در این گزارش آمده است: مرد دوربین به دست به سمت خانهای نزدیک میشود و میگوید این خانه همان خانم محمودی است که دیروز به برنامه 'حالا خورشید' رضا رشیدپور رفته بود. فردی که فیلم میگیرد در ادامه میگوید که از طرف خبرگزاری خبر آنلاین آمده تا صحت و سقم اظهارات آن خانم را جویا شود.
ویدئوی این اتفاق به سرعت در شبکههای اجتماعی دست به دست شد. در این ویدئو که تلفیقی از گفت و گوی رضا رشیدپور با یک خانم آرایشگر سرپل ذهابی و فیلم بازدید خبرنگار آن خبرگزاری از محل سکونت همان خانم در سرپل ذهاب است؛ متوجه میشویم که خانم آرایشگر در اظهارات خود در برنامه رضا رشیدپور صداقت به خرج نداده و اظهاراتی داشته که با واقعیت زندگی شخصی وی همخوانی ندارد.
او در برنامه رشیدپور میگوید که خانه ندارد، در منزل استیجاری زندگی میکرده و هنوز بعد از گذشت بیش از پنج ماه از وقوع زلزله مهیب سرپل ذهاب در چادر به سر میبرد. از این میگوید که کانکس به آنها ندادهاند چون آشنا ندارد. آنچه او در آنتن زندهی برنامهی تلویزیونی میگوید همه نارضایتی و شرایط بد زندگی در سرپل ذهاب زلزله زده است.
برای شرح بهتر ماجرا بایستی کمی به عقب تر برگردیم، به روزهای تلخ بعد از زلزله سرپل ذهاب. همه دنبال این بودند که مسیری بیابند برای بازگرداندن مردم سرپل ذهاب به جریان عادی زندگی. در این میان رسانهها بیش از همه تلاش میکردند که تصاویری ثبت کنند از بازگشت امید و شور زندگی در میان مردم مصیبت زده و غمگین شهر. یک عکس در این فضا تأثیر ویژهای گذاشت. عکسی از یک چادر مسافرتی که رویش نوشته بود آرایشگاه زنانه.
بهترین جلوهای که میتوانست نشان دهد شور زندگی در سرپلذهاب، دوباره جان گرفته و جریان یافته است همین تصویر بود. اینکه زنان شهر به زندگی بازگشتهاند. آنها دوباره به خود اهمیت میدهند و میخواهند غبار غم از چهره بزدایند. آرایشگاه زنانه در چادر مسافرتی، جلوهای نمادین یافته بود و مبتکر این اقدام نمادین، از همین جا ارتباطاش با خبرنگاران برقرار شد.
براساس آنچه که در ویدئوی اشاره شده، از زبان خانم آرایشگر گفته میشود خبرنگار یک نشریه ارتباط او را با برنامه رشیدپور برقرار ساخته و منجر به حضور او در این برنامه شده است. روزنامه شهروند در مطلبی به قلم به ناز مقدسی، به این موضوع پرداخته است تا مشخص شود خبرنگار مورد اشاره همین فرد است. او در این مطلب که در ادامه به گفت و گویی چالشی با خانم آرایشگر سرپل ذهابی ختم میشود به توضیح اتفاقاتی پرداخته که در نهایت حضور جنجالی خانم محمودی را در برنامه حالا خورشید رقم زده است.
برگردیم به ویدئوی کذایی، دوربین که وارد منزل مسکونی خانم آرایشگر میشود میبینیم که وی در منزلی مرتب و بزرگ سکونت دارد. ضمن اینکه مغازه زیر منزل مسکونی نیز به آرایشگاه تبدیل شده است. وی در برابر دوربین خبرنگار که به صحبتهایش در برنامه حالا خورشید اشاره میکند میگوید که منزل شان دچار تخریب از نوع یک بوده و تازه تعمیر شده است ضمن آنکه کماکان شبها در چادر میخوابند. این ویدئو بازتاب گستردهای در فضای مجازی داشت. از یک سو حامیان دولت، حضور این خانم در برنامه زنده تلویزیونی را پروژهای در راستای تخریب دولت دانستند که وی در آن وادار شده مطالبی خلاف واقع در باره وضعیت زلزله زدگان سرپلذهاب بگوید و تصویری بد از عملکرد دولت در جریان کمک به مردم زلزلهزده و روند بازسازی مناطق زلزلهزده نشان دهد.
