در این یادداشت آمده است: بسیاری معتقدند اگر مرزهای مبادلاتی کرمانشاه در دست اصفهانی ها، کرمانی ها و یزدی ها بود، تاکنون این استان تبدیل به یکی از توسعه یافته ترین های مناطق ایران شده بود و مردمانش غرق در رفاه بودند.
این سخن، ادعایی چندان گزاف و یا غیرعقلانی نیست. کرمانشاه پنج بازارچه و 2 مرز رسمی دارد و با هر 2 بخش عربی و کردی عراق مرتبط است. همچنین نیمی از صادرات کشور به عراق از طریق همین مرزها صورت می گیرد.
علاوه براین ها به زودی سومار تبدیل به سومین مرز رسمی استان می شود. قصرشیرین نیز در آستانه تبدیل شدن به منطقه آزاد تجاری است.
پرسش بزرگ اینجاست چرا با وجود این همه پتانسیل، مرزهای مبادلاتی برای کرمانشاه توسعه آفرین نیستند و کرمانشاهی ها نه تنها برخوردار از رفاه و درآمد سرانه بالا نیستند بلکه سال هاست پرچمدار بیکاری در کشورند؟
واقعیت این است که جامعه کرمانشاهی اعم از بخش های مختلف دولتی و خصوصی آن، توانمندی لازم برای بهره گیری از فرصت های عظیم مرزهای مبادلاتی برای طرح ریزی یک توسعه پایدار را ندارند.
حوزه بازرگانی کرمانشاه هنوز به شکل سنتی دنبال می شود و مبتنی بر مراودات و ارتباطات شخصی خود افراد است.
دانشگاه های عریض و طویل استان تاکنون نتوانسته اند نسل جدیدی از تجار و بازرگانان مدرن و روزآمد را تربیت کنند. این مجموعه ها اصولا برنامه ریزی خاصی هم برای پرورش دانش آموختگان بر اساس مزیت ها و ظرفیت های مبادلاتی استان ندارند.
حجم زیادی از محصولات در حوزه های مختلف تولید می شوند ولی قشر وسیعی از تولیدکنندگان ما ناتوان از صادرات محصولات خویش هستند.
مرزهای متعددی برای مبادلات کالا داریم ولی هنوز در زمینه بهره گیری از این مرزها برای توسعه گردشگری ناتوان بوده ایم.
یک استان مهم در حوزه صادرات محسوب می شویم ولی هنوز کمتر کسی شنیده که فرزندش بگوید می خواهم تاجر و بازرگان شوم! البته بچه ها تقصیری ندارند چون جامعه کرمانشاهی و سیستم آموزشی ما با این حوزه کاملاً بیگانه اند.
بیمارستان های متعدد با امکانات و کادر پزشکی خوب داریم ولی بیماران عراقی اغلب سر از اصفهان، مشهد، تهران و شمال درمی آورند.
حوزه تجارت و بازرگانی می تواند برای ما توسعه آفرین باشد به شرطی که از شعارها و تعارف ها فراتر برویم و آن را تبدیل به یک محور اصلی توسعه کنیم و در وظایف و اولویت های مجموعه های مختلف آموزشی، دانشگاهی، اداری و غیره متناسب با این حوزه بازنگری کنیم.
فرق میان ما و یزدی ها و اصفهانی ها، تنها به درک عمیقتر آن ها از توسعه و توانمندی هایشان در این حوزه باز می گردد.
ما هم می توانیم با آموزش های عمومی و فراگیر دید مردم و به ویژه مدیران دولتی را تغییر دهیم و زمینه رفاه بهتر و درآمد و اشتغال بیشتر را برای جامعه خود فراهم کنیم.
8066
این سخن، ادعایی چندان گزاف و یا غیرعقلانی نیست. کرمانشاه پنج بازارچه و 2 مرز رسمی دارد و با هر 2 بخش عربی و کردی عراق مرتبط است. همچنین نیمی از صادرات کشور به عراق از طریق همین مرزها صورت می گیرد.
علاوه براین ها به زودی سومار تبدیل به سومین مرز رسمی استان می شود. قصرشیرین نیز در آستانه تبدیل شدن به منطقه آزاد تجاری است.
پرسش بزرگ اینجاست چرا با وجود این همه پتانسیل، مرزهای مبادلاتی برای کرمانشاه توسعه آفرین نیستند و کرمانشاهی ها نه تنها برخوردار از رفاه و درآمد سرانه بالا نیستند بلکه سال هاست پرچمدار بیکاری در کشورند؟
واقعیت این است که جامعه کرمانشاهی اعم از بخش های مختلف دولتی و خصوصی آن، توانمندی لازم برای بهره گیری از فرصت های عظیم مرزهای مبادلاتی برای طرح ریزی یک توسعه پایدار را ندارند.
حوزه بازرگانی کرمانشاه هنوز به شکل سنتی دنبال می شود و مبتنی بر مراودات و ارتباطات شخصی خود افراد است.
دانشگاه های عریض و طویل استان تاکنون نتوانسته اند نسل جدیدی از تجار و بازرگانان مدرن و روزآمد را تربیت کنند. این مجموعه ها اصولا برنامه ریزی خاصی هم برای پرورش دانش آموختگان بر اساس مزیت ها و ظرفیت های مبادلاتی استان ندارند.
حجم زیادی از محصولات در حوزه های مختلف تولید می شوند ولی قشر وسیعی از تولیدکنندگان ما ناتوان از صادرات محصولات خویش هستند.
مرزهای متعددی برای مبادلات کالا داریم ولی هنوز در زمینه بهره گیری از این مرزها برای توسعه گردشگری ناتوان بوده ایم.
یک استان مهم در حوزه صادرات محسوب می شویم ولی هنوز کمتر کسی شنیده که فرزندش بگوید می خواهم تاجر و بازرگان شوم! البته بچه ها تقصیری ندارند چون جامعه کرمانشاهی و سیستم آموزشی ما با این حوزه کاملاً بیگانه اند.
بیمارستان های متعدد با امکانات و کادر پزشکی خوب داریم ولی بیماران عراقی اغلب سر از اصفهان، مشهد، تهران و شمال درمی آورند.
حوزه تجارت و بازرگانی می تواند برای ما توسعه آفرین باشد به شرطی که از شعارها و تعارف ها فراتر برویم و آن را تبدیل به یک محور اصلی توسعه کنیم و در وظایف و اولویت های مجموعه های مختلف آموزشی، دانشگاهی، اداری و غیره متناسب با این حوزه بازنگری کنیم.
فرق میان ما و یزدی ها و اصفهانی ها، تنها به درک عمیقتر آن ها از توسعه و توانمندی هایشان در این حوزه باز می گردد.
ما هم می توانیم با آموزش های عمومی و فراگیر دید مردم و به ویژه مدیران دولتی را تغییر دهیم و زمینه رفاه بهتر و درآمد و اشتغال بیشتر را برای جامعه خود فراهم کنیم.
8066
کپی شد