به گزارش ایرنا، زانا قزوینه دهه های هفتاد و هشتاد را در شهرستان کرج سپری کرده و به تدریس نقاشی اشتغال داشته که حاصل آن تربیت هنرجویان بسیاری بوده که بعضی از آنها اکنون در تهران و کرج صاحب آتلیه هستند.
قزوینه پنج سالی است که به زادگاهش کنگاور، مراجعت نموده و در کنار شعر و تحقیق، همچنان به تربیت هنرجویانش در رشته نقاشی مشغول است.
با حضور قزوینه در کنگاور جنب و جوشی دوباره در سرودن شعر کردی و نقاشی براه افتاده است.
در ادامه گفتگوی خبرنگار ایرنا با این هنرمند خوش ذوق کنگاوری را می خوانید:

** شعر؛ از چه زمانی وارد زندگی شما شد؟
امروز به مدد پیشرفت های فن آوری و علم پزشکی می دانیم هنگامی که کودک هنوز در بطن مادر رشد می کند، رفتار و کردار مادر بر شکل گیری شخصیت و علائق او تاثیرگذار است. می خواهم بگویم احتمالا پیش از تولد من شعر به زندگیم وارد شده و البته این ادعایی است که به نظر من می تواند در مورد همه اشخاص و علایق صادق باشد. مادرم یک زن روستایی است؛ زنان روستایی که از صبح کارهای خانه و صحرا را شروع می کنند اشعار و ترانه های محلی را به آرامی زیر لب زمزمه می کنند و آلام و آرزوهای خود را در الحان (نغمه های دل انگیز) انعکاس می دهند؛ طبیعی است که مغز در حال رشد طفل به این کنش ها واکنش نشان داده و تاثیر می گیرد.
اما اگر بخواهم آغاز شعرگوییم را بصورت مشخص بیان کنم، یادم هست هنگامی که کلاس اول راهنمایی بودم موضوع انشاء که خاطره یک روز برفی بود را بصورت شعر کردی نوشتم و آموزگار بسیار تشویقم کرد و از آن پس به شعر گفتن و مطالعه اشعار شعرای همچون حافظ، باباطاهر، سعدی و مولوی روی آوردم.
به 2 زبان کردی و فارسی شعر می سرایم و به این 2 زبان ترانه هایی نیز سروده ام که به همت دوستان موسیقیدان بعضی از آنها در مرحله اجرا و انتشارمی باشند.

**حال و روز شعر کردی جنوب ( کرمانشاه، همدان، لرستان و ایلام) را چگونه ارزیابی می کنید؟
شعر کردی اکنون وارد سومین دهه عمر خود می شود، پیش از این شعرا علاقه شدیدی به سرودن اشعار بزمی، رزمی، ایدئولوژیکی، توصیف آفاق و انفس و سیر در طبیعت داشتند؛ اما امروزه شعر دارد جایگاه کاربردی تری در زندگی کردها به دست می آورد و وقایع و حقایق تلخ و شیرین زندگی امروزی را در خود انعکاس می دهد، البته هنوز به وضع مطلوب نرسیده، ولی بسیار امید بخش است.

**اجازه دهید نظرتان را در مورد شعر کنگاور جویا شویم، در باره سابقه ادبی و شاعری شهرستان کنگاور بگوئید؟
شاعران کنگاور را می توان به سه دسته تقسیم کرد؛ دسته ی اول شاعرانی که قواعد، اوزان و صنایع معنوی و لفظی را کم و بیش بخوبی می شناسند.
دسته ی دوم شاعرانی هستند که در تلاش اند امروزی باشند و امروزی شعر بگویند و دسته ی سوم شاعرانی هستند که به حق امروزی اند و حرف هایی برای گفتن دارند.
در مجموع در این شهر استعدادهای بسیار خوبی وجود دارد، اما چیزی که شعر کنگاور را همچون بسیاری از جاهایی دیگر آن را رنج می دهد، فقدان نقد و عدم حضور مستمر شاعران در جلسات انجمن شعر است.
اطلاع یافتیم که به تازگی کتابی را با عنوان 'که نگ ئاوران' یا شعرای کردی سرای کنگاور در دست تدوین دارید اگر ممکن است در این مورد توضیحاتی بدهید؟
باید یادآور شوم که اولین شاعر کنگاوری که نام او در دفاتر ثبت شده، پیرکاظم کنگاوری است که در قرن هفتم می زیسته و به این دلیل آثاری که از او باقی مانده بیشتر مضمونی آیینی دارند.
از عهد نادرشاه افشار به این سو نام و آثار تعدادی از شعرای کرد ثبت گردیده که همگی یا قزوینه ای بودند یا در روستای قزوینه سکونت گزیدند که می توان به 'سید فرضی قزوینه'، 'شیخ امیر ذوله'، 'سید طهماسب قزوینه'، 'خان محمد قزوینه' ، ' بیرعلی قزوینه ای' و... اشاره کرد.
در پاییز 92 با همکاری دوست خوبم مصطفی باقری (ژیار) اقدام به تشکیل انجمنی با محوریت زبان کردی کردیم. اکنون چهار سال از آن روزگار می گذرد و با راهنمایی و تشویق های مستمر به علاقه مندان 20 شاعر فعال تربیت و وارد جرگه ی کردی سرایان شدند که بعضی از آنها امیدهای روشن شعر کردی در منطقه به شمار می روند.
در این مقطع احساس کردم که شعر کردی کنگاور نیاز به جمع بندی و ارائه یک خروجی مطلوب به صورت کتابی دارد تا با شاعران این شهر بستر شعری خود را که از دل آن برخاسته اند شناخته و پیش رو داشته و در آن سهیم باشند.

