در این یادداشت آمده است: در تعریف ساده یک متخصص، بین حکیم و پزشک فرق وجود دارد.
بزرگی می گفت: حکیم بر خلاف بعضی از پزشکان با بیمار درد و دل می کند و حداقل 15 دقیقه با وی سخن می گوید تا به خوبی و دقت از درد او آگاهی پیدا کند با این تعریف همه فهم بد نیست آماری گرفته شود تا معلوم شود ما در اطرافمان چند پزشک و چند حکیم داریم؟
آیا طبیبی که تا پاسی از شب اتاق منشی اش مملو از بیمار است و به سرعت نجومی بیماران را به اصطلاح ویزیت می کند و در ردیف تجار قرار می گیرد یا در واقع حکیم است؟
از سوی دیگر پزشکانی را سراغ داریم که بیماران خود را که دفترچه بیمه دارند به مطب شخصی خود حواله می دهند و برچسب تبلیغاتی مطب خود را روی دفتر بیمه مراجعه کننده می چسبانند!
در حالی که بیمار حدود سه دهه از حقوق ناچیز خود را به عنوان حق بیمه پرداخت کرده و برای آن دفترچه بیمه مبالغ بیشتری از حقوقش کسر شده تا بیمه تکمیلی شده باشد.
آیا اگر درآمد پزشکان احتمالا ناچیز است؟ و باید کسری آن را از جیب مراجعه کنندگان و بیمارانی جبران کنند که سال ها حق بیمه پرداخت کرده اند؟
چرا بیمه شدگان اینقدر بی پشتیبان و بی کس و کار هستند؟ آیا پزشکان و حکیمان قبل از ما هم با مردم همین رفتار و برخوردها را داشته اند؟ آیا ابوعلی سینا، دکتر قریب، لویی پاستور و هزاران پزشک مشهور در جهان گذشته و معاصر چنین روش هایی را برای خود توجیه می دانستند؟
آیا این نوع عملکرد با سوگند پزشکان منافاتی ندارد؟ تردید نیست پزشکان و طبیبان حامی اقشار ضعیف جامعه همان حکیمانی هستند که تا ابد در دل و جان مردم جاودانه خواهند شد.
همانگونه که پزشکان بزرگی همچون دکتر محمد قریب در قلب مردم جاودانه شدند و به همین دلیل باید به این گروه از پزشکان و حکیمان واقعی روز پزشک را تبریک گفت و برایشان آرزوی موفقیت کرد.
7420/ 5054
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.