در این یادداشت آمده است: نم نم باران فضا را مطبوع کرده است. خودرو جلویی سعی داشت در میانه ترافیک مسیرش را تغییر دهد. با چراغ و بوق سرسامآوری ماشینها را مجبور میکرد کنار بزنند تا او بتواند خارج از عرف و قانون زودتر بهمقصدش برسد.اصلا برایش مهم نبود خوروهای کناری چه موقعیت خطرناکی پیدا میکنند.
وقتی بهم پیوستگی خودروها را دید راننده پشت سرش متوجه شد که آن پاترول قانونشکن میخواهد به لطف شاسی بلند و چرخهای با شعاع بلندترش ترافیک بلوار رودکی منتهی به میدان امام حسین را دور بزند و از روی جدول بلند بلوار رد شده و خود را به مسیری کم ترافیکتر برساند درست مثل فیلمهای سینمایی هالیوودی اکشن. به همین سادگی! چند بار سعی کرد. اما بلندی بلوکهای سبز و سفید بلوار اجازه نداد.
هنوز خودروها در انبوه بهمفشرده ترافیک گرفتارند. وقتی میخواست به عقب بیاید چیزی نمانده بود به ماشین بغلی و پشت سریاش بخورد. راننده متخلف خودرو هیچ ابایی از این کار در حضور دیگران نداشت.
هنور راه میدان امامحسین باز نشده که راننده یک پراید، نایلونی پر از زباله میوه را به وسط بلوار میاندازد.
پس از 15 دقیقه انتظار از ترافیک خستهکننده به میدان آزادی میرسم. برای انجام کاری در مسیر، جوانی سیدی فروش داد میزند: فیلم فروشنده، فیلم فروشنده صدای خشدارش رنج را افزون میکند.
فیلمی که هنوز بر پرده سینماست چگونه سر از دستفروشیها درآورده است؟
به کسی که همراهم است میگویم نباید خرید! هیچ فیلم بدون مجوز انتشاری را نباید خرید تا این باور ایجاد شود که حق امتیاز هر اثری خواه هنری یا مکتوب و... فقط حق امتیاز نیست. حقوق معنوی صاحب اثر است. حاصل تلاشهای شبانهروزی است. با هیچ قیمتی نیز نمیتوان آن را ارزشیابی کرد.
استاد سیدفرید قاسمی حافظه تاریخ مطبوعات ایران که بیش از یکصد و ده اثر بزرگ و شناخته شده با هزاران صفحه اطلاعات ناب است یک روز به این قلم گفت: این همه زحمت میکشی و میبینی یک روز در اینترنت خبری هست که فلان کتاب، فلان شخص را دانلود کنید؛ این سختترین مجازاتی است که میتوان برای یک آفریننده اثر در نظر داشت.
این بیتوجهی به قانون کپیرایت یا حق امتیاز یا انتشار همچون چیزی شبیه مجازات اعدام یک اثر مثل شمشیر داموکلس بر صورت صاحبان آثار آونگ شده است.
کدام صفت فرهنگی میتواند همه ساکنان یک کشور را به مسیر اصلاح و هنجارهای پذیرفتهشده جامعه و قانون رهنمون سازد؟
چیزی جز فرهنگ نمیتواند این معبر را باز کند. فرهنگ مجموعهای از داناییهای بشری درباره دین، تکنولوژی، سازمانهای اجتماعی، قانون، قواعد و رسم اجتماعی، هنجارهای پذیرفته شده، تحصیلات، زبان، شیوه نگرش به پدیدههای اجتماعی و زاویه دید نسبت به آن یا همان تفاوتهای بشری و هنر و بدایع ساخته شده دست و تفکر انسان از قدیم و حال است.
هرگاه این مناسبات توسط مردم جامعه پذیرفته شده و به آنها باور داشته باشند مردم آن جامعه کمتر دچار بحران و رویدادهای خسارت بار اجتماعی خواهند شد.
بیشتر جوامعی که این امور را به کار میبندند به روابط انسانی بین آدمها که در آن جامعه تعریف شده خواهند رسید و درک درست از آن بسیاری از سدها را از میان برمیدارد.
همه ما روزانه صدها منش ضد قانونی و هنجارهای پذیرفته شده را میبینم و سکوت میکنیم. بیش از 180 سال است که مطبوعات وارد عرصه اجتماعی ما شده است. اما هنوز کارهای نپختهای انجام میشود که گویی در عصر حَجَر زندگی میکنیم.
قانون و حتی قانون دارای اشکال میتواند جایگزین منیتها و خودخواهیهای آدمها شود.
خود را به رفتار مدنی مجهز کنیم. چاره کار بالارفتن از بلوار نیست. تحمل اجتماعی کمترین هزینه حضور در جامعه است. فرهنگ نجاتبخش بهترین جایگزین عصبیتهای فردی است.
