در این یادداشت آمده است: کسب و حفظ اعتماد عمومی برای دولت‌ها امری ضروری و مهم است. آنچه در دوران مدرن پایه و اساس شکل گیری کشورها شده مبتنی بر 2 بال دولت و ملت است. این موضوع به ویژه پس از پیمان صلح وستفالیا پایه آنچه شد که دولت‌ها را اینک در جغرافیای پهناور زمین در کنار هم قرار داده است.
این امر بدین معناست که هر کدام از این‌ها (دولت- ملت) به تنهایی نمی‌تواند بدون دیگری کاری از پیش ببرد. این موضوع نیازمند لوازمی است که یکی از مهم‌ترین اسباب آن حفظ اعتماد عمومی می‌تواند باشد. وقتی دولتی نتواند به جامعه اعتماد کند به سمت بستن فضا و امنیتی کردن امور می‌رود و تلاش می‌کند بستر فعالیت خود را در جایی دیگر پهن کند. چنین دولتی قطعاً با مشکل مواجه خواهد شد. در سوی دیگر هم جامعه قرار دارد که براساس سنت قرارداد اجتماعی، انتظام و انجام اموری را به نهادی به نام دولت واگذار می‌کند تا حافظ منافع عمومی باشد.
حال در نظر بگیرید که واگذاری این امور فاقد عنصری به نام اعتماد عمومی باشد. در این شرایط رابطه‌ای که لازمه هر نظام سیاسی است شکل و سامان درستی نخواهد یافت و در ادامه موجودیت دولت و ملت نیز با علامت سؤال مواجه خواهد شد.
استاندار کرمانشاه در سخنان اخیر خود به موضوع راه‌آهن کرمانشاه و وعده‌های گوناگون برای افتتاح یا بهره‌برداری از آن اشاره کرده است و به درستی دست روی موضوع اعتماد عمومی گذاشته است آن‌گونه که هوشنگ بازوند گفته مردم دیگر به وعده‌ها اعتماد ندارند و لذا وی از دادن وعده برای زمان افتتاح واقعی راه‌آهن کرمانشاه خودداری می‌کند.
واقعیت این است که حفظ اعتماد عمومی عنصر مهم و حیاتی برای دولت‌ها است. چه بسا متزلزل شدن اعتماد عمومی می‌تواند کار را برای دولت بسیار سخت کند. در کنار این، حفظ اعتماد عمومی و تقویت آن، وظیفه‌ای مهم برای دولت محسوب می‌شود. یکی از عرصه‌هایی که می‌تواند اعتماد عمومی مردم را زایل کند ناکارآمدی، شعارزدگی و تعهد نداشتن به وعده‌ها و برنامه‌ها است. گرچه بارها از ضعف حافظه تاریخی مردم ایران صحبت شده است؛ اما بایستی توجه داشت که توالی و تکرار یک موضوع که در ذهن و فکر مردم ثبت شده است ربطی به حافظه تاریخی ندارد. مردم ممکن است نسبت به امری معترض باشند یا آنکه کاری را نپسندند؛ اما واکنشی علنی نیز در قبال آن نداشته باشند. این به آن معنا نیست که آن‌ها این موضوع را فراموش کرده‌اند. نارضایتی‌های اجتماعی و اقتصادی گاهی در عمق جامعه وجود دارند؛ اما فقط زمانی که به سطح می‌آیند دیده می‌شوند.
دولت بایستی دقت کند که نارضایتی‌های اجتماعی را در عمق شناسایی کند و با رویکردی آینده‌ نگر در جهت حل آن اقدام کند تا این نارضایتی‌ها به سطح نیاید. همین موضوع راه‌آهن کرمانشاه و خیلی موضوعات دیگر نه تنها به عمق بخشیدن به نارضایتی‌ها می‌افزاید، بلکه اعتماد عمومی را نیز سلب می‌کند.
اگر این اتفاق بیفتد آنگاه دیگر دولت فرصت و منابع آن‌چنانی ندارد که بخواهد آب رفته را به جوی بازگرداند. هر چه قدر هم که برای راه‌اندازی راه‌آهن کرمانشاه هزینه شود در قیاس با هزینه‌ای که از بی‌توجهی به این پروژه و به دنبال آن سلب اعتماد عمومی بر دولت تحمیل می‌شود چیزی نیست. در این راه مردم قضاوت خود را دارند و حداقل در مسالمت‌آمیزترین شکل ممکن یعنی انتخابات، این قضاوت خود را اعمال می‌کنند. گرچه نباید مسئله اعتماد عمومی را به قالب سیاسی تقلیل داد، زیرا اعتماد عمومی تنها به یک دولت محدود نمی‌شود و کاهش آن می‌تواند دولت‌های بعدی را هم در بر بگیرد.
در اینجا دولت به عنوان یک نهاد فارغ از جهت‌گیری‌های سیاسی دیده می‌شود و متأسفانه در یک دهه اخیر رفتارهای دولت‌ها تا حدی باعث تأثیر منفی بر اعتماد عمومی شده است. امیدواریم دولت روحانی ضمن وقوف به حساسیت این امر، در وعده‌هایش توجه جدی به آن نماید.
8066 انتشاردهنده:علی مولوی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.