در این گزارش آمده است: اگر به سازههای آجری و سنگی دورههای کهن ایرانی نگاهی بیاندازید، شکوهی بس بزرگ و با کرامت را احساس میکنید. اگر به سازههای تاریخی نگاه کنید احساس غرور و افتخار میکنید از آن همه عزت و احترامی که دیگران به هنرمندان این خاک و آب دارند.
بسیاری از ملتهای جهان از این هنرها بیبهرهاند و غبطه بر شکوه و راز سازههای تاریخی و فرهنگی ایرانی و آریایی ما میخورند.
هر بار که محو این آثار شدهاید، هنرمندان و معماران و حتی کارگران آن را در دل و زبان تحسین نمودهاید.
بیشک آثار ارزشمند آجری و سنگی ما چه در دورههای باستان و چه در دورههای اسلامی و یا معاصر، یادآور بزرگی و همت والای ایرانیان بوده و هست تا به جهان هویت خویش را بشناسانند.
سالهای زیادی گذشته است و ما در قرن بیست و یک بیآنکه به تغییرات محیط پیرامون خود بیاندیشیم، قدم در دوران پر رمز و راز و مترقی امروزه نهادهایم. از لحاظ بناها و سازهها به بالاترین حد استانداردسازی و کیفیت مواد ساختمانی با طول عمر بالای آنها رسیدهایم. در دنیای کنونی براساس نیاز انسانها و تنش طبیعت سازههای حیرتآوری ساخته شده است که هنر و شکوه فرهنگهای مختلف را تداعی میکند.
اما در همین دنیای مترقی امروزی، چه در کشور ایران و چه در استان کرمانشاه و حتی شهر کرمانشاه، با این که میدانیم و علمش را هم داریم و شکر خدا فرهنگش را هم داریم، شاهد سازههایی غیر معمول و غیر استاندارد و بیکیفیت هستیم که از سوی اشخاص حقیقی و یا حقوقی بنا میشود.
سازههای بیکیفیت، فرسوده، سازههای غیراستاندارد مهندسی شده و از همه بدتر سازههای ناتمامی که ریشه در فرهنگ ما دوانده است. گویی بنای سازههای ناتمام در ایران از همان دوران هجوم عربها به این سرزمین شروع شده است. مانند دیوار ناتمام فرهادتراش در بیستون و...
در این بین سازههای آجری مذهبی در دورانهای گذشته (تا 500 سال پیش) مانند مساجد، کنیسهها، جمخانهها، مهرابهها، آتشگاهها و کلیساها جدا از اهمیت آیینی آن، بدون هیچ گونه ایراد و اشکالی و یا کمکاری و یا بدکاری ساخته شدهاند. انگار کارگران و معماران در آن دوران بیشتر موظف و مشتاق به ساخت سازه با بهترین و کاملترین نحوهی کار بودهاند.
عجبا به آن روزها و سالها که آنان خود نظام مهندسی برای خود و جامعه بودهاند. حتی یک خشت و آجر و یا یک ورودی و یا پنجرهای به اشتباه و یا به عمد کمکاری و یا سهلانگاری نشده بود. چرا؟
منارههای ناتمام کرمانشاه همانند طرحهای ناتمام مسئولان (دلسوز!) این دیار است که باید تا سالهای مدید آن را نظاره گر باشیم، شاید بیاید آن روشنیبخش منارههای کرمانشاه!
منارههای مساجدی چون ودودی در پمپ گازوئیل و مسجد کندولهایها در میدان زولبیای سابق و حتی منارههای کوچک سر در ورودی مسجد جامع (جلوخان) و... از جمله منارههایی هستند که سالهاست چشمان هر بینندهای را در حسرت اتمام آن میگذارند. هر بار که از مقابل مسجدی رد میشوید به نمای مسجد نگاهی میاندازید، آجرها و کاشیها و منارههای آن در وهلهی اول چشمهای شما را مجذوب میکند و بدون تردید به سازهای فرهنگی و مذهبی پی میبرید که سعی در ارتباط روحانی بین انسان و حریم اعتقادی خویش با پروردگار را به نوعی نرم و لطیف و با احساس بازگو مینماید. حتی صدای آبهای حوض و فوارههای کوچک و بزرگ حیاط مساجد و حرکت چند ماهی سرخ رنگ در آب آن بر این واکنش روحی و روانی میتواند تاثیرگذار باشد. ولی این مساجد با منارههای ناتمام و دربهای بسته این گونه نیستند.
در گذشتههای نه چندان دور، مساجد حریم و مأمن دلهایی بود که بیقرار از خویشتن به آنجا تعلق خاطر داشتند. رهگذران و مسافران و غریبههای هر شهر و دیاری سراغ مساجد را قبل از کاروانسرا و بازار میگرفتند. مساجد گاهی در بر گیرندهی امور مملکتی و سیاسی و نظامی میشد و گاهی محل تدریس علم و دانش و روحانیت و وحدانیت بود.
