متن کامل این گفتگو بدین شرح است: دکتر جلیل صحرایی متولد مهرماه سال 1342 در شهرستان کرمانشاه است. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در حالی که دوره متوسطه را پشت سر گذاشته بود، در آزمون دانشسرای تربیت معلم پذیرفته شد و پس از دانش آموختگی به عنوان دبیر ریاضی مشغول به کار شد.
او بارها به جبهه رفت و در عملیاتهای مختلفی همانند والفجر 5، 8 و 9 شرکت نمود و در منطقه فاو دچار مجروحیت شیمیایی شد.
وی پس از پایان جنگ تحمیلی به ادامه تحصیل پرداخت و پس از اخذ کارشناسی، موفق به دریافت درجه کارشناسی ارشد رشته هواشناسی دانشگاه تهران شد و به عنوان دانشجوی نمونه نیز برگزیده شد.
صحرایی مدرک دکترای خود را نیز در سال 2004 از دانشگاه منچستر انگلستان اخذ نموده است. وی هماکنون عضو هیات علمی گروه فیزیک دانشگاه رازی کرمانشاه است.
صحرایی که از اصلاح طلبان شناخته شده استان کرمانشاه محسوب میشود، در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری روزهای جدیدی را تجربه میکرد. او با حکم محمد شریعتمداری به عنوان رئیس ستاد تبلیغات انتخاباتی دکتر حسن روحانی در استان کرمانشاه انتخاب شد.
با وجود اینکه کار ستاد دکتر روحانی در استان کرمانشاه دیر آغاز شد؛ اما فضایی تعاملی و صمیمی بر ستاد حاکم بود. هرچند خود صحرایی معتقد است این فضای تعاملی به جهت حضور افراد متدین و کاردان در ستاد بود؛ اما بسیاری سعه صدر خود او را عامل این مهم میدانند.
به هر حال با توجه به اینکه تا حدودی از فضای انتخابات فاصله گرفتهایم و چندی دیگر رئیس جمهور باید پس از مراسم تنفیذ و تحلیف، کابینه جدید را به مجلس شورای اسلامی معرفی کند، با دکتر جلیل صحرایی به گفتگو نشستهایم. این گفتگو در سه محور انتخابات، پسا انتخابات و آینده استان کرمانشاه و همچنین رویکرد جدید دکتر روحانی انجام شده است که مشروح آن در ادامه میآید:
**همانگونه که در جریان هستید بحثهای فراوانی در باره نحوه انتخاب رئیس ستاد دکتر روحانی در استان کرمانشاه وجود دارد. خود شما بگویید که این انتخاب به چه شکلی بود.
بعد از اینکه شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان جلسات متعددی را در ارتباط با تعیین رئیس ستاد انتخاباتی برگزار نمود، طی انتخاباتی سه نفر انتخاب و به تهران معرفی شدند که نام بنده نیز در این بین بود. گویا در تهران تصمیم بر این میشود که بنده به عنوان رئیس ستاد منصوب شوم. پس از تماسی که از مرکز با بنده گرفته شد، من به حضور آقای بانک، قائم مقام رئیس ستاد انتخاباتی دکتر روحانی در کشور رسیدم.
در این دیدار، اولین سؤالی که از ایشان پرسیدم این بود که: «تکلیف شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، پس از انتخابات چه خواهد شد؟» که ایشان گفت: «این را خود اعضای شورای سیاستگذاری تعیین میکنند، نه ما. چرا که این شورا به ما ارتباطی ندارد». سپس گفت: «ما برای معرفی رئیس ستاد انتخاباتی از استان کرمانشاه درخواستی نداشتهایم؛ اما گفته میشود نامهای از کرمانشاه به تهران ارسال شده است. هرچند این نامه به ستاد مرکزی دکتر روحانی ارتباطی ندارد و به دست ما نیز نرسیده است؛ اما، ما از آن اطلاع داریم»؛ و در انتها اعلام داشتند که بنده را به عنوان رئیس ستاد، انتخاب کردهاند.
** پس از اعلام ستاد مرکزی کار خود را آغاز نمودید؟ انتخاب اعضای ستاد در کرمانشاه به شکل بود؟
بله. آقای بانک از بنده خواستند که کار را در کرمانشاه آغاز کنم. من نیز پس از بازگشت به کرمانشاه ابتدا اطلاعات لازم را در اختیار دوستان احزاب قرار دادم و سپس با دوستان همفکر یا تماس میگرفتم و یا دیدار میکردم که خوشبختانه با هرکدام از دوستان که ارتباط میگرفتیم جواب شان مثبت بود و وعده همکاری میدادند. به همین ترتیب بود که ابتدا معاونین ستاد را انتخاب کردیم و سپس مسئولین کمیتهها و شهرستانها. خدا را شکر توانستیم در طول این مسیر از ظرفیتهای افراد مدیر، موجه، با سابقه و ریشهدار استفاده کنیم و حضور این افراد باعث شد که بهترین همکاریها با ستاد مرکزی صورت پذیرد.
البته این را هم باید بگویم که در طول مسیر، نقایصی هم وجود داشت و شاید برای برخی انتخابها بر ما خرده بگیرند؛ که همه اینها درست است و ما نیز همه انتقادها را با کمال میل میپذیریم.
**همین ناهماهنگیها به گونهای بود که وسط کار به یکباره در برخی معاونتها و دیگر بخشهای ستاد جابجاییهایی صورت گرفت، که عدهای رفتند و بعد هم برگشتند، حتی موضوع نیز رسانهای شد. ماجرا از چه قرار بود؟
برخی افراد قصد داشتند که نظرات خود و گروه اندکی که با هم هماهنگ بودند را به ما تحمیل کنند و میگفتند هر آنچه که ما میگوییم را باید انجام دهید. این ادعاها در حالی مطرح میشد که پیشتر در شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان صورتجلسهای به امضای این افراد رسیده بود مبنی بر اینکه هرکس به عنوان رئیس ستاد انتخاب شد، اختیار تام داشته باشد و باقی دوستان نیز نهایت همکاری را با وی داشته باشند.
اما همین افراد بازی را به هم زدند و راه شان را جدا کردند. بنده نیز به دلیل مسئولیتی که در برابر مردم استان داشتم و باید پاسخگو میبودم، زیر بار این مسائل نرفتم و کوتاه نیامدم. گفتم اگر بخواهم با این دوستان کار کنم، باید جایگاه خودشان را بشناسند و در هر مسئلهای دخالت نداشته باشند. دوستان هم بدون هیچ مشکلی راه شان را جدا کردند و ستاد جداگانه را تشکیل دادند و کار خودشان را به شکل خوبی پیش بردند. ما هم در ادامه مسیر از افراد کاردان و کارکشته استفاده کردیم و همه مردم نیز نتیجه کار را دیدند.
** دلیل اینکه این همه ستاد تشکیل شد چه بود؟ چرا یکی از ستادها مدعی بود که ما ستاد اصلی هستیم و فلان ستاد زیرمجموعه ماست؟ مگر تهران وظایف ستادها را مشخص نکرده بود؟
متاسفانه این اشکال به مرکز بازمیگردد. در جلسهای که با آقایان: شریعتمداری، بانک و همچنین جنتی (رئیس ستاد حزب اعتدال و توسعه) داشتیم، این مشکلات عنوان و قرار بر این شد که تذکرات لازم را به ستادها بدهند و به آنها اعلام کنند که طبق چارت تعیین شده، ذیل ستاد مرکزی دکتر روحانی فعالیت داشته باشند. حالا چرا این دوستان میخواستند وانمود کنند که ستاد اصلی بودند را باید از خودشان بپرسید! حکمی که این دوستان گرفتند از طرف یک حزب بوده و حکم بنده نیز از طرف فردی بود که رئیس جمهور مستقیماً ایشان را به عنوان مسئول ستاد مرکزی انتخاب کرده بودند.
** خب، شما با این افراد دیداری هم داشتید و گویا پیرامون مسائل ستادی با یکدیگر گفتگو کردید. دیده شد که بعد از اعلام تهران نیز این دوستان کار خودشان را انجام دادند و با ستاد مرکزی هماهنگ نبودند. چرا؟
بله. این دوستان در ستاد استان حضور پیدا کردند و با هم دیدار هم داشتیم. از نظر بنده همکاری با این دوستان منعی نداشت و من نیز دوست نداشتم دست رد به سینه کسی بزنم؛ اما خب برخی حساسیتها نسبت به بعضی از این دوستانی که مسئولیتهای مهمی هم داشتند، وجود داشت که این بازمیگردد به عملکرد خودشان در گذشته. ما نیز بررسی کردیم و دیدیم اگر بخواهیم به این شیوه کار ستاد را ادامه بدهیم قطعاً به مشکل بر خواهیم خورد، چون بسیاری از دوستان تذکر میدادند که ما نمیتوانیم با حضور برخی از افراد در ستاد کار کنیم و علیرغم اینکه بنده نیز تمایل به همکاری داشتم، اما خب ایشان رفتند و ستاد مستقلی را راهاندازی کردند و میتوان گفت که تاثیرات خوبی نیز داشتند.