از طرفی دیگر بسیاری بر این خانم تاختند که دروغ گفته و در مذمت آن گفتند و نوشتند. برخی نیز با اشاره به این اتفاق از این گفتند که این صحبتها باعث شد تا دیگر به سادگی نتوانند واقعیتهای وضعیت مردم زلزله زده سرپلذهاب را انعکاس دهند و برای مردم باورپذیر باشد.
گرچه جنجال صحبتهای خانم آرایشگر هم شامل بیصداقتی در بیان وضعیت واقعی زندگی بود و هم باورپذیر کردن وضعیت واقعی مردم سرپلذهاب را دشوار نمود؛ اما 2 نکته دیگر هم در دل خود داشت که بعضاً از نگاهها مغفول ماند. مسئله اول این بود که این اتفاق ضربهای سهمگین بر اعتماد عمومی وارد کرد. پیش از این تنها با ماجراهایی چون کردانیسم مواجه بودیم که پایی در دولت داشت. این جا با عدم صداقت در جامعه و در توسط فردی عادی بودیم که قرار نبود بر سر قدرت جدال کند. او وضعیت خود را با حذف واقعیاتی از زندگی خود ارائه میدهد و بعدها هر چه تلاش میکند برای صحبتهایاش توجیه بیاورد مخاطب دیگر قانع نمیشود. کاهش ضریب همبستگی اجتماعی و تضعیف اعتماد عمومی از تبعات چنین اتفاقاتی است.
مسئله دیگر به این موضوع برمیگردد که این زن از دل همین جامعه برخاسته است و آنچه از تریبون یک رسانه سراسری و یک برنامه پربیننده میگوید ممکن است از دهان هر فرد دیگری از جامعه خارج شود. در واقع ممکن بود هر کس دیگری نیز جای این زن به برنامه زنده تلویزیون میرفت همان طور سعی میکرد واقعیات زندگی خود را پنهان کند. گرفتن ژست اخلاقی و محکوم کردن این فرد سادهترین کار ممکن است. این در حالی است که افول ارزشهای اخلاقی در جامعه ایرانی قابلانکار و پردهپوشی نیست. اقدام این فرد به همان اندازه محکوم است که یک فرد با دروغ گفتن سعی میکند از پرداخت مالیات فرار کند. در این شرایط همه در یک وضعیت اخلاقی به سر میبرند.
در پایان بهتر است به آخرین مصاحبهای که توسط خبرنگار معرفی کننده خانم آرایشگر به رسانهها، پس از جنجال گفت و گوی تلویزیونی انجام شده است نگاهی بیندازیم.
به ناز مقدسی در روزنامه شهروند نوشت: «اولین روزهای بعد از زلزله کرمانشاه روزهای سختی بود. در سرپل ذهاب و مناطق زلزله زده همه چیز به هم ریخته بود و هیچ چیز سر جای خودش نبود؛ در روزهایی که آدمها از ترس زلزله خانههایشان را ترک کرده بودند و کار و زندگی دیگر مثل سابق جریان نداشت، به عنوان خبرنگار اعزامی روزنامه شهروند به کرمانشاه و بین زلزله زدهها رفتم. از موضوعاتی که در آن روزهای سخت بعد از بحران، توجهام را جلب کرد چادری در خیابان اصلی سرپل ذهاب بود که با بقیه چادرها فرق داشت؛ چادری کوچک که روی آن نوشته شده بود 'آرایشگاه زنانه'.