منارههای ناتمام داستان ناتمام وضع و حال بناسازی و هنر ایرانی اسلامی ما زاگرسنشینان است.
سازههای بیروح و ناهنجار، نمایانگر اوج بیدقتی و بی مسئولیتی نهادهای مربوطه در امر ساخت و ساز بناهای شهری، فرهنگی، مذهبی و تاریخی است.
برخی از سازههای ناتمام در جهان گاهی تبدیل به نمادی ملی و یا فرهنگی میشوند مانند برج ایفل در پاریس (فرانسه). حتی سازههایی که بر اثر نشست زمین از حالت طبیعی خود خارج و یا کج و معوج نیز شدهاند برای خود کسب اعتباری دارند و مشهور نیز شدهاند.
در سیاست مسجدسازی جمهوری اسلامی سعی بر ساختن مساجد در معابر و خیابانها و یا اماکن تفریحی و علمی و مسکونی و نظامی شده است. حتی در بین جادهها و یا ورودیهای شهرها مساجدی ساخته شدهاند که جدا از اهمیت مسائل مذهبی سعی در زنده نگه داشتن فرهنگ ایرانی و اسلامی در آن شده است.
برای اتمام کار یک بنا، سازمان نظام مهندسی باید پایان کار را با اجرای ساخت سازه و نمای ساختمان از سوی صاحب کار تحویل مهندس ناظر بشود ولی چرا برای یک سازهی مذهبی که برخی از آنان از نظر معماری و ارزشی دارای یک بحث فنی هستند نباید هیچ دغدغهای نشان داده شود. در استان کرمانشاه و شهر کرمانشاه، معابد، مساجد، تکیه، کاروانسرا، پل، کلیسا، کنیسه، جمخانه، آثار مختلف باستانی، کانالهای آبی، تاریکه بازار، گرمابه، آبانبار، دژ و قلعه و هزاران سازه با کاربریهای مختلف فرهنگی و تاریخی و اقتصادی در گذر زمان ساخته شده است.
در این بناها که چه از سنگهای تراشیده و یا از سازههای آجری و سنگی باشد به جز دیوارهی فرهادتراش هیچ کدام از آنها دارای نقص فنی و یا معماری و یا از لحاظ کمی و کیفی ایرادی نداشتهاند.
ای کاش به جای ساخت و سازهای مساجدی این چنین ناتمام به فکر بازکردن دربهای بسیاری از مساجد در سطح شهر و استان میافتادند تا مساجد یادآور و گویای خانه خدا باشند نه حریمی شخصی با چارچوبی قانونی و مستلزم به قید و شرط استفاده از آن.
اینجاست که باید بگوییم در منارههای ناتمام پخش اذان ضبط شده صفایی ندارد...
8066
بسیاری از ملتهای جهان از این هنرها بیبهرهاند و غبطه بر شکوه و راز سازههای تاریخی و فرهنگی ایرانی و آریایی ما میخورند.
هر بار که محو این آثار شدهاید، هنرمندان و معماران و حتی کارگران آن را در دل و زبان تحسین نمودهاید.
بیشک آثار ارزشمند آجری و سنگی ما چه در دورههای باستان و چه در دورههای اسلامی و یا معاصر، یادآور بزرگی و همت والای ایرانیان بوده و هست تا به جهان هویت خویش را بشناسانند.
سالهای زیادی گذشته است و ما در قرن بیست و یک بیآنکه به تغییرات محیط پیرامون خود بیاندیشیم، قدم در دوران پر رمز و راز و مترقی امروزه نهادهایم. از لحاظ بناها و سازهها به بالاترین حد استانداردسازی و کیفیت مواد ساختمانی با طول عمر بالای آنها رسیدهایم. در دنیای کنونی براساس نیاز انسانها و تنش طبیعت سازههای حیرتآوری ساخته شده است که هنر و شکوه فرهنگهای مختلف را تداعی میکند.
اما در همین دنیای مترقی امروزی، چه در کشور ایران و چه در استان کرمانشاه و حتی شهر کرمانشاه، با این که میدانیم و علمش را هم داریم و شکر خدا فرهنگش را هم داریم، شاهد سازههایی غیر معمول و غیر استاندارد و بیکیفیت هستیم که از سوی اشخاص حقیقی و یا حقوقی بنا میشود.
سازههای بیکیفیت، فرسوده، سازههای غیراستاندارد مهندسی شده و از همه بدتر سازههای ناتمامی که ریشه در فرهنگ ما دوانده است. گویی بنای سازههای ناتمام در ایران از همان دوران هجوم عربها به این سرزمین شروع شده است. مانند دیوار ناتمام فرهادتراش در بیستون و...
در این بین سازههای آجری مذهبی در دورانهای گذشته (تا 500 سال پیش) مانند مساجد، کنیسهها، جمخانهها، مهرابهها، آتشگاهها و کلیساها جدا از اهمیت آیینی آن، بدون هیچ گونه ایراد و اشکالی و یا کمکاری و یا بدکاری ساخته شدهاند. انگار کارگران و معماران در آن دوران بیشتر موظف و مشتاق به ساخت سازه با بهترین و کاملترین نحوهی کار بودهاند.
