سازمان مجاهدین خلق اینگونه از همراه ظاهری انقلاب اسلامی مردم ایران به دشمن خونریز و جلاد وحشی ایرانیان رسید: جاسوسی برای رژیم صدام در همان ماه نخست جنگ تحمیلی، زدن ساز مخالف و فتنه آفرینی های مکرر همزمان با درگیری در جبهه ها، رقم زدن غائله 14 اسفند، متهم کردن ایران به آغاز جنگ، ورود رسمی به مرحله عملیات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی، فرار رهبرانش از ایران و پناه بردن به فرانسه، آغاز ترورهای کور مردم عادی و شخصیت های اصلی و مهم کشور، ایفای نقشه رهبری گروه های ضد انقلاب، برقراری روابط پنهانی سپس علنی با رژیم بعث، اعزام تیم برای خرابکاری و جاسوسی علیه رزمندگان اسلام، شنود مکالمات بی سیم و تلفنی نیروهای ایرانی، کمک به سرکوب قیام های مردمی عراق به ویژه کردهای شمال و شیعیان جنوب و در نهایت حمله نظامی به ایران در عملیات 'فروغ جاویدان'.
حدود چهار تا پنج هزار منافق با حمایت تسلیحاتی ارتش صدام سوم مرداد سال 1367 آخرین عملیات نظامی را در استانی که هنوز زخم اولین موشک های بعثی را بر تن داشت، کلید زدند.
به زعم خود قرار بود 33 ساعته از سرپل ذهاب، اسلام آباد غرب و کرمانشاه بگذرند و به تهران برسند.
سخنگوی سازمان گفته بود: استراتژی مجاهدین وارد کردن هر چه بیشتر تلفات به نیروهای ایران با باز کردن راه برای یک انقلاب عمومی ضد (امام) خمینی است.
همان اول کار اما کرمانشاهی ها مانند باز شکاری بر سر منافقین فرود آمدند و همه تیپهای نظامی آنان را تار و مار کردند؛ یک هزار و 600 تا 2 هزار کشته و هزار زخمی تنها بخشی از تاوان درافتادن مجاهدین با ملت ایران بود.
حیات مجاهدین خلق خیلی زودتر از این در نگاه مردم تمام شده بود اما عملیات غرورانگیز 'مرصاد' پایانی شد بر یک پایان.
خیانت های منافقین البته پایان نیافت و آمار جنایات ضد انسانی آنان تا امروز از مرز 17 هزار ترور عبور کرده؛ این بار دانشمندان و نخبگان علمی را هدف گرفته است.
انتظار می رفت در دورانی که شعار 'حقوق بشر' سازمان های بین المللی و کشورهای مدعی مبارزه با تروریست گوش فلک را کر کرده، دست کم از جلادان و خونریزان ملت ایران تجلیل نشود اما کینه از ایرانیان کار دشمنانش را به جایی رسانده که علاوه بر حمایت های گسترده تجهیزاتی، اطلاعاتی و مالی، به صورت علنی دست همکاری و دوستی با منافقین می دهند و برای ادامه ترورهای آن در ایران جاده صاف می کنند.
ملت ایران اما حافظه بسیار دقیقی دارد و می داند که دوستان و دشمنانش چه کسانی هستند؛ تفکرات جنایت پیشه و خشکمغزی سال هاست که جایی نزد ایرانیان ندارد و حامیان این منش و تفکر هم عمیقا منفور و مطرود ملت هستند و با هیچ پوشش و آرایشی نمی توانند دلربایی کنند.
8066/7444 خبرنگار: عبدالله الماسی ** انتشاردهنده: علی مولوی
حدود چهار تا پنج هزار منافق با حمایت تسلیحاتی ارتش صدام سوم مرداد سال 1367 آخرین عملیات نظامی را در استانی که هنوز زخم اولین موشک های بعثی را بر تن داشت، کلید زدند.
به زعم خود قرار بود 33 ساعته از سرپل ذهاب، اسلام آباد غرب و کرمانشاه بگذرند و به تهران برسند.
سخنگوی سازمان گفته بود: استراتژی مجاهدین وارد کردن هر چه بیشتر تلفات به نیروهای ایران با باز کردن راه برای یک انقلاب عمومی ضد (امام) خمینی است.
همان اول کار اما کرمانشاهی ها مانند باز شکاری بر سر منافقین فرود آمدند و همه تیپهای نظامی آنان را تار و مار کردند؛ یک هزار و 600 تا 2 هزار کشته و هزار زخمی تنها بخشی از تاوان درافتادن مجاهدین با ملت ایران بود.
حیات مجاهدین خلق خیلی زودتر از این در نگاه مردم تمام شده بود اما عملیات غرورانگیز 'مرصاد' پایانی شد بر یک پایان.
خیانت های منافقین البته پایان نیافت و آمار جنایات ضد انسانی آنان تا امروز از مرز 17 هزار ترور عبور کرده؛ این بار دانشمندان و نخبگان علمی را هدف گرفته است.
انتظار می رفت در دورانی که شعار 'حقوق بشر' سازمان های بین المللی و کشورهای مدعی مبارزه با تروریست گوش فلک را کر کرده، دست کم از جلادان و خونریزان ملت ایران تجلیل نشود اما کینه از ایرانیان کار دشمنانش را به جایی رسانده که علاوه بر حمایت های گسترده تجهیزاتی، اطلاعاتی و مالی، به صورت علنی دست همکاری و دوستی با منافقین می دهند و برای ادامه ترورهای آن در ایران جاده صاف می کنند.
ملت ایران اما حافظه بسیار دقیقی دارد و می داند که دوستان و دشمنانش چه کسانی هستند؛ تفکرات جنایت پیشه و خشکمغزی سال هاست که جایی نزد ایرانیان ندارد و حامیان این منش و تفکر هم عمیقا منفور و مطرود ملت هستند و با هیچ پوشش و آرایشی نمی توانند دلربایی کنند.
8066/7444 خبرنگار: عبدالله الماسی ** انتشاردهنده: علی مولوی
کپی شد