در آن چادر با زهرا محمودی آرایشگر جوانی آشنا شدم که در روزهای سخت بعد از زلزله برای روحیه دادن و کارآفرینی برای زنهای زلزله زده آرایشگاه باز کرده بود. فارغ از تمام صحبتهای چند روز اخیر تحتالشعاع کلیپی که از او و خانوادهاش منتشر شد به هیچ عنوان نمیتوان کار خلاقانه و تأثیرگذار او بعد از زلزله را نادیده گرفت! کاری که هنوز هم مورد تقدیر و ستایش قرار میگیرد. با همه اینها اما خوب میدانیم رفتار اجتماعی صادقانه، نتیجه بهتری خواهد داشت رفتاری که حداقل باید از رسانهها به مردم عادی جامعه تزریق شود. منظورم دقیقاً همان کلیپی است که نشان میدهد چند نفر با دوربین و ضبط و صدا به شکلی وارد خانهاش میشوند؛ طوری که حتی در فیلمهای پلیسی هم مجرمان فراری را این گونه دستگیر نمیکنند! بازجویی از آرایشگری که به هر حال بخشی از زندگیاش را صرف کاری خلاقانه و امیدبخش در زمان زلزله کرده بود.
در ادامه هم او را جلوی دوربینی قرار دادند که چند دقیقه بعد محتوایش در فضای مجازی پخش شد؛ همان ملغمهای که وجهه رسانهای را به چالش کشید. هرچند که او در مصاحبههایی که با روزنامه ما و برنامه تلویزیونی حالا خورشید داشت رفتار صادقانهای از خود نشان نداد؛ اما به هر حال همه ما در آسیب رساندن به اعتماد عمومی مقصر هستیم'.
گفت و گویی که در ادامه میخوانید مکالمه تلفنی بهناز مقدسی با زهرا محمودی است بعد از همه شایعات و حواشی گفته شده.
- خانم محمودی؛ در چند روز اخیر فیلمی از شما و خانواده تان در فضای مجازی منتشر شد که شما در خانه هستید و آرایشگاه تان هم سالم است و این طور میگویند که شما در چادر نیستید. میخواستم صحت این ماجرا را از خودتان بپرسم.
بله 2 روز پیش هم از طرف بنیاد مسکن به خانه ما آمدند؛ اما ما به آنها هم گفتیم که همسرم این خانه را به طور شریکی با برادرش ساخته است. ما قبل از زلزله با برادرشوهرم دعوای خانوادگی داشتیم و قصد داشتیم این خانه را بفروشیم. یک طبقه آن به اسم برادر شوهرم است و طبقه دیگر به نام ما است. یک طبقه این خانه مستأجر ساکن است و طبقه دیگر وقتی که زلزله آمد تخریب نوع یک شد. خانه ما در مسکن مهر خراب شد و بعد از زلزله هم آمدیم این خانه را بازسازی کردیم. اینها آمدند شماره ملی ما را زدند و مشخص شده که این خانه به اسم ما است و بعد به ما گفتند چرا وقتی شما خانه دارید در برنامه گفتید بنیاد مسکن به ما کمکی نکرده است. فقط همین.
- با این حال شما گفتید ما در چادر هستیم و جایی نداریم.
ما همین الان هم شبها میرویم و در چادر میخوابیم. چون هنوز هم در این منطقه زلزله میآید و خانه ما طبقه دوم است و به همین دلیل بچههایم میترسند. شاید ١٠ روز دیگر کار تعمیر خانه تمام شود. من همان موقع هم به آنها گفتم که کار خانهمان تمام شده. خدا شاهد است پیش امام جمعه رفتم؛ پیش فرماندار و شهردار رفتم هیچ کسی به من کانکس نداده است. به من گوش ندادند. اینها از این موضوع ناراحت هستند که چرا به بنیاد مسکن توهین کردید. من در حرفهایم به بنیاد مسکن توهین کردم؟!