** درست است که در نهایت هم پیروزی حاصل شد؛ اما اینگونه که میگویید سختیهایی هم در مورد چینش افراد، مدیریت ستاد و ... وجود داشته. اذیت نشدید؟
نه. مشکل آنچنانی نبود که بخواهد ما را اذیت کند. فقط خلف وعده بعضی از دوستانی که قرار بود با ستاد همکاری کنند باعث شد که کمی کارها به تعویق بیفتد و ما نیز دیرتر مشغول به کار شویم. بعضی جاها هم دوستان با توجه به مسئولیتی که داشتند خوب عمل نکردند، یا اینکه سنگاندازیهایی وجود داشت که همه اینها باعث میشد کمی لنگ بزنیم؛ اما سریعاً باید موضوع را مدیریت میکردیم، که کردیم و با قدرت نیز کارمان را پیش بردیم.
** آقای دکتر! میدانیم که چارت طراحی شده توسط تهران دارای نواقصی بود و میشد بهتر از این بسته شود. مثلاً بعضی از معاونتها دارای کمیتهها و زیرمجموعههای فراوانی بودند و رسیدگی امور مرتبط با این معاونتها کار هرکسی نبود و پیشبینی میشد اگر فردی ناآشنا در این قسمت قرار بگیرد، کار به مشکل خواهد خورد؛ البته همین گونه هم شد. مثلاً اگر جوانان به میدان نمیآمدند و کارهای تبلیغی در حاشیه شهرها و روستاها را انجام نمیدادند، کار تبلیغ در این قسمتها روی زمین میماند، آن وقت تکلیف چه بود؟
میتوانستیم طبق چارت پیش برویم؛ اما برای تغییر نیز دست مان باز بود؛ کما اینکه این کار را نیز انجام دادیم. مثلاً بسیاری از کمیتههایی که زیرمجموعه معاونت اقشار بودند را به عنوان ستاد یا معاونت تغییر دادیم؛ ستاد هنرمندان، ستاد ورزشکاران و ... از این دست بودند. ما ستادها را بنا بر وظایف تعریف شده شکل دادیم و بر کار آنها نیز نظارت داشتیم و به آنها اعلام کرده بودیم که نه تنها باید در مرکز استان فعالیت کنند، بلکه باید نهایت همکاری را با شهرستانها داشته باشند.
در مورد بخش دوم سوال نیز باید بگویم که درست است در بخش روستاها نگران بودیم و جوانان نیز ما را کمک کردند؛ اما من به اینکه بین آرای روستاییان و شهریها اختلاف فاحشی باشد، اعتقادی ندارم. مردم الان به لطف وجود شبکههای اجتماعی آگاه شدهاند و در هر جایی که باشند اطلاعات لازم را از این شبکهها دریافت میکنند.
** برسیم به ماجرای سفر آقای دکتر روحانی به کرمانشاه. عدهای از اعضای ستاد میگفتند که در این سفر باید مطالبات عمومی استان را بیان کرده و به گوش رئیسجمهور و تیم همراه ایشان رساند. با توجه به اینکه این سفر تبلیغاتی بود، بیان مطالبات استان در جمع هواداران رئیسجمهور کاری عبث بود؛ چون ایشان برای ایجاد موج و بیان برنامهها به کرمانشاه میآمدند و میشد مطالبات استان را به شکلی دیگر و در جایی دیگر به گوش ایشان رساند. البته در نهایت، برنامه همانی شد که باید میبود؛ یعنی یک میتینگ کاملا تبلیغاتی و در جمع هواداران صحبتی از مطالبات به میان نیامد. ولی امکان داشت با پافشاری بیشتر این دوستان، شما به یک کار خطا تن بدهید؟
نه، من اگر میخواستم تحت تاثیر فشارها عمل کنم که ترکیب ستادها این نمیشد. ما در طول مسیر هم با دوستان آگاه به شرایط، مشورتهایی انجام میدادیم و با برنامه پیش میرفتیم. مثلاً خود بنده در حضور مسئولین سیاسی، قضایی، امنیتی، نظارتی و ... این پیشنهاد را دادم که هرکدام از مسئولین ستاد کاندیداهای ریاست جمهوری، مطالبات عمومی استان را به گوش فرد کاندیدا برسانند. طبیعی است که یکی از آن کاندیداها آقای روحانی بود و خود بنده نیز پیشنهاد دهنده موضوع بودم. اما قرار نبود که این موضوع را من در یک میتینگ تبلیغاتی بیان کنم؛ چون میدانستیم که در میتینگ تبلیغاتی باید فقط به مسائل تبلیغاتی و نشاط آور پرداخته شود.
البته بیان مطالبات عمومی استان نیز نهایتاً صورت گرفت؛ اما در جلسهی خصوصی که با آقای رئیس جمهور داشتیم. ما در این جلسه، مطالبات عمومی استان را اعم از مسئله اهل سنت، اهل حق، ماجرای پالایشگاه و همچنین موضوع مهم گلیم و گبه را با آقای روحانی در میان گذاشتیم. ما هر کاری را در زمان مناسب خودش انجام دادیم.
بیان مطالبات در دیدار خصوصی با آقای روحانی و تیم همراه؛ برنامه تبلیغاتی و ایجاد موج نیز در میتینگ تبلیغاتی. خدا را شاکریم که در همه موارد نیز موفق بودیم. مثلاً 'موج بنفش' از کرمانشاه به راه افتاد به گونهای که در تمام کشور زبانزد بودیم.
** در طول ایام تبلیغات انتخاباتی میزان همکاری و تعامل تان با نهادهای نظارتی، سیاسی و امنیتی به چه شکل بود؟
ارتباطمان با تمامی نهادها صمیمی و تنگاتنگ بود. هدف ما تقویت نظام و کشور بود و طبیعی بود که نیروهای امنیتی نیز در راستای تأمین امنیت گام برمی داشتند؛ این یعنی یک هدف مشترک. ما در طول مسیر کاملا به تذکرات توجه می کردیم و اگر ضعفی وجود داشت در پی برطرف نمودن آن گام برمی داشتیم. با توجه به اینکه برخی بهانه گیریها هم نسبت به ستاد آقای روحانی شدید بود؛ اما ما نهایت همکاری را داشتیم و خوشبختانه مشکلی هم از جانب ستاد ما به وجود نیامد، چون افرادی که در ستادهای ما فعالیت می کردند همگی نیروهای مذهبی، انقلابی، دلسوز و اصیل جریان اصلاح طلب بودند و موازین اخلاقی، شرعی و قانونی را رعایت می کردند.
**در ایام انتخابات، بی اخلاقی هایی از جانب برخی ستادهای رقیب صورت می گرفت. مثلاً تمامی بنرهای تبلیغاتی دکتر روحانی را پاره کردند یا اینکه برخی از هواداران کاندیدای رقیب در قالب کارناوالها که در سطح شهر گردش میکردند، به درب ستادهای دکتر روحانی که میرسیدند، شعارهای تحریکآمیز سر میدادند. این موارد را با روسای دیگر ستادهای رقیب حل نکرده بودید؟ مگر قرار بر این نبود همگی ستادها نکات اخلاقی و قانونی را رعایت کنند؟
با وجود اینکه ما با روسای دیگر ستادها گفتگوهایی پیرامون همین مسائل داشتیم؛ اما متاسفانه ستادهای رئیس جمهور مستقر در مظلومیت به سر میبردند و در حق ستادها ناسپاسیهای فراوانی صورت گرفت. با توجه به اینکه شور و نشاط ایام انتخابات از ستاد آقای روحانی آغاز شد، ما میدانستیم که نگاهها به سمت ماست و رقیب نیز این شرایط را بر نمیتابد. دیدیم که در یک شبانه روز چگونه بنرهای ستاد دکتر روحانی را پاره کردند؛ در حالی که کوچکترین آسیبی به بنرهای رقیب نرسید.
ما این مسائل را گوشزد می کردیم و از مسئولان قضایی و انتظامی درخواست داشتیم که مأمورانی را در کنار ستادهای ما مستقر کنند که ما بتوانیم با خیال آسوده به کارهای تبلیغاتی بپردازیم. ولی با این تفاسیر بازهم شاهد بودیم که بیاخلاقیهای فراوانی در قبال ستاد دکتر روحانی انجام گرفت.
** با تمام این کاستیها، مشکلات، اتفاقات، رفتارهای رقیب و ... بازهم ایستادید و کار خودتان را انجام دادید. با وجود این مصائب چه چیز باعث شد که محکمتر از قبل ادامه بدهید؟
ما با انتخاب افراد توانمند و همسو در مسیر گام نهادیم و خدا را شاکریم که به نتیجه مطلوب هم رسیدیم. تنها چیزی که باعث شد ما در مسیر خم نشویم و کم نیاوریم، میل به پیروزی بود. چرا که ما در برابر این مردم مسئول بودیم. ما مشکلات استان را میدانیم و میشناسیم. استان ما با وجود داشتن فقر، بیکاری، مشکلات اجتماعی و ... بازهم در انتخابات خوش درخشید و این بزرگ ترین دستاورد برای ما بود. ما نمی گوییم که جذب تمامی این آرا کار ستادها بود؛ اما معتقدیم که ستادها کوتاهی نکردند و با تلاشهای صادقانه ای که اعضا داشتند، خوش درخشیدند و همین مهم باعث می شود که دست ما برای پیگیری مطالبات استان در روزهای پسا انتخابات باز باشد.
