در این یادداشت آمده است: سالهای دور، چندین بار داور جشنوارههای ملی و منطقهای در رشتهها و موضوعات مختلف بودهام. بیشتر از 20 سال است که در هیچ جشنوارهای بهعنوان هیات انتخاب و یا داور، حضور ندارم و در دهه اخیر اساسا از فراموششدگان هستم.
مهمترین دلیل دوری از داوری در جشنوارهها، «توصیه» بود. این فیلم انتخاب شود! این کتاب جایزه بگیرد! این آدم دیده شود! این کار را ندیده بگیرید! امتیاز میزبانی، فراموش نشود! و پشت هر توصیهای البته توجیهات بهظاهر منطقی و گاهی عجیب و غریب بود.
ظلم در قضاوت و داوری، نابخشودنی است حتی اگر با نیت خیر باشد. ناداوری، ظلمِاکبر است. ناداوری شاخصها را مخدوش میکند، گژراهه و بیراهه ایجاد میکند که صراط نیست و به رستگاری ختم نمیشود، داوری برای برگزیدن هر موضوع فرهنگی، شبیه نصب تابلوهای راهنما در جاده است، بهعنوان شاخص، نشانهگذاری میشود و پویندگان و راهروان چشم بهآن دارند.
کوچکترین اشتباهی در انتخاب، غلط و اشتباه را رایج میکند که بدبختانه رایج شده است. اگر در جاده فقط یک تابلو اشتباهی باشد، خطرات زیادی مسافران آن جاده را تهدید خواهد کرد. چرا در داوریهای فرهنگی مراقب خودمان، زحمات خالقان آثار و جامعه نیستیم؟ آیا داور یا داوران میتوانند با گفتن؛ «تحت فشار بودیم» از عواقب خطرناک ناداوری شانه خالی کنند. کاش حتی پای ناداوریهایشان بایستند و به آدم زل نزنند که حق شما بود ولی نگذاشتند! ذلت «توصیهپذیری»، کمتر از «خودفروشی» نیست! فروشندگی انواع مختلفی دارد و گران و ارزان هم ندارد، خودفروشی با قیمتهای زیاد و گران، توجیهی بیش نیست و نفس خودفروشی را تغییر نمیدهد.
8066
مهمترین دلیل دوری از داوری در جشنوارهها، «توصیه» بود. این فیلم انتخاب شود! این کتاب جایزه بگیرد! این آدم دیده شود! این کار را ندیده بگیرید! امتیاز میزبانی، فراموش نشود! و پشت هر توصیهای البته توجیهات بهظاهر منطقی و گاهی عجیب و غریب بود.
ظلم در قضاوت و داوری، نابخشودنی است حتی اگر با نیت خیر باشد. ناداوری، ظلمِاکبر است. ناداوری شاخصها را مخدوش میکند، گژراهه و بیراهه ایجاد میکند که صراط نیست و به رستگاری ختم نمیشود، داوری برای برگزیدن هر موضوع فرهنگی، شبیه نصب تابلوهای راهنما در جاده است، بهعنوان شاخص، نشانهگذاری میشود و پویندگان و راهروان چشم بهآن دارند.
کوچکترین اشتباهی در انتخاب، غلط و اشتباه را رایج میکند که بدبختانه رایج شده است. اگر در جاده فقط یک تابلو اشتباهی باشد، خطرات زیادی مسافران آن جاده را تهدید خواهد کرد. چرا در داوریهای فرهنگی مراقب خودمان، زحمات خالقان آثار و جامعه نیستیم؟ آیا داور یا داوران میتوانند با گفتن؛ «تحت فشار بودیم» از عواقب خطرناک ناداوری شانه خالی کنند. کاش حتی پای ناداوریهایشان بایستند و به آدم زل نزنند که حق شما بود ولی نگذاشتند! ذلت «توصیهپذیری»، کمتر از «خودفروشی» نیست! فروشندگی انواع مختلفی دارد و گران و ارزان هم ندارد، خودفروشی با قیمتهای زیاد و گران، توجیهی بیش نیست و نفس خودفروشی را تغییر نمیدهد.
8066
کپی شد