- ببینید، در این مدت کسانی در مسئولیتهای مختلف بودهاند که بعد از زلزله، به اشکال مختلف سعی در کمک رسانی داشتهاند. خب این موضوع الان باعث شده کمکهای این عده زیر سوال برود.
من از مردم فیلم میگیرم برای شما میفرستم ببینید چه کسی از وضعیتاش رضایت دارد.
- من متوجه صحبتهای شما هستم اما مطالبی که در روزنامه ما و برنامه تلویزیونی آقای رشیدپور عنوان کردید، ماجرا را به سمت و سوی دیگری کشاند. باعث شد همان کسانی که نارضایتی دارند هم آسیب ببینند. چون حالا دیگر اگر کسی بهحق هم نارضایتی یا انتقادی داشته باشد، برای ما و برنامههایی نظیر 'حالا خورشید' سخت است که به این موضوعات بپردازد. شما وقتی خانه دارید، باید به ما میگفتید یا در برنامه ایشان عنوان میکردید چون صداقت در این مواقع هم به نفع شماست، هم به نفع ما و هم تمام مسئولان تا بدانند کجا نیاز بیشتری به کمک دارد.
باور کنید امروز آمدند و خانه من را نگاه کردند. خانه من خرابی نوع یک دارد و تعمیرش نکردم.
- آرایشگاه شما الان کجاست؟
من زیر خانهام آرایشگاه دارم اما خراب است و نمیتوان در آن رفت.
- خانم محمودی، من زمانی که با شما گفت و گو گرفتم خودم آمدم آنجا و از نزدیک دیدم که در چادر هستید و آنجا آرایشگاه دارید. آن زمان گذشت و تمام شد. چند روز پیش که از برنامه آقای رشیدپور تماس گرفتند هم من دوباره با شما تماس گرفتم و گفتم شما هنوز در چادر هستید و شما گفتید بله. به هر حال نباید چنین چیزی اتفاق میافتاد...
به خدا همه چیز من درست نشده و آرایشگاه من خراب شده است. این آقا صرفاً به این خاطر که میگویند به بنیاد مسکن توهین کردم ناراحت شدهاند. البته من این کار را نکردم.
- بسیاری از مردم در کرمانشاه زندگی میکنند که وضعیت بسیار بدتری از شما دارند به هر حال شما جایی را دارید که فیلماش هم منتشر شده است. این یعنی به هر حال شما سقفی دارید که زیر آن زندگی میکنید.
من الآن هم در چادر آرایشگری میکنم. به جان فرزندانم بیایید از همشهریهایم بپرسید ما تا همان باران شدیدی که در سرپلذهاب بارید در چادر زندگی میکردیم. حتی آرایشگاهام همان جا بود و کار مشتریانام را در همان جا راه میانداختم.
- در ویدیویی که منتشر شد آرایشگاه شما خراب نشده بود. ما و تعدادی از خیران هم براساس حرفهای شما که هنوز در چادر هستید و به شما رسیدگی نشده به دنبال کار شما بودیم.
من هم میخواهم از همین آقایی که دیروز آمد شکایت کنم! هیچ کس به ما کانکس نداد و ما مجبور شدیم خودمان خانهمان را بازسازی کنیم.
- کاش همین حرفها را دقیقاً در مصاحبه تان میگفتید. اتفاقاً آقای رشید پور در برنامه حالا خورشید بارها با تعجب و تعلل از شما پرسید که هنوز در چادر هستید؟ و شما گفتید بله! به هر حال من امیدوارم که این موضوع باعث نشود که عدهای احساس کنند تمام کسانی که انتقاد میکنند، آسیب ندیدهاند. متأسفانه مصاحبه شما چنین بازتابهایی هم پیدا کرد که برای ما و رسانههای دیگر جالب نبود...