** گفتید پیگیری مطالبات استان! این پیگیریها قرار است در قالب ستاد انجام بپذیرد؟ سال 92 و پس از انتخابات ریاست جمهوری چندین شورا و کمیته و ... برای پیگیری مطالبات تشکیل شد که البته به هر دلیلی به سرانجام نرسیدند. آیا قرار است به همان شکل پیش بروید یا برنامه دیگری مدنظرتان هست؟
ما به هر قولی که به مردم استان داده ایم وفادار بوده و هستیم. اکنون که پیروزی محقق شد اولویت ما پیگیری مطالبات عمومی اقشار مردم است. ما در این راستا مطالبات عمومی استان را که پیشتر به سمع و نظر رئیس جمهور محترم رسانده بودیم، این بار در جلسهای که با آقای شریعتمداری برگزار شد، به صورت جزء به جزء در میان گذاشتیم. خدا را شاکریم که جلسه بسیار پربار بود و مسائلی که در آن مطرح شد می تواند استان را در مسیر و مدار توسعه قرار دهد.
ما از آقای شریعتمداری درخواست نمودیم که هر سمتی را در کابینه دولت دوازدهم داشتند توجه ویژه ای به استان کرمانشاه داشته باشند. ما امروز به یک دلیل خیالمان آسوده است؛ چون در ایام انتخابات برای رأی جمع کردن دست به هر کاری نمیزدیم و اگر توان کاری را نداشتیم، وعدههای پوچ به مردم شریف استان نمیدادیم. اما در مورد این موضوع که قرار است کمیته یا شورایی تشکیل شود باید به عرض برسانم که نه بنده و نه هر عضو دیگری که در ستاد انتخاباتی دکتر روحانی فعالیت کردند به دنبال سهم خواهی و سود شخصی نبوده و نیستیم.
ما پیشتر گفتهایم که اگر خدایی نخواسته برای هرکدام از اعضای ستاد مشکلی پیش بیاید، به دنبال کار این عضو یا اعضا هستیم و پرچم ستاد را بالا نگه خواهیم داشت؛ اما اگر غیر از این باشد ما به کلاس درس خودمان بازخواهیم گشت که البته این کار را نیز کردیم. در مورد پیگیری مطالبات استان باید این را عرض کنم که این مهم تنها با همفکری و همگرایی نیروهای مؤثر و اقشار مختلف استان امکانپذیر است.
ما نباید در طول این مسیر پیگیر مسائل شخصی خودمان باشیم؛ چرا که خیر عمومی اوجب واجبات است. دیدیم که مردم استان ما دوشادوش مردم دیگر استان ها مجددا به آقای روحانی اعتماد کردند و کشور را از مشکلی بزرگ نجات دادند. مردمی که آنقدر آگاه هستند اگر بازهم با هم متحد باشند میتوانند مطالبات استانی را نیز پیگیری نمایند.
اگر این تعامل و اتحاد صورت گرفت ما در خدمت مردم هستیم و با آنها همراه خواهیم بود. مردم بدانند که ما هیچگاه به دنبال این نیستیم که به منافع شخصی خود برسیم و یا اینکه همکیش، همحزبی و هم قوم و قبیله خود را به دستگاههای اجرایی ورود بدهیم.
** نگاه مرکز به این موضوع چگونه است؟ آیا قرار است درب ستادها همچنان باز باشد؟
یکی از تفاوتهای این انتخابات با سایر انتخابات گذشته این است که مردم میخواهند دولت را یاری دهند و کمک حال دولتمردان باشند. ما این موضوع را که با آقای شریعتمداری در میان گذاشتیم متوجه شدیم که وضعیت دیگر استانها بدین شکل است. اکنون چندین پیشنهاد مطرح است که مثلاً ستادها در قالب یک حزب به کار خودشان ادامه بدهند، یا در قالب یک بنیاد همچون بنیاد باران فعالیت داشته باشند و یا اینکه یک پارلمان مشورتی برای هیات دولت باشند که البته هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده و دوستان در مرکز درصدد این هستند که یکی از این راههای سهگانه و یا یک راه جدید که پیشنهاد بشود را دنبال نمایند.
اما این توصیه شده است که ارتباط با ستادهای شهرستانها حفظ بشود که اگر در آینده به هر نتیجهای رسیدیم تشکیلات حفظ شده باشد.
**طبیعی است که پس از معرفی هیات دولت یک سری جابجاییها در کشور و همچنین در سطح استانها رخ میدهد. آیا به عنوان رئیس ستاد تبلیغات انتخاباتی کاندیدای پیروز انتخابات، در این زمینه با شما گفتگوهایی برای تغییر و حفظ مدیران صورت گرفته است یا خیر؟
بله، در این خصوص مراجعات زیادی به بنده شده است. منتهی اگر بنده در داخل و خارج استان طرف مشورت قرار بگیرم، آنچه را که به مصلحت مردم باشد خواهم گفت. تا به امروز نیز کوچکترین دخالتی در بحث تغییر یا حفظ هیچ مدیری در سطح استان نداشتهام و همه این موارد را موکول نمودهام به تصمیمی که توسط عقل جمعی گرفته میشود.
اما نکتهای که مهمتر از تغییرات مدیران استانی است و آن را با آقای شریعتمداری نیز در میان گذاشتهایم این است که سهم کرمانشاه در هیات دولت کم است و ما خواهان این هستیم که از نیروهای متخصص و نخبه کرمانشاهی به عنوان وزیر، معاون وزیر، مدیران کل وزارتخانهها و ... به کار گرفته شوند.
**مراجعاتی که به شما شده است برای همان بحث کسب کرسی در هیات دولت بوده است یا تغییرات در داخل استان؟
بیشتر دغدغه این بوده است که ستادها بتوانند به کارشان ادامه بدهند و در بحث توسعه استان تأثیرگذار باشند. طبیعی است که در این مسیر نگاه برخی بر این است که مدیران استانی خوب عمل نکردهاند و نیازمند یک جابجایی است و بعضیها نظر دیگری دارند. منتهی آنچه که عقل حکم میکند این است که اگر مدیران استان قرار است تغییر کند افرادی جایگزین شوند که از لحاظ فکری و اجرایی توانمندتر از مدیران قبلی باشند و اگر غیر از این باشد، هر تغییر و جابجایی عاقلانه و منطقی نیست. اکنون با این پیش فرض میتوان رایزنیهای لازم را انجام داد و به یک نتیجه مطلوب رسید. تصمیمهای غیرمنطقی و چندگانهای که در گذشته انجام شده است ما را به جایی نخواهند رساند.
** گفتید که در بحث پیگیری مطالبات، عزل و نصبها و ... معتقد بر فکر جمعی هستید. آیا میخواهید در این موارد محور باشید یا اینکه به عنوان یک عضو عادی همکاریهای لازم را به جا بیاورید؟
ریاست ستاد یک مسئولیت بود که طی حکمی به من سپرده شد و بنده نیز موظف بودم که به بهترین شکل ممکن عمل کنم؛ چرا که بنده در برابر فردی که به من حکم داده بود مسئول بودم. اما امروز دیگر مسئولیتی ندارم و طبیعی است که نمیتوانم محور باشم و البته تمایلی هم به ادامه این وضعیت ندارم. حالا بسته به نظر هم استانیهای عزیز اگر بخواهند کاری را با همفکری یکدیگر انجام بدهند بنده نیز به عنوان یک فرد عادی در خدمت شان خواهم بود.
**بحث جابجاییها و عزل و نصبها شد. نکتهای که امروز به صورت جدی مطرح شده این است که جناح بازنده انتخابات، مترصد این است که در قوه مجریه سهمی به دست آورند. این موضوع هم در بحث کلان هم در استان ما مطرح است. نظر شما چیست؟ آیا باید به این جریان سهمی داد یا خیر؟
در کشور ما وقتی اکثریت یک فرد را به عنوان رئیسجمهور انتخاب میکنند، در بحث تصمیم گیری و اجرای برنامهها زیاد مورد توجه قرار نمیگیرند و این از ضعفهای قانون ماست؛ چون رئیس جمهور تصمیم گیرنده نهایی نیست و تمام قدرت در اختیار وی قرار ندارد. این است که اقلیت بازنده درصدد تحمیل بسیاری از برنامههای خودش است، از لحاظ اخلاقی شایسته نیست و با اصول دموکراسی همخوانی ندارد.
دموکراسی یعنی اینکه حق با اکثریت است و در این میان نیز به حقوق اقلیت احترام گذاشته شود؛ اما اقلیت نباید به خودش اجازه دهد که برای اکثریت تعیین تکلیف کند! حال این یک نکته بود؛ نکته بعدی هم این است که اگر در بین اصولگرایان، افراد دلسوز، عاقل و متعهدی وجود داشته باشند، باید به نظرات شان توجه کرد؛ اما اینکه بخواهند خودشان و نظرشان را تحمیل کنند به هیچ وجه مناسب نیست.
