیچکس بدون متر قانونی، به سلامت از این گردنه عبور نخواهد کرد و زخمی بر دل همه باقی خواهد ماند.
متر و اندازهگیری باید براساس قانون باشد، سنگ محک مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی خصوصی افراد باید برای همگان یکسان و تابع شرایط هماندازه باشد.
اگر قانون برای دادن یک مجوز ساده صنفی تعاریف روشنی مثل کپی شناسنامه، چند قطعه عکس، فلان مدرک تحصیلی و تجربه چندساله و تایید فلان ارگان و برگه سوءپیشینه را میطلبد، من مسئول تشکیل پرونده یا امضاکننده صدور مجوز، اجازه اظهارنظر شخصی ندارم، قیافه آن شخص و یا نحوه برخورد او نباید تاثیری در پرونده نامبرده داشته باشد، نباید به حرف این و آن توجهی کرد.
مهر قانون با یک متر مشخص باید میزان اندازهگیری ما باشد.
7420/ 5054
کپی شد