3209/8066 دریافت کننده: عباداله آذرگون** انتشاردهنده: علی مولوی
منبع : ایرنا
وقتی بهم پیوستگی خودروها را دید راننده پشت سرش متوجه شد که آن پاترول قانونشکن میخواهد به لطف شاسی بلند و چرخهای با شعاع بلندترش ترافیک بلوار رودکی منتهی به میدان امام حسین را دور بزند و از روی جدول بلند بلوار رد شده و خود را به مسیری کم ترافیکتر برساند درست مثل فیلمهای سینمایی هالیوودی اکشن. به همین سادگی! چند بار سعی کرد. اما بلندی بلوکهای سبز و سفید بلوار اجازه نداد.
هنوز خودروها در انبوه بهمفشرده ترافیک گرفتارند. وقتی میخواست به عقب بیاید چیزی نمانده بود به ماشین بغلی و پشت سریاش بخورد. راننده متخلف خودرو هیچ ابایی از این کار در حضور دیگران نداشت.
هنور راه میدان امامحسین باز نشده که راننده یک پراید، نایلونی پر از زباله میوه را به وسط بلوار میاندازد.
پس از 15 دقیقه انتظار از ترافیک خستهکننده به میدان آزادی میرسم. برای انجام کاری در مسیر، جوانی سیدی فروش داد میزند: فیلم فروشنده، فیلم فروشنده صدای خشدارش رنج را افزون میکند.
فیلمی که هنوز بر پرده سینماست چگونه سر از دستفروشیها درآورده است؟
به کسی که همراهم است میگویم نباید خرید! هیچ فیلم بدون مجوز انتشاری را نباید خرید تا این باور ایجاد شود که حق امتیاز هر اثری خواه هنری یا مکتوب و... فقط حق امتیاز نیست. حقوق معنوی صاحب اثر است. حاصل تلاشهای شبانهروزی است. با هیچ قیمتی نیز نمیتوان آن را ارزشیابی کرد.
استاد سیدفرید قاسمی حافظه تاریخ مطبوعات ایران که بیش از یکصد و ده اثر بزرگ و شناخته شده با هزاران صفحه اطلاعات ناب است یک روز به این قلم گفت: این همه زحمت میکشی و میبینی یک روز در اینترنت خبری هست که فلان کتاب، فلان شخص را دانلود کنید؛ این سختترین مجازاتی است که میتوان برای یک آفریننده اثر در نظر داشت.
این بیتوجهی به قانون کپیرایت یا حق امتیاز یا انتشار همچون چیزی شبیه مجازات اعدام یک اثر مثل شمشیر داموکلس بر صورت صاحبان آثار آونگ شده است.
کدام صفت فرهنگی میتواند همه ساکنان یک کشور را به مسیر اصلاح و هنجارهای پذیرفتهشده جامعه و قانون رهنمون سازد؟
چیزی جز فرهنگ نمیتواند این معبر را باز کند. فرهنگ مجموعهای از داناییهای بشری درباره دین، تکنولوژی، سازمانهای اجتماعی، قانون، قواعد و رسم اجتماعی، هنجارهای پذیرفته شده، تحصیلات، زبان، شیوه نگرش به پدیدههای اجتماعی و زاویه دید نسبت به آن یا همان تفاوتهای بشری و هنر و بدایع ساخته شده دست و تفکر انسان از قدیم و حال است.
هرگاه این مناسبات توسط مردم جامعه پذیرفته شده و به آنها باور داشته باشند مردم آن جامعه کمتر دچار بحران و رویدادهای خسارت بار اجتماعی خواهند شد.
بیشتر جوامعی که این امور را به کار میبندند به روابط انسانی بین آدمها که در آن جامعه تعریف شده خواهند رسید و درک درست از آن بسیاری از سدها را از میان برمیدارد.
همه ما روزانه صدها منش ضد قانونی و هنجارهای پذیرفته شده را میبینم و سکوت میکنیم. بیش از 180 سال است که مطبوعات وارد عرصه اجتماعی ما شده است. اما هنوز کارهای نپختهای انجام میشود که گویی در عصر حَجَر زندگی میکنیم.
قانون و حتی قانون دارای اشکال میتواند جایگزین منیتها و خودخواهیهای آدمها شود.
خود را به رفتار مدنی مجهز کنیم. چاره کار بالارفتن از بلوار نیست. تحمل اجتماعی کمترین هزینه حضور در جامعه است. فرهنگ نجاتبخش بهترین جایگزین عصبیتهای فردی است.
3209/8066 دریافت کننده: عباداله آذرگون** انتشاردهنده: علی مولوی
منبع : ایرنا
کپی شد