معمولاً اقلیت باید برود دلایل شکست خود را بررسی و ساختار خود را بازسازی نماید. باید این نکته را مورد توجه قرار دهند که دلایل شکستهای پیدرپیشان در انتخابات اخیر چه بوده است. این کار بسیار پسندیده تر است تا اینکه بخواهند بیایند با قلدری به خواستههایشان برسند.
**جناح بازنده یا همان طیف اقلیت چرا گفتگو و تعامل را جایگزین فشار و تخریب نمیکنند؟
این مشکل از قانون ماست که بعضیها خودشان را محق میدانند بیایند رئیسجمهوری که با رأی اکثریت مردم پیروز میدان شده است را تخریب کنند و به وی فشار بیاورند، تا جایی که بخواهند رئیس جمهور را مورد تمسخر قرار بدهند و مسائل دیگری که طی روزهای گذشته شاهد آن بودهایم. بهتر است طیف اقلیت بجای اینکه با فشار بخواهد عرضاندام کند، با بازسازی خود به میدان بازگردند.
** بازتاب این اتفاقات، فشارها و تخریبها که علیه رئیس جمهوری با رأی 24 میلیون اتفاق میافتد، در بین مردم چگونه است؟ به نظر شما این رفتارها باعث نمیشود که مردم با یکدیگر متحد شوند؟
قطعاً این گونه است. مردم ما آگاه هستند و تمامی تحرکات را رصد میکنند. وقتی میبینند یک فرد در مظلومیت قرار دارد و به ناحق مورد آماج تهمت ها قرار میگیرد، به سمت فرد مظلوم آمده و وی را حمایت خواهند کرد. آقای دکتر روحانی فردی است که در بحث مدیریت در قسمتهای مختلف نظام و انقلاب سابقه درخشانی داشته. ایشان ثابت کرده که پیگیر مطالبات مردم است، ثابت کرده است که به دنبال اسلام رحمانیت است و اخلاق پیامبر (ص) و ائمه را سرلوحه کار خودش قرار داده است.
طبیعی است که وقتی مردم این رفتارهای تخریبی و غیراخلاقی را در قبال ایشان میبینند، بیش از پیش به سمت وی رفته و به انحاء مختلف حمایتهای خود را از ایشان اعلام کنند. برای نمونه میتوان به ماجرای روز عید سعید فطر اشاره نمود. روزی که یک شعر هجو از تریبون رسمی علیه رئیس جمهور خوانده شد و دیدیم که در مقابل آن مردم شعرهای بسیاری را سرودند و تحلیلهای بسیاری را نیز ارائه نمودند. این نشان میدهد که مردم نسبت به منتخب خودشان حساس هستند و به عهدی که با وی بستهاند پایبندند. و اگر بخواهد به ایشان توهینی بشود، مردم به آن توهین و تخریب واکنش منطقی نشان میدهند.
** البته اینجا یک نکته بسیار مهم هم وجود دارد؛ این هم عملکرد خود دکتر روحانی است. دکتر روحانی با پشتوانه رأی 24 میلیونی مردم رئیس جمهور شد. از فردای روز انتخابات نیز جریان مقابل وی را راحت نگذاشتند و انواع و اقسام بداخلاقیها و بیاخلاقیها را در قبال ایشان انجام دادند. از واکنشهای مردم ما نسبت به بیاخلاقیهای مخالفان مشخص است که امروز به میزان محبوبیت روحانی افزوده شده است. نکته قابل توجه این است که رئیس جمهور برای محبوب ماندن و جذب بیشتر مردم باید به چه شکل عمل کند؟
مردم وقتی میبینند کسی در راستای اهداف آنها گام برمیدارد وی را حمایت خواهند کرد و تحت تاثیر تبلیغات سو قرار نمیگیرند. مثلاً چقدر تلاش شد که چهره آیت اله هاشمی رفسنجانی (ره) را بد جلوه بدهند؛ اما مردم در بحث فوت ایشان و تشییع جنازهشان سنگ تمام گذاشتند و نشان دادند تخریبهای مختلفی که از تریبونها و رسانهها علیه ایشان انجام میشد، بی تاثیر بوده است.
اکنون نیز یک فرصت استثنایی به آقای دکتر روحانی داده شده است و مردم دوباره به ایشان اعتماد کردهاند. ایشان باید با انتخاب وزرای قوی و مدیران باتجربه در جهت از بین بردن مشکلات مردم گام بردارد. بیکاری، مشکلات اقتصادی و ... که در کشور وجود دارد باید توسط دولت محترم رفع شود. دکتر روحانی و کابینه دولت دوازدهم باید تدبیر پیشه کنند و با عملکرد مطلوب خود مردم را جذب نمایند و بیش از گذشته به میزان طرفداران خود بیفزایند.
** از رفتار مخالفان و میزان تاثیر آن بر مردم و طرفداران دکتر روحانی گفتید. چند صباحی است رفتارهای آقای رئیس جمهور کمی متفاوتتر از گذشته شده است. میبینیم که آقای دکتر روحانی صریح تر صحبت میکند و حتی در پارهای از مواقع نیز دیده شده در برابر تخریبها و فشارها سکوت نکرده و با رعایت اخلاق در قامت پاسخگو ظاهر میشوند. این رویکرد جدید آقای روحانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
الکریمُ إذا وَعَدَ وَفی. رئیسجمهور و یا هر کاندیدایی در ایام انتخابات وعدههایی را به مردم میدهند که طبق اصول و موازین اخلاقی باید آنها را رعایت کنند. آقای دکتر روحانی نیز از این قاعده مستثنی نیست و باید وعدههای تبلیغاتی خود را عملی سازد. در کشورهای دموکراتیک، مردم رفتار روسای جمهور خود را زیر ذرهبین قرار میدهند و کار بهگونهای است که فرد رئیس جمهور تیمی را انتخاب میکند تا به طور خاص به اجرای این وعدههای انتخاباتی بپردازند. موفقیت آقای روحانی نیز مشروط بر این است که در امور اجرایی کشور، موفق ظاهر شوند. صریح بودن ایشان نشان از آن دارد که میخواهند وعدههایی که به مردم دادهاند را عملی سازند.
** پس از اینکه پیروزی حاصل شد بسیاری از فعالان سیاسی و روزنامهنگاران معتقدند که آقای روحانی باید کابینه دوازدهم را با نیروهای اصلاحطلب و توانمند تشکیل دهند. آنها به کرات گفتهاند که دکتر روحانی باید صدای مردم را بشنود. حال با توجه به رویکرد جدیدی که دکتر روحانی اتخاذ نمودهاند این امکان وجود دارد که کابینه اصلاحطلب شود؟
این طبیعی است که آقای روحانی بخواهد خواستههای بحق هواداران خود را محقق سازد. مردم در ایام انتخابات در میتینگهای تبلیغاتی خواستههای خود را به صورت شفاف بیان میکردند. اصلاحطلبان نیز نقش ممتازی در پیروزی آقای روحانی داشتند. بسیاری از تئوریسینها و صاحبان فکر در اردوگاه اصلاحطلبان، به انحاء مختلف حمایتهای خود را از ایشان اعلام داشتند. حتی بعضی از این افراد صاحب فکر از اعضای برجسته ستاد ایشان بودند.
با این تفاسیر طبیعی است که آقای روحانی علیرغم عضویت در جامعه روحانیت مبارز که در طیف اصولگرایان قرار میگیرد، به سمت اصلاحطلبان بیاید و کابینهای اصلاحطلب را تشکیل بدهد. میدانیم که اصلاحطلبان به دنبال بسط آزادیهای سیاسی و اجتماعی هستند، آقای روحانی نیز بر این مهم اعتقاد دارند، اصلاحطلبان به دنبال ایجاد جامعه مدنی و تقویت احزاب و تشکلها هستند، خب آقای روحانی نیز در این مسیر گام برمیدارند.
منحیث المجموع با توجه به فضایی که بعد از انتخابات شکل گرفت و با توجه به رویکرد جدید آقای رئیسجمهور و همچنین صراحت لهجه ایشان میتوان گفت که آقای دکتر روحانی امروز یک اصلاحطلب واقعی است.
**با توجه به اینکه ما در سه محور ایام انتخابات، پسا انتخابات و فضای کلی کشور صحبتهای مختلفی را داشتیم، اگر صحبتی در این راستا ناگفته مانده است بیان بفرمایید.
گفتنیها که گفته شد. فقط بنده در اینجا بر خود لازم میدانم از اصحاب رسانه و مطبوعات که در ایام انتخابات، نقش بسیار خوبی در انعکاس اخبار ستاد آقای دکتر روحانی داشتند تشکر و قدردانی نمایم؛ همین طور به اعضای ستاد مرکزی دکتر روحانی، ستاد اصلاح طلبان، ستاد حزب اعتدال و توسعه، ستاد اصولگرایان معتدل (حامی دکتر روحانی) و اعضای ستادها در شهرستانها که در ایام انتخابات شبانهروزی تلاش کردند، دستمریزاد گفته و این پیروزی را به همه دوستان تبریک میگویم.
در پایان نیز یک نکته را عنوان میکنم که باید مورد توجه همه ما قرار بگیرد؛ این پیروزی که به دست آمد ماحصل تلاشهای شبانه روزی مردم عزیز و اعضای همهی ستادهای دکتر روحانی بود و هیچ ستاد یا هیچ مسئولی نمیتواند به تنهایی این پیروزی را به نام خود مصادره نمایند و این مورد از هیچکس پذیرفته نیست.
