گرمای هوا حسابی کلافه مان کرده بود و با وجود خراب بودن کولرِ ماشین شرایط سخت تر هم شده بود، اما باید راهی میشدیم...
یک مینی بوس خبرنگار باید دل به جاده می زدیم تا خبر بگیریم از مردمان سخت کوشِ بنبست نشینِ سنقری، مردمانی که به قول فرماندار هرکدامشان سه نفرند! ترک و کُرد و فارس.
فرمانداری سنقر اولین مقصد سفر یک روزه مان بود و تصور همه مان این بود که قرار است نشست خبری با فرماندار پیش از گشت و گذار در شهرستان باشد، اما در همان بدو ورود متوجه تفاوت اوضاع شدیم!
فرمانداری حال و هوای معمول جاهای دیگر را نداشت، وجود تعداد زیادی از مردان و زنانِ نامه به دست و پرونده به دست در راهرو و اتاق های فرمانداری کمی برایمان عجیب بود که گفتند روز "ملاقات عمومی" است، اما وجود این همه آدم در فرمانداری، یعنی کلی آدم گرفتار که کارشان در ادارات شهرستان به بن بست خورده و به ناچار راهی فرمانداری شده اند.
صحبت های فرماندار حدسمان را تایید کرد و خود او بیش از همه از عملکرد برخی دستگاه های شهرستان گله مند بود. او گفت تنها سال گذشته بیش از 3000 نفر تنها طی 46 جلسه ملاقات عمومی به فرمانداری آمده اند و بیشتر گلایه و مشکلشان هم از عملکرد نامطلوب دستگاه هاست و اینکه گره می اندازند به کارشان.
صحبت فرماندار دو سه دقیقه ای بیشتر طول نکشید و باید می رفت تا به درد و مشکل این همه آدم گرفتار برسد و برای همین ما هم آنجا را ترک کردیم تا بگذاریم فرماندار چند دقیقه ای بیشتر هم که شده وقتش را صرف مشکلات مردمان سنقر کند.
برای فرار از گرمای هوا راهی سراب سنقر شدیم. سرابی که با چهره سرسبزش زیبایی سنقر را چند برابر کرده بود. کنار همه سرسبزی ها و آبی که از دل زمین می جوشید، وجود یک پل معلق در بالادست و دم و دستگاه و سیم کشی توجهمان را جلب کرد که یکی از کارمندان فرمانداری که همراهمان آمده بود توضیح داد که "زیپ لاین" است و قرار است به زودی راه اندازی شود.
برای خود من جالب بود که اینجا در دل یک سراب آن هم در شهری بن بست، این دم و دستگاه را راه انداخته اند و ما در "پارک کوهستان" با آن همه کبکبه و دبدبه حتی یک زیپ لاین، حتی یک پل معلق هم نداریم!
سراب در آن ظهر گرم خلوت بود و خلوتی سراب می چسبید زیر خنکای درختان کمی قدم بزنیم، اتاقک های مخروبه آن سوی سراب جلب توجه میکرد و برای همین نزدیک یکی شان رفتم که ظاهری بسیار آشفته داشت. با نزدیک شدنم به آلاچیق مرد میانسالی که مالک آنجا بود از اتاقک مخروبی بیرون آمد و با بیان اینکه صاحب باغ است علت حضورم را جویا شد.
با فهمیدن اینکه خبرنگار هستم انگار سردرد و دلش باز شده باشد. از اداره میراث و برخی دستگاه های شهرستان گلایه کرد که مجوز نمی دهند آلاچیق درست و حسابی برپا کند و اصرار دارند که باغش را بفروشد.
میگفت باغ ارث پدری اش است و تحت هیچ شرایطی آن را نمی فروشد و خودش میخواهد اینجا تاسیسات گردشگری برپا کند اما مجوز نمیدهند و سنگ می اندازند جلوی پایش.