اینجا آن قدر زلزله زیاد است من اصلاً نمیتوانم بروم در آرایشگاهم کار کنم. تا همین چند روز پیش و قبل از این که به تهران بیایم به خاطر این که فکر کردم چند روزی نیستیم چادر آرایشگاهم را به خاطر بارندگی جمع کردم. کسی هم تا به حال نیامده به ما بگوید کانکس دارید یا ندارید؟
8066
ویدئوی این اتفاق به سرعت در شبکههای اجتماعی دست به دست شد. در این ویدئو که تلفیقی از گفت و گوی رضا رشیدپور با یک خانم آرایشگر سرپل ذهابی و فیلم بازدید خبرنگار آن خبرگزاری از محل سکونت همان خانم در سرپل ذهاب است؛ متوجه میشویم که خانم آرایشگر در اظهارات خود در برنامه رضا رشیدپور صداقت به خرج نداده و اظهاراتی داشته که با واقعیت زندگی شخصی وی همخوانی ندارد.
او در برنامه رشیدپور میگوید که خانه ندارد، در منزل استیجاری زندگی میکرده و هنوز بعد از گذشت بیش از پنج ماه از وقوع زلزله مهیب سرپل ذهاب در چادر به سر میبرد. از این میگوید که کانکس به آنها ندادهاند چون آشنا ندارد. آنچه او در آنتن زندهی برنامهی تلویزیونی میگوید همه نارضایتی و شرایط بد زندگی در سرپل ذهاب زلزله زده است.
برای شرح بهتر ماجرا بایستی کمی به عقب تر برگردیم، به روزهای تلخ بعد از زلزله سرپل ذهاب. همه دنبال این بودند که مسیری بیابند برای بازگرداندن مردم سرپل ذهاب به جریان عادی زندگی. در این میان رسانهها بیش از همه تلاش میکردند که تصاویری ثبت کنند از بازگشت امید و شور زندگی در میان مردم مصیبت زده و غمگین شهر. یک عکس در این فضا تأثیر ویژهای گذاشت. عکسی از یک چادر مسافرتی که رویش نوشته بود آرایشگاه زنانه.
بهترین جلوهای که میتوانست نشان دهد شور زندگی در سرپلذهاب، دوباره جان گرفته و جریان یافته است همین تصویر بود. اینکه زنان شهر به زندگی بازگشتهاند. آنها دوباره به خود اهمیت میدهند و میخواهند غبار غم از چهره بزدایند. آرایشگاه زنانه در چادر مسافرتی، جلوهای نمادین یافته بود و مبتکر این اقدام نمادین، از همین جا ارتباطاش با خبرنگاران برقرار شد.
براساس آنچه که در ویدئوی اشاره شده، از زبان خانم آرایشگر گفته میشود خبرنگار یک نشریه ارتباط او را با برنامه رشیدپور برقرار ساخته و منجر به حضور او در این برنامه شده است. روزنامه شهروند در مطلبی به قلم به ناز مقدسی، به این موضوع پرداخته است تا مشخص شود خبرنگار مورد اشاره همین فرد است. او در این مطلب که در ادامه به گفت و گویی چالشی با خانم آرایشگر سرپل ذهابی ختم میشود به توضیح اتفاقاتی پرداخته که در نهایت حضور جنجالی خانم محمودی را در برنامه حالا خورشید رقم زده است.
برگردیم به ویدئوی کذایی، دوربین که وارد منزل مسکونی خانم آرایشگر میشود میبینیم که وی در منزلی مرتب و بزرگ سکونت دارد. ضمن اینکه مغازه زیر منزل مسکونی نیز به آرایشگاه تبدیل شده است. وی در برابر دوربین خبرنگار که به صحبتهایش در برنامه حالا خورشید اشاره میکند میگوید که منزل شان دچار تخریب از نوع یک بوده و تازه تعمیر شده است ضمن آنکه کماکان شبها در چادر میخوابند. این ویدئو بازتاب گستردهای در فضای مجازی داشت. از یک سو حامیان دولت، حضور این خانم در برنامه زنده تلویزیونی را پروژهای در راستای تخریب دولت دانستند که وی در آن وادار شده مطالبی خلاف واقع در باره وضعیت زلزله زدگان سرپلذهاب بگوید و تصویری بد از عملکرد دولت در جریان کمک به مردم زلزلهزده و روند بازسازی مناطق زلزلهزده نشان دهد.