8066 انتشاردهنده:علی مولوی
او بارها به جبهه رفت و در عملیاتهای مختلفی همانند والفجر 5، 8 و 9 شرکت نمود و در منطقه فاو دچار مجروحیت شیمیایی شد.
وی پس از پایان جنگ تحمیلی به ادامه تحصیل پرداخت و پس از اخذ کارشناسی، موفق به دریافت درجه کارشناسی ارشد رشته هواشناسی دانشگاه تهران شد و به عنوان دانشجوی نمونه نیز برگزیده شد.
صحرایی مدرک دکترای خود را نیز در سال 2004 از دانشگاه منچستر انگلستان اخذ نموده است. وی هماکنون عضو هیات علمی گروه فیزیک دانشگاه رازی کرمانشاه است.
صحرایی که از اصلاح طلبان شناخته شده استان کرمانشاه محسوب میشود، در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری روزهای جدیدی را تجربه میکرد. او با حکم محمد شریعتمداری به عنوان رئیس ستاد تبلیغات انتخاباتی دکتر حسن روحانی در استان کرمانشاه انتخاب شد.
با وجود اینکه کار ستاد دکتر روحانی در استان کرمانشاه دیر آغاز شد؛ اما فضایی تعاملی و صمیمی بر ستاد حاکم بود. هرچند خود صحرایی معتقد است این فضای تعاملی به جهت حضور افراد متدین و کاردان در ستاد بود؛ اما بسیاری سعه صدر خود او را عامل این مهم میدانند.
به هر حال با توجه به اینکه تا حدودی از فضای انتخابات فاصله گرفتهایم و چندی دیگر رئیس جمهور باید پس از مراسم تنفیذ و تحلیف، کابینه جدید را به مجلس شورای اسلامی معرفی کند، با دکتر جلیل صحرایی به گفتگو نشستهایم. این گفتگو در سه محور انتخابات، پسا انتخابات و آینده استان کرمانشاه و همچنین رویکرد جدید دکتر روحانی انجام شده است که مشروح آن در ادامه میآید:
**همانگونه که در جریان هستید بحثهای فراوانی در باره نحوه انتخاب رئیس ستاد دکتر روحانی در استان کرمانشاه وجود دارد. خود شما بگویید که این انتخاب به چه شکلی بود.
بعد از اینکه شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان جلسات متعددی را در ارتباط با تعیین رئیس ستاد انتخاباتی برگزار نمود، طی انتخاباتی سه نفر انتخاب و به تهران معرفی شدند که نام بنده نیز در این بین بود. گویا در تهران تصمیم بر این میشود که بنده به عنوان رئیس ستاد منصوب شوم. پس از تماسی که از مرکز با بنده گرفته شد، من به حضور آقای بانک، قائم مقام رئیس ستاد انتخاباتی دکتر روحانی در کشور رسیدم.
در این دیدار، اولین سؤالی که از ایشان پرسیدم این بود که: «تکلیف شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، پس از انتخابات چه خواهد شد؟» که ایشان گفت: «این را خود اعضای شورای سیاستگذاری تعیین میکنند، نه ما. چرا که این شورا به ما ارتباطی ندارد». سپس گفت: «ما برای معرفی رئیس ستاد انتخاباتی از استان کرمانشاه درخواستی نداشتهایم؛ اما گفته میشود نامهای از کرمانشاه به تهران ارسال شده است. هرچند این نامه به ستاد مرکزی دکتر روحانی ارتباطی ندارد و به دست ما نیز نرسیده است؛ اما، ما از آن اطلاع داریم»؛ و در انتها اعلام داشتند که بنده را به عنوان رئیس ستاد، انتخاب کردهاند.
** پس از اعلام ستاد مرکزی کار خود را آغاز نمودید؟ انتخاب اعضای ستاد در کرمانشاه به شکل بود؟
بله. آقای بانک از بنده خواستند که کار را در کرمانشاه آغاز کنم. من نیز پس از بازگشت به کرمانشاه ابتدا اطلاعات لازم را در اختیار دوستان احزاب قرار دادم و سپس با دوستان همفکر یا تماس میگرفتم و یا دیدار میکردم که خوشبختانه با هرکدام از دوستان که ارتباط میگرفتیم جواب شان مثبت بود و وعده همکاری میدادند. به همین ترتیب بود که ابتدا معاونین ستاد را انتخاب کردیم و سپس مسئولین کمیتهها و شهرستانها. خدا را شکر توانستیم در طول این مسیر از ظرفیتهای افراد مدیر، موجه، با سابقه و ریشهدار استفاده کنیم و حضور این افراد باعث شد که بهترین همکاریها با ستاد مرکزی صورت پذیرد.
البته این را هم باید بگویم که در طول مسیر، نقایصی هم وجود داشت و شاید برای برخی انتخابها بر ما خرده بگیرند؛ که همه اینها درست است و ما نیز همه انتقادها را با کمال میل میپذیریم.
**همین ناهماهنگیها به گونهای بود که وسط کار به یکباره در برخی معاونتها و دیگر بخشهای ستاد جابجاییهایی صورت گرفت، که عدهای رفتند و بعد هم برگشتند، حتی موضوع نیز رسانهای شد. ماجرا از چه قرار بود؟
برخی افراد قصد داشتند که نظرات خود و گروه اندکی که با هم هماهنگ بودند را به ما تحمیل کنند و میگفتند هر آنچه که ما میگوییم را باید انجام دهید. این ادعاها در حالی مطرح میشد که پیشتر در شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان صورتجلسهای به امضای این افراد رسیده بود مبنی بر اینکه هرکس به عنوان رئیس ستاد انتخاب شد، اختیار تام داشته باشد و باقی دوستان نیز نهایت همکاری را با وی داشته باشند.
اما همین افراد بازی را به هم زدند و راه شان را جدا کردند. بنده نیز به دلیل مسئولیتی که در برابر مردم استان داشتم و باید پاسخگو میبودم، زیر بار این مسائل نرفتم و کوتاه نیامدم. گفتم اگر بخواهم با این دوستان کار کنم، باید جایگاه خودشان را بشناسند و در هر مسئلهای دخالت نداشته باشند. دوستان هم بدون هیچ مشکلی راه شان را جدا کردند و ستاد جداگانه را تشکیل دادند و کار خودشان را به شکل خوبی پیش بردند. ما هم در ادامه مسیر از افراد کاردان و کارکشته استفاده کردیم و همه مردم نیز نتیجه کار را دیدند.
** دلیل اینکه این همه ستاد تشکیل شد چه بود؟ چرا یکی از ستادها مدعی بود که ما ستاد اصلی هستیم و فلان ستاد زیرمجموعه ماست؟ مگر تهران وظایف ستادها را مشخص نکرده بود؟
متاسفانه این اشکال به مرکز بازمیگردد. در جلسهای که با آقایان: شریعتمداری، بانک و همچنین جنتی (رئیس ستاد حزب اعتدال و توسعه) داشتیم، این مشکلات عنوان و قرار بر این شد که تذکرات لازم را به ستادها بدهند و به آنها اعلام کنند که طبق چارت تعیین شده، ذیل ستاد مرکزی دکتر روحانی فعالیت داشته باشند. حالا چرا این دوستان میخواستند وانمود کنند که ستاد اصلی بودند را باید از خودشان بپرسید! حکمی که این دوستان گرفتند از طرف یک حزب بوده و حکم بنده نیز از طرف فردی بود که رئیس جمهور مستقیماً ایشان را به عنوان مسئول ستاد مرکزی انتخاب کرده بودند.
** خب، شما با این افراد دیداری هم داشتید و گویا پیرامون مسائل ستادی با یکدیگر گفتگو کردید. دیده شد که بعد از اعلام تهران نیز این دوستان کار خودشان را انجام دادند و با ستاد مرکزی هماهنگ نبودند. چرا؟
بله. این دوستان در ستاد استان حضور پیدا کردند و با هم دیدار هم داشتیم. از نظر بنده همکاری با این دوستان منعی نداشت و من نیز دوست نداشتم دست رد به سینه کسی بزنم؛ اما خب برخی حساسیتها نسبت به بعضی از این دوستانی که مسئولیتهای مهمی هم داشتند، وجود داشت که این بازمیگردد به عملکرد خودشان در گذشته. ما نیز بررسی کردیم و دیدیم اگر بخواهیم به این شیوه کار ستاد را ادامه بدهیم قطعاً به مشکل بر خواهیم خورد، چون بسیاری از دوستان تذکر میدادند که ما نمیتوانیم با حضور برخی از افراد در ستاد کار کنیم و علیرغم اینکه بنده نیز تمایل به همکاری داشتم، اما خب ایشان رفتند و ستاد مستقلی را راهاندازی کردند و میتوان گفت که تاثیرات خوبی نیز داشتند.