عجبا به آن روزها و سالها که آنان خود نظام مهندسی برای خود و جامعه بودهاند. حتی یک خشت و آجر و یا یک ورودی و یا پنجرهای به اشتباه و یا به عمد کمکاری و یا سهلانگاری نشده بود. چرا؟
منارههای ناتمام کرمانشاه همانند طرحهای ناتمام مسئولان (دلسوز!) این دیار است که باید تا سالهای مدید آن را نظاره گر باشیم، شاید بیاید آن روشنیبخش منارههای کرمانشاه!
منارههای مساجدی چون ودودی در پمپ گازوئیل و مسجد کندولهایها در میدان زولبیای سابق و حتی منارههای کوچک سر در ورودی مسجد جامع (جلوخان) و... از جمله منارههایی هستند که سالهاست چشمان هر بینندهای را در حسرت اتمام آن میگذارند. هر بار که از مقابل مسجدی رد میشوید به نمای مسجد نگاهی میاندازید، آجرها و کاشیها و منارههای آن در وهلهی اول چشمهای شما را مجذوب میکند و بدون تردید به سازهای فرهنگی و مذهبی پی میبرید که سعی در ارتباط روحانی بین انسان و حریم اعتقادی خویش با پروردگار را به نوعی نرم و لطیف و با احساس بازگو مینماید. حتی صدای آبهای حوض و فوارههای کوچک و بزرگ حیاط مساجد و حرکت چند ماهی سرخ رنگ در آب آن بر این واکنش روحی و روانی میتواند تاثیرگذار باشد. ولی این مساجد با منارههای ناتمام و دربهای بسته این گونه نیستند.
در گذشتههای نه چندان دور، مساجد حریم و مأمن دلهایی بود که بیقرار از خویشتن به آنجا تعلق خاطر داشتند. رهگذران و مسافران و غریبههای هر شهر و دیاری سراغ مساجد را قبل از کاروانسرا و بازار میگرفتند. مساجد گاهی در بر گیرندهی امور مملکتی و سیاسی و نظامی میشد و گاهی محل تدریس علم و دانش و روحانیت و وحدانیت بود.
منارههای ناتمام داستان ناتمام وضع و حال بناسازی و هنر ایرانی اسلامی ما زاگرسنشینان است.
سازههای بیروح و ناهنجار، نمایانگر اوج بیدقتی و بی مسئولیتی نهادهای مربوطه در امر ساخت و ساز بناهای شهری، فرهنگی، مذهبی و تاریخی است.
برخی از سازههای ناتمام در جهان گاهی تبدیل به نمادی ملی و یا فرهنگی میشوند مانند برج ایفل در پاریس (فرانسه). حتی سازههایی که بر اثر نشست زمین از حالت طبیعی خود خارج و یا کج و معوج نیز شدهاند برای خود کسب اعتباری دارند و مشهور نیز شدهاند.
در سیاست مسجدسازی جمهوری اسلامی سعی بر ساختن مساجد در معابر و خیابانها و یا اماکن تفریحی و علمی و مسکونی و نظامی شده است. حتی در بین جادهها و یا ورودیهای شهرها مساجدی ساخته شدهاند که جدا از اهمیت مسائل مذهبی سعی در زنده نگه داشتن فرهنگ ایرانی و اسلامی در آن شده است.
برای اتمام کار یک بنا، سازمان نظام مهندسی باید پایان کار را با اجرای ساخت سازه و نمای ساختمان از سوی صاحب کار تحویل مهندس ناظر بشود ولی چرا برای یک سازهی مذهبی که برخی از آنان از نظر معماری و ارزشی دارای یک بحث فنی هستند نباید هیچ دغدغهای نشان داده شود. در استان کرمانشاه و شهر کرمانشاه، معابد، مساجد، تکیه، کاروانسرا، پل، کلیسا، کنیسه، جمخانه، آثار مختلف باستانی، کانالهای آبی، تاریکه بازار، گرمابه، آبانبار، دژ و قلعه و هزاران سازه با کاربریهای مختلف فرهنگی و تاریخی و اقتصادی در گذر زمان ساخته شده است.
در این بناها که چه از سنگهای تراشیده و یا از سازههای آجری و سنگی باشد به جز دیوارهی فرهادتراش هیچ کدام از آنها دارای نقص فنی و یا معماری و یا از لحاظ کمی و کیفی ایرادی نداشتهاند.
ای کاش به جای ساخت و سازهای مساجدی این چنین ناتمام به فکر بازکردن دربهای بسیاری از مساجد در سطح شهر و استان میافتادند تا مساجد یادآور و گویای خانه خدا باشند نه حریمی شخصی با چارچوبی قانونی و مستلزم به قید و شرط استفاده از آن.
اینجاست که باید بگوییم در منارههای ناتمام پخش اذان ضبط شده صفایی ندارد...
8066
کپی شد