علت عدم صدور مجوز را که پرسیدم گفت: میگویند اینجا کاربری کشاورزی دارد! ... گاهی وقت ها آدم از حرف مسئولین عجیب شگفت زده میشود، کاربری کشاورزی آنهم در دل سرابی که کاربری گردشگری دارد!
قول دادم مشکلش را با فرماندار در میان گذاشته تا راهکاری برای آن پیدا شود. بازدید سراب چندان طول نکشید و باید راهی سد جامیشان میشدیم، سدی که مثل سراب، جاذبه گردشگری سنقر محسوب میشد.
سد جامیشان دو سال پیش به بهره برداری رسیده و با ظرفیتی معادل 52 میلیون مترمکعب آب حالا یکی از جاذبه های گرشگری سنقر هم محسوب می شود و با وجود مناظر زیبا مجتمع های گردشگری در اطراف آن برپا شده.
مدتی در آرامش سد، زیر نور آفتاب و گرمای ظهر تابستان حرکت ماهیان در آب را نگاه کردیم و خبرنگاران از سر بی حوصلگی شروع به سنگ پرانی در آب کردند و بعد از چند دقیقه نهایتا دوباره سوار بر ماشین شدیم و به راه افتادیم...
با رسیدن وقت ناهار تنها جایی که در سنقر در ذهنمان تداعی میشد کباب سنقری "اسمعلی" بود. کبابی کوچکی که 40 سال است در گوشه ای از پایین شهر سنقر، "کباب سنقری" درست میکند و دست مردم این شهر می دهد.
کبابی ای که حالا به برندی برای این شهر تبدیل شده و آنطور که پسرانِ اسمعلی میگویند از کشورهای مختلف مثل چین واسترالیا هم مشتری دارند.
میز وصندلی های کبابی حال و هوای دهه شصت را دارد و انگار برای اسمعلی و پسرانش مُد و این چیزها معنا و مفهومی ندارد.
بعد از مدتی چشم انتظاری سینی های فلزی روی میز چیده شد. سینی هایی که در هر کدامشان یک کباب به عرض یک کف دست همراه با کاسه های فلزی محتوی گوجه کباب شده قرار داشت و با چشیدن طعم این کباب میشد متوجه تفاوت کباب سنقری با بقیه کباب ها شد.
با صرف دوغ و کباب رمقی در اکیپ خبرنگاران برای نشست خبری با فرماندار آن هم در ساعت 3 ظهر باقی نمانده بود، برای همین برای کمی استراحت پیش از نشست، راهی بقعه "امامزاده احمد" شدیم؛ بقعه ای که همسایه فرمانداری بود و آرامش و خنکای این بقعه عجیب برای همه مان دلچسب بود.
ساعت 3 موعد نشست خبری با فرماندار فرا رسید و یک نشست دو ساعته که میتوانست کسالت بار باشد با صحبت های پرهیجان فرماندار از اقدامات صورت گرفته در شهرستان خستگی همه مان را به در کرد.
معصومی زاده فرماندار سنقر که حالا 1.5 سال از حضورش در این شهرستان می گذرد در ابتدای صحبت هایش گریزی به جلسات ملاقات عمومی صبح فرمانداری داشت و گفت: خودتان که دیدید این مردمی که اینجا می آیند یعنی گرفتارند، یعنی کارشان به بن بست خورده و اگر دستگاه ها خوب عمل کنند چرا باید فرمانداری بیایند.
او گفت: فرمانداری در حال حاضر به نقطه امید مردم شهرستان تبدیل شده و در برخی جلسات ملاقات عمومی در یک نیم روز حدود 100 مراجعه کننده داریم.
معصومی زاده این را هم گفت که مدیران این دستگاه ها را راحت نمی گذارد و با معرفی اسامی آنها در جلسه هفته آینده شورای برنامه ریزی شهرستان، تقویت عملکردشان را با جدیت دنبال می کند.