** درست است که در نهایت هم پیروزی حاصل شد؛ اما اینگونه که میگویید سختیهایی هم در مورد چینش افراد، مدیریت ستاد و ... وجود داشته. اذیت نشدید؟
نه. مشکل آنچنانی نبود که بخواهد ما را اذیت کند. فقط خلف وعده بعضی از دوستانی که قرار بود با ستاد همکاری کنند باعث شد که کمی کارها به تعویق بیفتد و ما نیز دیرتر مشغول به کار شویم. بعضی جاها هم دوستان با توجه به مسئولیتی که داشتند خوب عمل نکردند، یا اینکه سنگاندازیهایی وجود داشت که همه اینها باعث میشد کمی لنگ بزنیم؛ اما سریعاً باید موضوع را مدیریت میکردیم، که کردیم و با قدرت نیز کارمان را پیش بردیم.
** آقای دکتر! میدانیم که چارت طراحی شده توسط تهران دارای نواقصی بود و میشد بهتر از این بسته شود. مثلاً بعضی از معاونتها دارای کمیتهها و زیرمجموعههای فراوانی بودند و رسیدگی امور مرتبط با این معاونتها کار هرکسی نبود و پیشبینی میشد اگر فردی ناآشنا در این قسمت قرار بگیرد، کار به مشکل خواهد خورد؛ البته همین گونه هم شد. مثلاً اگر جوانان به میدان نمیآمدند و کارهای تبلیغی در حاشیه شهرها و روستاها را انجام نمیدادند، کار تبلیغ در این قسمتها روی زمین میماند، آن وقت تکلیف چه بود؟
میتوانستیم طبق چارت پیش برویم؛ اما برای تغییر نیز دست مان باز بود؛ کما اینکه این کار را نیز انجام دادیم. مثلاً بسیاری از کمیتههایی که زیرمجموعه معاونت اقشار بودند را به عنوان ستاد یا معاونت تغییر دادیم؛ ستاد هنرمندان، ستاد ورزشکاران و ... از این دست بودند. ما ستادها را بنا بر وظایف تعریف شده شکل دادیم و بر کار آنها نیز نظارت داشتیم و به آنها اعلام کرده بودیم که نه تنها باید در مرکز استان فعالیت کنند، بلکه باید نهایت همکاری را با شهرستانها داشته باشند.
در مورد بخش دوم سوال نیز باید بگویم که درست است در بخش روستاها نگران بودیم و جوانان نیز ما را کمک کردند؛ اما من به اینکه بین آرای روستاییان و شهریها اختلاف فاحشی باشد، اعتقادی ندارم. مردم الان به لطف وجود شبکههای اجتماعی آگاه شدهاند و در هر جایی که باشند اطلاعات لازم را از این شبکهها دریافت میکنند.
** برسیم به ماجرای سفر آقای دکتر روحانی به کرمانشاه. عدهای از اعضای ستاد میگفتند که در این سفر باید مطالبات عمومی استان را بیان کرده و به گوش رئیسجمهور و تیم همراه ایشان رساند. با توجه به اینکه این سفر تبلیغاتی بود، بیان مطالبات استان در جمع هواداران رئیسجمهور کاری عبث بود؛ چون ایشان برای ایجاد موج و بیان برنامهها به کرمانشاه میآمدند و میشد مطالبات استان را به شکلی دیگر و در جایی دیگر به گوش ایشان رساند. البته در نهایت، برنامه همانی شد که باید میبود؛ یعنی یک میتینگ کاملا تبلیغاتی و در جمع هواداران صحبتی از مطالبات به میان نیامد. ولی امکان داشت با پافشاری بیشتر این دوستان، شما به یک کار خطا تن بدهید؟
نه، من اگر میخواستم تحت تاثیر فشارها عمل کنم که ترکیب ستادها این نمیشد. ما در طول مسیر هم با دوستان آگاه به شرایط، مشورتهایی انجام میدادیم و با برنامه پیش میرفتیم. مثلاً خود بنده در حضور مسئولین سیاسی، قضایی، امنیتی، نظارتی و ... این پیشنهاد را دادم که هرکدام از مسئولین ستاد کاندیداهای ریاست جمهوری، مطالبات عمومی استان را به گوش فرد کاندیدا برسانند. طبیعی است که یکی از آن کاندیداها آقای روحانی بود و خود بنده نیز پیشنهاد دهنده موضوع بودم. اما قرار نبود که این موضوع را من در یک میتینگ تبلیغاتی بیان کنم؛ چون میدانستیم که در میتینگ تبلیغاتی باید فقط به مسائل تبلیغاتی و نشاط آور پرداخته شود.
البته بیان مطالبات عمومی استان نیز نهایتاً صورت گرفت؛ اما در جلسهی خصوصی که با آقای رئیس جمهور داشتیم. ما در این جلسه، مطالبات عمومی استان را اعم از مسئله اهل سنت، اهل حق، ماجرای پالایشگاه و همچنین موضوع مهم گلیم و گبه را با آقای روحانی در میان گذاشتیم. ما هر کاری را در زمان مناسب خودش انجام دادیم.
بیان مطالبات در دیدار خصوصی با آقای روحانی و تیم همراه؛ برنامه تبلیغاتی و ایجاد موج نیز در میتینگ تبلیغاتی. خدا را شاکریم که در همه موارد نیز موفق بودیم. مثلاً 'موج بنفش' از کرمانشاه به راه افتاد به گونهای که در تمام کشور زبانزد بودیم.
** در طول ایام تبلیغات انتخاباتی میزان همکاری و تعامل تان با نهادهای نظارتی، سیاسی و امنیتی به چه شکل بود؟
ارتباطمان با تمامی نهادها صمیمی و تنگاتنگ بود. هدف ما تقویت نظام و کشور بود و طبیعی بود که نیروهای امنیتی نیز در راستای تأمین امنیت گام برمی داشتند؛ این یعنی یک هدف مشترک. ما در طول مسیر کاملا به تذکرات توجه می کردیم و اگر ضعفی وجود داشت در پی برطرف نمودن آن گام برمی داشتیم. با توجه به اینکه برخی بهانه گیریها هم نسبت به ستاد آقای روحانی شدید بود؛ اما ما نهایت همکاری را داشتیم و خوشبختانه مشکلی هم از جانب ستاد ما به وجود نیامد، چون افرادی که در ستادهای ما فعالیت می کردند همگی نیروهای مذهبی، انقلابی، دلسوز و اصیل جریان اصلاح طلب بودند و موازین اخلاقی، شرعی و قانونی را رعایت می کردند.
**در ایام انتخابات، بی اخلاقی هایی از جانب برخی ستادهای رقیب صورت می گرفت. مثلاً تمامی بنرهای تبلیغاتی دکتر روحانی را پاره کردند یا اینکه برخی از هواداران کاندیدای رقیب در قالب کارناوالها که در سطح شهر گردش میکردند، به درب ستادهای دکتر روحانی که میرسیدند، شعارهای تحریکآمیز سر میدادند. این موارد را با روسای دیگر ستادهای رقیب حل نکرده بودید؟ مگر قرار بر این نبود همگی ستادها نکات اخلاقی و قانونی را رعایت کنند؟
با وجود اینکه ما با روسای دیگر ستادها گفتگوهایی پیرامون همین مسائل داشتیم؛ اما متاسفانه ستادهای رئیس جمهور مستقر در مظلومیت به سر میبردند و در حق ستادها ناسپاسیهای فراوانی صورت گرفت. با توجه به اینکه شور و نشاط ایام انتخابات از ستاد آقای روحانی آغاز شد، ما میدانستیم که نگاهها به سمت ماست و رقیب نیز این شرایط را بر نمیتابد. دیدیم که در یک شبانه روز چگونه بنرهای ستاد دکتر روحانی را پاره کردند؛ در حالی که کوچکترین آسیبی به بنرهای رقیب نرسید.
ما این مسائل را گوشزد می کردیم و از مسئولان قضایی و انتظامی درخواست داشتیم که مأمورانی را در کنار ستادهای ما مستقر کنند که ما بتوانیم با خیال آسوده به کارهای تبلیغاتی بپردازیم. ولی با این تفاسیر بازهم شاهد بودیم که بیاخلاقیهای فراوانی در قبال ستاد دکتر روحانی انجام گرفت.
** با تمام این کاستیها، مشکلات، اتفاقات، رفتارهای رقیب و ... بازهم ایستادید و کار خودتان را انجام دادید. با وجود این مصائب چه چیز باعث شد که محکمتر از قبل ادامه بدهید؟
ما با انتخاب افراد توانمند و همسو در مسیر گام نهادیم و خدا را شاکریم که به نتیجه مطلوب هم رسیدیم. تنها چیزی که باعث شد ما در مسیر خم نشویم و کم نیاوریم، میل به پیروزی بود. چرا که ما در برابر این مردم مسئول بودیم. ما مشکلات استان را میدانیم و میشناسیم. استان ما با وجود داشتن فقر، بیکاری، مشکلات اجتماعی و ... بازهم در انتخابات خوش درخشید و این بزرگ ترین دستاورد برای ما بود. ما نمی گوییم که جذب تمامی این آرا کار ستادها بود؛ اما معتقدیم که ستادها کوتاهی نکردند و با تلاشهای صادقانه ای که اعضا داشتند، خوش درخشیدند و همین مهم باعث می شود که دست ما برای پیگیری مطالبات استان در روزهای پسا انتخابات باز باشد.