از طرفی دیگر بسیاری بر این خانم تاختند که دروغ گفته و در مذمت آن گفتند و نوشتند. برخی نیز با اشاره به این اتفاق از این گفتند که این صحبتها باعث شد تا دیگر به سادگی نتوانند واقعیتهای وضعیت مردم زلزله زده سرپلذهاب را انعکاس دهند و برای مردم باورپذیر باشد.
گرچه جنجال صحبتهای خانم آرایشگر هم شامل بیصداقتی در بیان وضعیت واقعی زندگی بود و هم باورپذیر کردن وضعیت واقعی مردم سرپلذهاب را دشوار نمود؛ اما 2 نکته دیگر هم در دل خود داشت که بعضاً از نگاهها مغفول ماند. مسئله اول این بود که این اتفاق ضربهای سهمگین بر اعتماد عمومی وارد کرد. پیش از این تنها با ماجراهایی چون کردانیسم مواجه بودیم که پایی در دولت داشت. این جا با عدم صداقت در جامعه و در توسط فردی عادی بودیم که قرار نبود بر سر قدرت جدال کند. او وضعیت خود را با حذف واقعیاتی از زندگی خود ارائه میدهد و بعدها هر چه تلاش میکند برای صحبتهایاش توجیه بیاورد مخاطب دیگر قانع نمیشود. کاهش ضریب همبستگی اجتماعی و تضعیف اعتماد عمومی از تبعات چنین اتفاقاتی است.
مسئله دیگر به این موضوع برمیگردد که این زن از دل همین جامعه برخاسته است و آنچه از تریبون یک رسانه سراسری و یک برنامه پربیننده میگوید ممکن است از دهان هر فرد دیگری از جامعه خارج شود. در واقع ممکن بود هر کس دیگری نیز جای این زن به برنامه زنده تلویزیون میرفت همان طور سعی میکرد واقعیات زندگی خود را پنهان کند. گرفتن ژست اخلاقی و محکوم کردن این فرد سادهترین کار ممکن است. این در حالی است که افول ارزشهای اخلاقی در جامعه ایرانی قابلانکار و پردهپوشی نیست. اقدام این فرد به همان اندازه محکوم است که یک فرد با دروغ گفتن سعی میکند از پرداخت مالیات فرار کند. در این شرایط همه در یک وضعیت اخلاقی به سر میبرند.
در پایان بهتر است به آخرین مصاحبهای که توسط خبرنگار معرفی کننده خانم آرایشگر به رسانهها، پس از جنجال گفت و گوی تلویزیونی انجام شده است نگاهی بیندازیم.
به ناز مقدسی در روزنامه شهروند نوشت: «اولین روزهای بعد از زلزله کرمانشاه روزهای سختی بود. در سرپل ذهاب و مناطق زلزله زده همه چیز به هم ریخته بود و هیچ چیز سر جای خودش نبود؛ در روزهایی که آدمها از ترس زلزله خانههایشان را ترک کرده بودند و کار و زندگی دیگر مثل سابق جریان نداشت، به عنوان خبرنگار اعزامی روزنامه شهروند به کرمانشاه و بین زلزله زدهها رفتم. از موضوعاتی که در آن روزهای سخت بعد از بحران، توجهام را جلب کرد چادری در خیابان اصلی سرپل ذهاب بود که با بقیه چادرها فرق داشت؛ چادری کوچک که روی آن نوشته شده بود 'آرایشگاه زنانه'.