فرماندار گریزی هم به اقدامات انجام شده در این شهرستان داشت، اینکه در سال گذشته 1800 شغل ایجاد شده و سه ماهه ابتدای امسال هم با ایجاد بیش از 700 شغل در شهرستان همراه بوده.
اینکه همه روستاهای شهرستان با برنامه هایی که سال گذشته انجام شده و امسال قرار است پیگیری شود، قرار است تا پایان سال صاحب آب شرب بهداشتی شده و گازرسانی همگی به پایان برسد.
اینکه شروع کار برای احیای برند "فرش سنقر" انجام شده و با طرح "پشم تا فرش" ی که تهیه کرده اند قرار است هشت هزار فرش باف مشغول به کار شوند.
اینکه تولید محصولات کشاورزی شهرستان سه برابر مصرف مردم این منطقه است و قرار است این مازاد تولید به شش برابر افزایش یابد.
اینکه ...
فرماندار گرم صحبت کردن از ظرفیت ها و اقدامات صورت گرفته بود که کم کم اعضای شورای اشتغال شهرستان وارد جلسه شدند و وقت آن رسیده بود که جلسه به پایان رسیده و پرونده این سفر یک روزه را ببندیم....
... سفر خوبی بود اما میان بازدیدها و صحبت های فرماندار، جای دیدارِ چهره به چهره با مردمان کوچه و بازار سنقر، اصناف سنقر، کشاورزان زحمت کش این منطقه و صنعتگران و نخبگان پرتلاش این شهر و... خالی بود. روزمان در سراب و سد بدون حضور این مردمان گذشت و جای خالی شان را حسابی میشد حس کرد.
طرح "دوشنبه های خبری" را که روابط عمومی استانداری تدوین کرده با سفر یکروزه مان آغاز شد و امیدوارم در سفرهای بعدی دیدارهای مردمی مان در این سفرها زیادتر شده و خبرهای سفرمان بیشتر رنگ "مردم" بگیرد...
گزارش از: محبوبه علی آقایی، خبرنگار ایسنا منطقه کرمانشاه
انتهای پیام
یک مینی بوس خبرنگار باید دل به جاده می زدیم تا خبر بگیریم از مردمان سخت کوشِ بنبست نشینِ سنقری، مردمانی که به قول فرماندار هرکدامشان سه نفرند! ترک و کُرد و فارس.
فرمانداری سنقر اولین مقصد سفر یک روزه مان بود و تصور همه مان این بود که قرار است نشست خبری با فرماندار پیش از گشت و گذار در شهرستان باشد، اما در همان بدو ورود متوجه تفاوت اوضاع شدیم!
فرمانداری حال و هوای معمول جاهای دیگر را نداشت، وجود تعداد زیادی از مردان و زنانِ نامه به دست و پرونده به دست در راهرو و اتاق های فرمانداری کمی برایمان عجیب بود که گفتند روز "ملاقات عمومی" است، اما وجود این همه آدم در فرمانداری، یعنی کلی آدم گرفتار که کارشان در ادارات شهرستان به بن بست خورده و به ناچار راهی فرمانداری شده اند.
صحبت های فرماندار حدسمان را تایید کرد و خود او بیش از همه از عملکرد برخی دستگاه های شهرستان گله مند بود. او گفت تنها سال گذشته بیش از 3000 نفر تنها طی 46 جلسه ملاقات عمومی به فرمانداری آمده اند و بیشتر گلایه و مشکلشان هم از عملکرد نامطلوب دستگاه هاست و اینکه گره می اندازند به کارشان.
صحبت فرماندار دو سه دقیقه ای بیشتر طول نکشید و باید می رفت تا به درد و مشکل این همه آدم گرفتار برسد و برای همین ما هم آنجا را ترک کردیم تا بگذاریم فرماندار چند دقیقه ای بیشتر هم که شده وقتش را صرف مشکلات مردمان سنقر کند.