** گفتید پیگیری مطالبات استان! این پیگیریها قرار است در قالب ستاد انجام بپذیرد؟ سال 92 و پس از انتخابات ریاست جمهوری چندین شورا و کمیته و ... برای پیگیری مطالبات تشکیل شد که البته به هر دلیلی به سرانجام نرسیدند. آیا قرار است به همان شکل پیش بروید یا برنامه دیگری مدنظرتان هست؟
ما به هر قولی که به مردم استان داده ایم وفادار بوده و هستیم. اکنون که پیروزی محقق شد اولویت ما پیگیری مطالبات عمومی اقشار مردم است. ما در این راستا مطالبات عمومی استان را که پیشتر به سمع و نظر رئیس جمهور محترم رسانده بودیم، این بار در جلسهای که با آقای شریعتمداری برگزار شد، به صورت جزء به جزء در میان گذاشتیم. خدا را شاکریم که جلسه بسیار پربار بود و مسائلی که در آن مطرح شد می تواند استان را در مسیر و مدار توسعه قرار دهد.
ما از آقای شریعتمداری درخواست نمودیم که هر سمتی را در کابینه دولت دوازدهم داشتند توجه ویژه ای به استان کرمانشاه داشته باشند. ما امروز به یک دلیل خیالمان آسوده است؛ چون در ایام انتخابات برای رأی جمع کردن دست به هر کاری نمیزدیم و اگر توان کاری را نداشتیم، وعدههای پوچ به مردم شریف استان نمیدادیم. اما در مورد این موضوع که قرار است کمیته یا شورایی تشکیل شود باید به عرض برسانم که نه بنده و نه هر عضو دیگری که در ستاد انتخاباتی دکتر روحانی فعالیت کردند به دنبال سهم خواهی و سود شخصی نبوده و نیستیم.
ما پیشتر گفتهایم که اگر خدایی نخواسته برای هرکدام از اعضای ستاد مشکلی پیش بیاید، به دنبال کار این عضو یا اعضا هستیم و پرچم ستاد را بالا نگه خواهیم داشت؛ اما اگر غیر از این باشد ما به کلاس درس خودمان بازخواهیم گشت که البته این کار را نیز کردیم. در مورد پیگیری مطالبات استان باید این را عرض کنم که این مهم تنها با همفکری و همگرایی نیروهای مؤثر و اقشار مختلف استان امکانپذیر است.
ما نباید در طول این مسیر پیگیر مسائل شخصی خودمان باشیم؛ چرا که خیر عمومی اوجب واجبات است. دیدیم که مردم استان ما دوشادوش مردم دیگر استان ها مجددا به آقای روحانی اعتماد کردند و کشور را از مشکلی بزرگ نجات دادند. مردمی که آنقدر آگاه هستند اگر بازهم با هم متحد باشند میتوانند مطالبات استانی را نیز پیگیری نمایند.
اگر این تعامل و اتحاد صورت گرفت ما در خدمت مردم هستیم و با آنها همراه خواهیم بود. مردم بدانند که ما هیچگاه به دنبال این نیستیم که به منافع شخصی خود برسیم و یا اینکه همکیش، همحزبی و هم قوم و قبیله خود را به دستگاههای اجرایی ورود بدهیم.
** نگاه مرکز به این موضوع چگونه است؟ آیا قرار است درب ستادها همچنان باز باشد؟
یکی از تفاوتهای این انتخابات با سایر انتخابات گذشته این است که مردم میخواهند دولت را یاری دهند و کمک حال دولتمردان باشند. ما این موضوع را که با آقای شریعتمداری در میان گذاشتیم متوجه شدیم که وضعیت دیگر استانها بدین شکل است. اکنون چندین پیشنهاد مطرح است که مثلاً ستادها در قالب یک حزب به کار خودشان ادامه بدهند، یا در قالب یک بنیاد همچون بنیاد باران فعالیت داشته باشند و یا اینکه یک پارلمان مشورتی برای هیات دولت باشند که البته هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده و دوستان در مرکز درصدد این هستند که یکی از این راههای سهگانه و یا یک راه جدید که پیشنهاد بشود را دنبال نمایند.
اما این توصیه شده است که ارتباط با ستادهای شهرستانها حفظ بشود که اگر در آینده به هر نتیجهای رسیدیم تشکیلات حفظ شده باشد.
**طبیعی است که پس از معرفی هیات دولت یک سری جابجاییها در کشور و همچنین در سطح استانها رخ میدهد. آیا به عنوان رئیس ستاد تبلیغات انتخاباتی کاندیدای پیروز انتخابات، در این زمینه با شما گفتگوهایی برای تغییر و حفظ مدیران صورت گرفته است یا خیر؟
بله، در این خصوص مراجعات زیادی به بنده شده است. منتهی اگر بنده در داخل و خارج استان طرف مشورت قرار بگیرم، آنچه را که به مصلحت مردم باشد خواهم گفت. تا به امروز نیز کوچکترین دخالتی در بحث تغییر یا حفظ هیچ مدیری در سطح استان نداشتهام و همه این موارد را موکول نمودهام به تصمیمی که توسط عقل جمعی گرفته میشود.
اما نکتهای که مهمتر از تغییرات مدیران استانی است و آن را با آقای شریعتمداری نیز در میان گذاشتهایم این است که سهم کرمانشاه در هیات دولت کم است و ما خواهان این هستیم که از نیروهای متخصص و نخبه کرمانشاهی به عنوان وزیر، معاون وزیر، مدیران کل وزارتخانهها و ... به کار گرفته شوند.
**مراجعاتی که به شما شده است برای همان بحث کسب کرسی در هیات دولت بوده است یا تغییرات در داخل استان؟
بیشتر دغدغه این بوده است که ستادها بتوانند به کارشان ادامه بدهند و در بحث توسعه استان تأثیرگذار باشند. طبیعی است که در این مسیر نگاه برخی بر این است که مدیران استانی خوب عمل نکردهاند و نیازمند یک جابجایی است و بعضیها نظر دیگری دارند. منتهی آنچه که عقل حکم میکند این است که اگر مدیران استان قرار است تغییر کند افرادی جایگزین شوند که از لحاظ فکری و اجرایی توانمندتر از مدیران قبلی باشند و اگر غیر از این باشد، هر تغییر و جابجایی عاقلانه و منطقی نیست. اکنون با این پیش فرض میتوان رایزنیهای لازم را انجام داد و به یک نتیجه مطلوب رسید. تصمیمهای غیرمنطقی و چندگانهای که در گذشته انجام شده است ما را به جایی نخواهند رساند.
** گفتید که در بحث پیگیری مطالبات، عزل و نصبها و ... معتقد بر فکر جمعی هستید. آیا میخواهید در این موارد محور باشید یا اینکه به عنوان یک عضو عادی همکاریهای لازم را به جا بیاورید؟
ریاست ستاد یک مسئولیت بود که طی حکمی به من سپرده شد و بنده نیز موظف بودم که به بهترین شکل ممکن عمل کنم؛ چرا که بنده در برابر فردی که به من حکم داده بود مسئول بودم. اما امروز دیگر مسئولیتی ندارم و طبیعی است که نمیتوانم محور باشم و البته تمایلی هم به ادامه این وضعیت ندارم. حالا بسته به نظر هم استانیهای عزیز اگر بخواهند کاری را با همفکری یکدیگر انجام بدهند بنده نیز به عنوان یک فرد عادی در خدمت شان خواهم بود.
**بحث جابجاییها و عزل و نصبها شد. نکتهای که امروز به صورت جدی مطرح شده این است که جناح بازنده انتخابات، مترصد این است که در قوه مجریه سهمی به دست آورند. این موضوع هم در بحث کلان هم در استان ما مطرح است. نظر شما چیست؟ آیا باید به این جریان سهمی داد یا خیر؟
در کشور ما وقتی اکثریت یک فرد را به عنوان رئیسجمهور انتخاب میکنند، در بحث تصمیم گیری و اجرای برنامهها زیاد مورد توجه قرار نمیگیرند و این از ضعفهای قانون ماست؛ چون رئیس جمهور تصمیم گیرنده نهایی نیست و تمام قدرت در اختیار وی قرار ندارد. این است که اقلیت بازنده درصدد تحمیل بسیاری از برنامههای خودش است، از لحاظ اخلاقی شایسته نیست و با اصول دموکراسی همخوانی ندارد.
دموکراسی یعنی اینکه حق با اکثریت است و در این میان نیز به حقوق اقلیت احترام گذاشته شود؛ اما اقلیت نباید به خودش اجازه دهد که برای اکثریت تعیین تکلیف کند! حال این یک نکته بود؛ نکته بعدی هم این است که اگر در بین اصولگرایان، افراد دلسوز، عاقل و متعهدی وجود داشته باشند، باید به نظرات شان توجه کرد؛ اما اینکه بخواهند خودشان و نظرشان را تحمیل کنند به هیچ وجه مناسب نیست.
معمولاً اقلیت باید برود دلایل شکست خود را بررسی و ساختار خود را بازسازی نماید. باید این نکته را مورد توجه قرار دهند که دلایل شکستهای پیدرپیشان در انتخابات اخیر چه بوده است. این کار بسیار پسندیده تر است تا اینکه بخواهند بیایند با قلدری به خواستههایشان برسند.