در آن چادر با زهرا محمودی آرایشگر جوانی آشنا شدم که در روزهای سخت بعد از زلزله برای روحیه دادن و کارآفرینی برای زنهای زلزله زده آرایشگاه باز کرده بود. فارغ از تمام صحبتهای چند روز اخیر تحتالشعاع کلیپی که از او و خانوادهاش منتشر شد به هیچ عنوان نمیتوان کار خلاقانه و تأثیرگذار او بعد از زلزله را نادیده گرفت! کاری که هنوز هم مورد تقدیر و ستایش قرار میگیرد. با همه اینها اما خوب میدانیم رفتار اجتماعی صادقانه، نتیجه بهتری خواهد داشت رفتاری که حداقل باید از رسانهها به مردم عادی جامعه تزریق شود. منظورم دقیقاً همان کلیپی است که نشان میدهد چند نفر با دوربین و ضبط و صدا به شکلی وارد خانهاش میشوند؛ طوری که حتی در فیلمهای پلیسی هم مجرمان فراری را این گونه دستگیر نمیکنند! بازجویی از آرایشگری که به هر حال بخشی از زندگیاش را صرف کاری خلاقانه و امیدبخش در زمان زلزله کرده بود.
در ادامه هم او را جلوی دوربینی قرار دادند که چند دقیقه بعد محتوایش در فضای مجازی پخش شد؛ همان ملغمهای که وجهه رسانهای را به چالش کشید. هرچند که او در مصاحبههایی که با روزنامه ما و برنامه تلویزیونی حالا خورشید داشت رفتار صادقانهای از خود نشان نداد؛ اما به هر حال همه ما در آسیب رساندن به اعتماد عمومی مقصر هستیم'.
گفت و گویی که در ادامه میخوانید مکالمه تلفنی بهناز مقدسی با زهرا محمودی است بعد از همه شایعات و حواشی گفته شده.
- خانم محمودی؛ در چند روز اخیر فیلمی از شما و خانواده تان در فضای مجازی منتشر شد که شما در خانه هستید و آرایشگاه تان هم سالم است و این طور میگویند که شما در چادر نیستید. میخواستم صحت این ماجرا را از خودتان بپرسم.
بله 2 روز پیش هم از طرف بنیاد مسکن به خانه ما آمدند؛ اما ما به آنها هم گفتیم که همسرم این خانه را به طور شریکی با برادرش ساخته است. ما قبل از زلزله با برادرشوهرم دعوای خانوادگی داشتیم و قصد داشتیم این خانه را بفروشیم. یک طبقه آن به اسم برادر شوهرم است و طبقه دیگر به نام ما است. یک طبقه این خانه مستأجر ساکن است و طبقه دیگر وقتی که زلزله آمد تخریب نوع یک شد. خانه ما در مسکن مهر خراب شد و بعد از زلزله هم آمدیم این خانه را بازسازی کردیم. اینها آمدند شماره ملی ما را زدند و مشخص شده که این خانه به اسم ما است و بعد به ما گفتند چرا وقتی شما خانه دارید در برنامه گفتید بنیاد مسکن به ما کمکی نکرده است. فقط همین.
- با این حال شما گفتید ما در چادر هستیم و جایی نداریم.
ما همین الان هم شبها میرویم و در چادر میخوابیم. چون هنوز هم در این منطقه زلزله میآید و خانه ما طبقه دوم است و به همین دلیل بچههایم میترسند. شاید ١٠ روز دیگر کار تعمیر خانه تمام شود. من همان موقع هم به آنها گفتم که کار خانهمان تمام شده. خدا شاهد است پیش امام جمعه رفتم؛ پیش فرماندار و شهردار رفتم هیچ کسی به من کانکس نداده است. به من گوش ندادند. اینها از این موضوع ناراحت هستند که چرا به بنیاد مسکن توهین کردید. من در حرفهایم به بنیاد مسکن توهین کردم؟!
- ببینید، در این مدت کسانی در مسئولیتهای مختلف بودهاند که بعد از زلزله، به اشکال مختلف سعی در کمک رسانی داشتهاند. خب این موضوع الان باعث شده کمکهای این عده زیر سوال برود.