برای فرار از گرمای هوا راهی سراب سنقر شدیم. سرابی که با چهره سرسبزش زیبایی سنقر را چند برابر کرده بود. کنار همه سرسبزی ها و آبی که از دل زمین می جوشید، وجود یک پل معلق در بالادست و دم و دستگاه و سیم کشی توجهمان را جلب کرد که یکی از کارمندان فرمانداری که همراهمان آمده بود توضیح داد که "زیپ لاین" است و قرار است به زودی راه اندازی شود.
برای خود من جالب بود که اینجا در دل یک سراب آن هم در شهری بن بست، این دم و دستگاه را راه انداخته اند و ما در "پارک کوهستان" با آن همه کبکبه و دبدبه حتی یک زیپ لاین، حتی یک پل معلق هم نداریم!
سراب در آن ظهر گرم خلوت بود و خلوتی سراب می چسبید زیر خنکای درختان کمی قدم بزنیم، اتاقک های مخروبه آن سوی سراب جلب توجه میکرد و برای همین نزدیک یکی شان رفتم که ظاهری بسیار آشفته داشت. با نزدیک شدنم به آلاچیق مرد میانسالی که مالک آنجا بود از اتاقک مخروبی بیرون آمد و با بیان اینکه صاحب باغ است علت حضورم را جویا شد.
با فهمیدن اینکه خبرنگار هستم انگار سردرد و دلش باز شده باشد. از اداره میراث و برخی دستگاه های شهرستان گلایه کرد که مجوز نمی دهند آلاچیق درست و حسابی برپا کند و اصرار دارند که باغش را بفروشد.
میگفت باغ ارث پدری اش است و تحت هیچ شرایطی آن را نمی فروشد و خودش میخواهد اینجا تاسیسات گردشگری برپا کند اما مجوز نمیدهند و سنگ می اندازند جلوی پایش.
علت عدم صدور مجوز را که پرسیدم گفت: میگویند اینجا کاربری کشاورزی دارد! ... گاهی وقت ها آدم از حرف مسئولین عجیب شگفت زده میشود، کاربری کشاورزی آنهم در دل سرابی که کاربری گردشگری دارد!
قول دادم مشکلش را با فرماندار در میان گذاشته تا راهکاری برای آن پیدا شود. بازدید سراب چندان طول نکشید و باید راهی سد جامیشان میشدیم، سدی که مثل سراب، جاذبه گردشگری سنقر محسوب میشد.
سد جامیشان دو سال پیش به بهره برداری رسیده و با ظرفیتی معادل 52 میلیون مترمکعب آب حالا یکی از جاذبه های گرشگری سنقر هم محسوب می شود و با وجود مناظر زیبا مجتمع های گردشگری در اطراف آن برپا شده.
مدتی در آرامش سد، زیر نور آفتاب و گرمای ظهر تابستان حرکت ماهیان در آب را نگاه کردیم و خبرنگاران از سر بی حوصلگی شروع به سنگ پرانی در آب کردند و بعد از چند دقیقه نهایتا دوباره سوار بر ماشین شدیم و به راه افتادیم...
با رسیدن وقت ناهار تنها جایی که در سنقر در ذهنمان تداعی میشد کباب سنقری "اسمعلی" بود. کبابی کوچکی که 40 سال است در گوشه ای از پایین شهر سنقر، "کباب سنقری" درست میکند و دست مردم این شهر می دهد.
کبابی ای که حالا به برندی برای این شهر تبدیل شده و آنطور که پسرانِ اسمعلی میگویند از کشورهای مختلف مثل چین واسترالیا هم مشتری دارند.
میز وصندلی های کبابی حال و هوای دهه شصت را دارد و انگار برای اسمعلی و پسرانش مُد و این چیزها معنا و مفهومی ندارد.
