در ابتدای این کتاب بیانیه مکتب «مینوایسم»، وجود دارد که بسیار جلب توجه می کند.
مکتب مینوایسم بااصالت دادن به معنا، خواهان خلق آثاری است که انوشه (جاوید) باشند و با معانی بلند خود قرن ها و قاره ها را بپیمایند.
بنابراین مکتب مینوایسم مولفه هایی مانند موسیقی، تخیل و تصویر، زبان برجسته و هنری و امکانات و شگردهای ادبی را مقدماتی می داند تا با وسیله ای این شرایط لازم اما ناکافی، معنا را به دور دست ها بفرستد تا جمعیت کثیری از مردمان جهان از آن بهره ببرند.
در واقع مینوایسم مکتبی است که علیه مکاتب صورتگرا ، معناستیز ، معناگریز، عقل ستیز و عقل گریز قیام کرده و درصدد ترغیب هنرمندان و ادیبان جهان به معناگرایی و خلق آثار انوشه است.
مضمون اشعار این مجموعه عاشقانه، معرفتی، اجتماعی، آیینی و حتی حماسی است و ادعای امامی این است که راه را برای خلق آثاری قاره پیما و قرن پیما باز کرده است.
این نویسنده معتقد است، ادبیات قاره پیما و قرن پیما (مینوایستی) آن چنان دوربرد هستند که در طول زمان و مکان، قرن ها و قاره ها را در می نوردند و همچنان زنده و پایدار هستند.
در ادبیات ایران آثاری وجود دارند که پس از طی قرن های متمادی همچنان بر تارک ادبیات جهان می درخشند و خودنمایی می کنند.
این آثار علاوه بر شرایط اولیه و لازم ادبیات، دارای چنان معنای بلند و متعالی هستند که صدایی شده اند برای تمامی مردم جهان در تمام سطوح و تمام زمان ها و مکان ها.
شاهنامه ابوالقاسم فردوسی، مثنوی معنوی، آثار شیخ اجل سعدی و غزلیات لسان الغیب حافظ از این دسته ادبیات می باشند.