من از مردم فیلم میگیرم برای شما میفرستم ببینید چه کسی از وضعیتاش رضایت دارد.
- من متوجه صحبتهای شما هستم اما مطالبی که در روزنامه ما و برنامه تلویزیونی آقای رشیدپور عنوان کردید، ماجرا را به سمت و سوی دیگری کشاند. باعث شد همان کسانی که نارضایتی دارند هم آسیب ببینند. چون حالا دیگر اگر کسی بهحق هم نارضایتی یا انتقادی داشته باشد، برای ما و برنامههایی نظیر 'حالا خورشید' سخت است که به این موضوعات بپردازد. شما وقتی خانه دارید، باید به ما میگفتید یا در برنامه ایشان عنوان میکردید چون صداقت در این مواقع هم به نفع شماست، هم به نفع ما و هم تمام مسئولان تا بدانند کجا نیاز بیشتری به کمک دارد.
باور کنید امروز آمدند و خانه من را نگاه کردند. خانه من خرابی نوع یک دارد و تعمیرش نکردم.
- آرایشگاه شما الان کجاست؟
من زیر خانهام آرایشگاه دارم اما خراب است و نمیتوان در آن رفت.
- خانم محمودی، من زمانی که با شما گفت و گو گرفتم خودم آمدم آنجا و از نزدیک دیدم که در چادر هستید و آنجا آرایشگاه دارید. آن زمان گذشت و تمام شد. چند روز پیش که از برنامه آقای رشیدپور تماس گرفتند هم من دوباره با شما تماس گرفتم و گفتم شما هنوز در چادر هستید و شما گفتید بله. به هر حال نباید چنین چیزی اتفاق میافتاد...
به خدا همه چیز من درست نشده و آرایشگاه من خراب شده است. این آقا صرفاً به این خاطر که میگویند به بنیاد مسکن توهین کردم ناراحت شدهاند. البته من این کار را نکردم.
- بسیاری از مردم در کرمانشاه زندگی میکنند که وضعیت بسیار بدتری از شما دارند به هر حال شما جایی را دارید که فیلماش هم منتشر شده است. این یعنی به هر حال شما سقفی دارید که زیر آن زندگی میکنید.
من الآن هم در چادر آرایشگری میکنم. به جان فرزندانم بیایید از همشهریهایم بپرسید ما تا همان باران شدیدی که در سرپلذهاب بارید در چادر زندگی میکردیم. حتی آرایشگاهام همان جا بود و کار مشتریانام را در همان جا راه میانداختم.
- در ویدیویی که منتشر شد آرایشگاه شما خراب نشده بود. ما و تعدادی از خیران هم براساس حرفهای شما که هنوز در چادر هستید و به شما رسیدگی نشده به دنبال کار شما بودیم.
من هم میخواهم از همین آقایی که دیروز آمد شکایت کنم! هیچ کس به ما کانکس نداد و ما مجبور شدیم خودمان خانهمان را بازسازی کنیم.
- کاش همین حرفها را دقیقاً در مصاحبه تان میگفتید. اتفاقاً آقای رشید پور در برنامه حالا خورشید بارها با تعجب و تعلل از شما پرسید که هنوز در چادر هستید؟ و شما گفتید بله! به هر حال من امیدوارم که این موضوع باعث نشود که عدهای احساس کنند تمام کسانی که انتقاد میکنند، آسیب ندیدهاند. متأسفانه مصاحبه شما چنین بازتابهایی هم پیدا کرد که برای ما و رسانههای دیگر جالب نبود...
اینجا آن قدر زلزله زیاد است من اصلاً نمیتوانم بروم در آرایشگاهم کار کنم. تا همین چند روز پیش و قبل از این که به تهران بیایم به خاطر این که فکر کردم چند روزی نیستیم چادر آرایشگاهم را به خاطر بارندگی جمع کردم. کسی هم تا به حال نیامده به ما بگوید کانکس دارید یا ندارید؟
8066
کپی شد