بعد از مدتی چشم انتظاری سینی های فلزی روی میز چیده شد. سینی هایی که در هر کدامشان یک کباب به عرض یک کف دست همراه با کاسه های فلزی محتوی گوجه کباب شده قرار داشت و با چشیدن طعم این کباب میشد متوجه تفاوت کباب سنقری با بقیه کباب ها شد.
با صرف دوغ و کباب رمقی در اکیپ خبرنگاران برای نشست خبری با فرماندار آن هم در ساعت 3 ظهر باقی نمانده بود، برای همین برای کمی استراحت پیش از نشست، راهی بقعه "امامزاده احمد" شدیم؛ بقعه ای که همسایه فرمانداری بود و آرامش و خنکای این بقعه عجیب برای همه مان دلچسب بود.
ساعت 3 موعد نشست خبری با فرماندار فرا رسید و یک نشست دو ساعته که میتوانست کسالت بار باشد با صحبت های پرهیجان فرماندار از اقدامات صورت گرفته در شهرستان خستگی همه مان را به در کرد.
معصومی زاده فرماندار سنقر که حالا 1.5 سال از حضورش در این شهرستان می گذرد در ابتدای صحبت هایش گریزی به جلسات ملاقات عمومی صبح فرمانداری داشت و گفت: خودتان که دیدید این مردمی که اینجا می آیند یعنی گرفتارند، یعنی کارشان به بن بست خورده و اگر دستگاه ها خوب عمل کنند چرا باید فرمانداری بیایند.
او گفت: فرمانداری در حال حاضر به نقطه امید مردم شهرستان تبدیل شده و در برخی جلسات ملاقات عمومی در یک نیم روز حدود 100 مراجعه کننده داریم.
معصومی زاده این را هم گفت که مدیران این دستگاه ها را راحت نمی گذارد و با معرفی اسامی آنها در جلسه هفته آینده شورای برنامه ریزی شهرستان، تقویت عملکردشان را با جدیت دنبال می کند.
فرماندار گریزی هم به اقدامات انجام شده در این شهرستان داشت، اینکه در سال گذشته 1800 شغل ایجاد شده و سه ماهه ابتدای امسال هم با ایجاد بیش از 700 شغل در شهرستان همراه بوده.
اینکه همه روستاهای شهرستان با برنامه هایی که سال گذشته انجام شده و امسال قرار است پیگیری شود، قرار است تا پایان سال صاحب آب شرب بهداشتی شده و گازرسانی همگی به پایان برسد.
اینکه شروع کار برای احیای برند "فرش سنقر" انجام شده و با طرح "پشم تا فرش" ی که تهیه کرده اند قرار است هشت هزار فرش باف مشغول به کار شوند.
اینکه تولید محصولات کشاورزی شهرستان سه برابر مصرف مردم این منطقه است و قرار است این مازاد تولید به شش برابر افزایش یابد.
اینکه ...
فرماندار گرم صحبت کردن از ظرفیت ها و اقدامات صورت گرفته بود که کم کم اعضای شورای اشتغال شهرستان وارد جلسه شدند و وقت آن رسیده بود که جلسه به پایان رسیده و پرونده این سفر یک روزه را ببندیم....
... سفر خوبی بود اما میان بازدیدها و صحبت های فرماندار، جای دیدارِ چهره به چهره با مردمان کوچه و بازار سنقر، اصناف سنقر، کشاورزان زحمت کش این منطقه و صنعتگران و نخبگان پرتلاش این شهر و... خالی بود. روزمان در سراب و سد بدون حضور این مردمان گذشت و جای خالی شان را حسابی میشد حس کرد.
طرح "دوشنبه های خبری" را که روابط عمومی استانداری تدوین کرده با سفر یکروزه مان آغاز شد و امیدوارم در سفرهای بعدی دیدارهای مردمی مان در این سفرها زیادتر شده و خبرهای سفرمان بیشتر رنگ "مردم" بگیرد...
گزارش از: محبوبه علی آقایی، خبرنگار ایسنا منطقه کرمانشاه
انتهای پیام
کپی شد