**چه چالش هایی را فرا راه شعر کردی می بینید؟
شعر کردی با چالش های فراوانی روبروست که از جمله ی آنها می توان به بی علاقگی مردم نسبت به مطالعه، نبود رسانه هایی مانند روزنامه ها، مجلات، نشریات و از همه مهمتر بی مهری صدا و سیمای محلی نسبت به فرهنگ و ادبیات کردی دارد. سنگین تر و نگران کننده تر از اینها عدم آموزش زبان کردی توسط والدین کرد به فرزندانشان است که به بهانه های واهی و غیرمنطقی و... از این کار سر باز می زنند.

**از فعالیتتان در حوزه نقاشی بگویید؟
نقاشی را همچون شعر از دوران کودکی آغاز کردم؛ اولین مشوق من در این زمینه مادرم بود. او برای آرام کردن هر کدام از بچه های ریز و درشتش روشی داشت و می دانست هیچ چیز مانند نقاشی ساعت ها آنها را سرگرم نمی کند. نقاشی های ساده ای که مادرم به عنوان الگو می کشید از نظر من شاهکارهایی بودند که از دیدنشان سیر نمی شدم، بارها و بارها همچون نقاشی های مادرم نقاشی می کشیدم. بعدها که مدرسه رفتم با تشویق آموزگارها فعالیتم را بیشتر کردم.
هنگام سربازی سال دوم خدمتم را به عنوان نقاش و گرافیست تبلیغات سپاه سپری نمودم و از آن پس جدی تر از قبل، این حرفه را دنبال کردم.
همچنین آموختن مبانی علمی و تئوری را هم به فعالیتم اضافه کردم. در سال 1375 در شهرستان کرج آتلیه ای دست و پا کردم و با استقبال گرم هنرجویان روبه رو شدم. با اینکه اسم و رسمی پیدا کرده بودم و درآمدم هم خوب بود ولی نگرانی اینکه مبادا مسیری که در پیش گرفته ام اشتباه باشد، آزارم می داد تا اینکه در کلاس های آزاد دانشکده هنرهای زیبای تهران یکسال به صورت فشرده در رشته طراحی دوره دیدم و مدرک آنجا را با معدل عالی اخذ نمودم. اما باز به آن قانع نشده و مدتی در محضر بزرگترین منظره ساز تاریخ خاورمیانه استاد محسنی کرمانشاهی تلمذ نموده و شیوه ی کار او را فرا گرفتم.
البته اکنون در اجرای کارهایم شیوه ی خاص خودم را دنبال می کنم. طی نمودن این دوره ها در حقیقت مهر تاییدی بر آنچه بود که به هنرجویانم تعلیم می دادم.

**چه شد که به کنگاور برگشتید؟
در سال 1390 این نیاز را احساس کردم که برای ادامه تحقیقاتم در زمینه فولکلور بهتر است به کنگاور باز گردم و این کار را کردم. برگشتن به کنگاور زیان های مادی فراوان اما دستاوردهای بزرگی هم برایم به همراه داشت و به آن خرسندم. اکنون پنج سال است که در کنگاور به تدریس طراحی و نقاشی و کماکان ادامه تحقیقاتم مشغولم و در رشته نقاشی هنرجویانی دارم که به آینده اشان بسیار امیدوارم.
8066/7447 خبرنگار:مجید رحمتی ** انتشار دهنده:علی مولوی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.