**جناح بازنده یا همان طیف اقلیت چرا گفتگو و تعامل را جایگزین فشار و تخریب نمیکنند؟
این مشکل از قانون ماست که بعضیها خودشان را محق میدانند بیایند رئیسجمهوری که با رأی اکثریت مردم پیروز میدان شده است را تخریب کنند و به وی فشار بیاورند، تا جایی که بخواهند رئیس جمهور را مورد تمسخر قرار بدهند و مسائل دیگری که طی روزهای گذشته شاهد آن بودهایم. بهتر است طیف اقلیت بجای اینکه با فشار بخواهد عرضاندام کند، با بازسازی خود به میدان بازگردند.
** بازتاب این اتفاقات، فشارها و تخریبها که علیه رئیس جمهوری با رأی 24 میلیون اتفاق میافتد، در بین مردم چگونه است؟ به نظر شما این رفتارها باعث نمیشود که مردم با یکدیگر متحد شوند؟
قطعاً این گونه است. مردم ما آگاه هستند و تمامی تحرکات را رصد میکنند. وقتی میبینند یک فرد در مظلومیت قرار دارد و به ناحق مورد آماج تهمت ها قرار میگیرد، به سمت فرد مظلوم آمده و وی را حمایت خواهند کرد. آقای دکتر روحانی فردی است که در بحث مدیریت در قسمتهای مختلف نظام و انقلاب سابقه درخشانی داشته. ایشان ثابت کرده که پیگیر مطالبات مردم است، ثابت کرده است که به دنبال اسلام رحمانیت است و اخلاق پیامبر (ص) و ائمه را سرلوحه کار خودش قرار داده است.
طبیعی است که وقتی مردم این رفتارهای تخریبی و غیراخلاقی را در قبال ایشان میبینند، بیش از پیش به سمت وی رفته و به انحاء مختلف حمایتهای خود را از ایشان اعلام کنند. برای نمونه میتوان به ماجرای روز عید سعید فطر اشاره نمود. روزی که یک شعر هجو از تریبون رسمی علیه رئیس جمهور خوانده شد و دیدیم که در مقابل آن مردم شعرهای بسیاری را سرودند و تحلیلهای بسیاری را نیز ارائه نمودند. این نشان میدهد که مردم نسبت به منتخب خودشان حساس هستند و به عهدی که با وی بستهاند پایبندند. و اگر بخواهد به ایشان توهینی بشود، مردم به آن توهین و تخریب واکنش منطقی نشان میدهند.
** البته اینجا یک نکته بسیار مهم هم وجود دارد؛ این هم عملکرد خود دکتر روحانی است. دکتر روحانی با پشتوانه رأی 24 میلیونی مردم رئیس جمهور شد. از فردای روز انتخابات نیز جریان مقابل وی را راحت نگذاشتند و انواع و اقسام بداخلاقیها و بیاخلاقیها را در قبال ایشان انجام دادند. از واکنشهای مردم ما نسبت به بیاخلاقیهای مخالفان مشخص است که امروز به میزان محبوبیت روحانی افزوده شده است. نکته قابل توجه این است که رئیس جمهور برای محبوب ماندن و جذب بیشتر مردم باید به چه شکل عمل کند؟
مردم وقتی میبینند کسی در راستای اهداف آنها گام برمیدارد وی را حمایت خواهند کرد و تحت تاثیر تبلیغات سو قرار نمیگیرند. مثلاً چقدر تلاش شد که چهره آیت اله هاشمی رفسنجانی (ره) را بد جلوه بدهند؛ اما مردم در بحث فوت ایشان و تشییع جنازهشان سنگ تمام گذاشتند و نشان دادند تخریبهای مختلفی که از تریبونها و رسانهها علیه ایشان انجام میشد، بی تاثیر بوده است.
اکنون نیز یک فرصت استثنایی به آقای دکتر روحانی داده شده است و مردم دوباره به ایشان اعتماد کردهاند. ایشان باید با انتخاب وزرای قوی و مدیران باتجربه در جهت از بین بردن مشکلات مردم گام بردارد. بیکاری، مشکلات اقتصادی و ... که در کشور وجود دارد باید توسط دولت محترم رفع شود. دکتر روحانی و کابینه دولت دوازدهم باید تدبیر پیشه کنند و با عملکرد مطلوب خود مردم را جذب نمایند و بیش از گذشته به میزان طرفداران خود بیفزایند.
** از رفتار مخالفان و میزان تاثیر آن بر مردم و طرفداران دکتر روحانی گفتید. چند صباحی است رفتارهای آقای رئیس جمهور کمی متفاوتتر از گذشته شده است. میبینیم که آقای دکتر روحانی صریح تر صحبت میکند و حتی در پارهای از مواقع نیز دیده شده در برابر تخریبها و فشارها سکوت نکرده و با رعایت اخلاق در قامت پاسخگو ظاهر میشوند. این رویکرد جدید آقای روحانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
الکریمُ إذا وَعَدَ وَفی. رئیسجمهور و یا هر کاندیدایی در ایام انتخابات وعدههایی را به مردم میدهند که طبق اصول و موازین اخلاقی باید آنها را رعایت کنند. آقای دکتر روحانی نیز از این قاعده مستثنی نیست و باید وعدههای تبلیغاتی خود را عملی سازد. در کشورهای دموکراتیک، مردم رفتار روسای جمهور خود را زیر ذرهبین قرار میدهند و کار بهگونهای است که فرد رئیس جمهور تیمی را انتخاب میکند تا به طور خاص به اجرای این وعدههای انتخاباتی بپردازند. موفقیت آقای روحانی نیز مشروط بر این است که در امور اجرایی کشور، موفق ظاهر شوند. صریح بودن ایشان نشان از آن دارد که میخواهند وعدههایی که به مردم دادهاند را عملی سازند.
** پس از اینکه پیروزی حاصل شد بسیاری از فعالان سیاسی و روزنامهنگاران معتقدند که آقای روحانی باید کابینه دوازدهم را با نیروهای اصلاحطلب و توانمند تشکیل دهند. آنها به کرات گفتهاند که دکتر روحانی باید صدای مردم را بشنود. حال با توجه به رویکرد جدیدی که دکتر روحانی اتخاذ نمودهاند این امکان وجود دارد که کابینه اصلاحطلب شود؟
این طبیعی است که آقای روحانی بخواهد خواستههای بحق هواداران خود را محقق سازد. مردم در ایام انتخابات در میتینگهای تبلیغاتی خواستههای خود را به صورت شفاف بیان میکردند. اصلاحطلبان نیز نقش ممتازی در پیروزی آقای روحانی داشتند. بسیاری از تئوریسینها و صاحبان فکر در اردوگاه اصلاحطلبان، به انحاء مختلف حمایتهای خود را از ایشان اعلام داشتند. حتی بعضی از این افراد صاحب فکر از اعضای برجسته ستاد ایشان بودند.
با این تفاسیر طبیعی است که آقای روحانی علیرغم عضویت در جامعه روحانیت مبارز که در طیف اصولگرایان قرار میگیرد، به سمت اصلاحطلبان بیاید و کابینهای اصلاحطلب را تشکیل بدهد. میدانیم که اصلاحطلبان به دنبال بسط آزادیهای سیاسی و اجتماعی هستند، آقای روحانی نیز بر این مهم اعتقاد دارند، اصلاحطلبان به دنبال ایجاد جامعه مدنی و تقویت احزاب و تشکلها هستند، خب آقای روحانی نیز در این مسیر گام برمیدارند.
منحیث المجموع با توجه به فضایی که بعد از انتخابات شکل گرفت و با توجه به رویکرد جدید آقای رئیسجمهور و همچنین صراحت لهجه ایشان میتوان گفت که آقای دکتر روحانی امروز یک اصلاحطلب واقعی است.
**با توجه به اینکه ما در سه محور ایام انتخابات، پسا انتخابات و فضای کلی کشور صحبتهای مختلفی را داشتیم، اگر صحبتی در این راستا ناگفته مانده است بیان بفرمایید.
گفتنیها که گفته شد. فقط بنده در اینجا بر خود لازم میدانم از اصحاب رسانه و مطبوعات که در ایام انتخابات، نقش بسیار خوبی در انعکاس اخبار ستاد آقای دکتر روحانی داشتند تشکر و قدردانی نمایم؛ همین طور به اعضای ستاد مرکزی دکتر روحانی، ستاد اصلاح طلبان، ستاد حزب اعتدال و توسعه، ستاد اصولگرایان معتدل (حامی دکتر روحانی) و اعضای ستادها در شهرستانها که در ایام انتخابات شبانهروزی تلاش کردند، دستمریزاد گفته و این پیروزی را به همه دوستان تبریک میگویم.
در پایان نیز یک نکته را عنوان میکنم که باید مورد توجه همه ما قرار بگیرد؛ این پیروزی که به دست آمد ماحصل تلاشهای شبانه روزی مردم عزیز و اعضای همهی ستادهای دکتر روحانی بود و هیچ ستاد یا هیچ مسئولی نمیتواند به تنهایی این پیروزی را به نام خود مصادره نمایند و این مورد از هیچکس پذیرفته نیست.
8066 انتشاردهنده:علی مولوی
کپی شد