در این یادداشت آمده است: یکی از چالشهای جدی که توجه جامعه شناسان را به خود جلب کرده و ممکن است تهدید وجودی برای کشورها به دنبال داشته باشد؛ چالشهای زیست محیطی است. حتی وقتی که از مفهومی مبهم و پیچیده چون فروپاشی اجتماعی نیز صحبت میشود یکی از زمینههای احتمالی ایجاد آن، چالشهای زیست محیطی است.
بحران آب، آلودگی هوا، از بین رفتن جنگلها و... از این جملهاند. حتی برخی جامعه شناسان با بهره گیری از چارچوب جامعه شناسی احساسات تلاش مینمایند که به همبستگی مثبت میان بحرانهای زیست محیطی و شورشهای اجتماعی بپردازند. مجموعه این مسائل اهمیت توجه به چالشهای زیست محیطی و ابعاد خسارت بار آن بیش از پیش مینماید.
متاسفانه ما زیاد به ابعاد احتمالی چالش آور و زیان بار مسائل زیست محیطی بی توجه یا کم توجهیم. جدای از بحران جدی در حوزه آب و مسئله ریزگردها، استان کرمانشاه در سالهای اخیر با چالش دیگری هم دست به گریبان بوده است.
سالهاست که در استان کرمانشاه شاهد آتش گرفتن جنگلهای بلوط زاگرس هستیم. اتفاقی که بیشترین حجم آن در فصل تابستان رخ میدهد که پوشش گیاهی خشک شده و با کمترین سهلانگاری و بیمبالاتی افراد، دهها هکتار از پوشش جنگلی استان سوخته و از بین رفته است. در کنار این موضوع، قطع درختان بلوط زاگرس توسط افراد با انگیزههای مختلف را بایستی اضافه کرد. این موضوع باعث شده تا پوشش جنگلی زاگرس با خطر نابودی مواجه شود. این در حالی است که این کمربند سبز، نقش مهمی در بهبود چرخه زیست محیطی این منطقه از کشور دارد.
کم توجهی دراین باره میتواند زیانهایی فراتر از تصور به دنبال داشته باشد. واقعیت این است که بایستی مسئولان ما از نگرش سنتی به مسائل زیست محیطی فاصله بگیرند. نگرشی که فعالیت و دغدغه زیست محیطی را موضوعی لوس و لوکس میداند و فکر میکند این موضوع نه اولویت مردم است و نه موضوعی مهم، لذا هم نسبت به فعالان عرصه محیط زیست بی توجه یا کم توجهاند یا هشدارهای آنها نسبت به خطرات زیست محیطی را جدی نمیگیرند. برای همین هم است که علیرغم تذکرات، اعتراضها و حساسیتهای فعالان محیط زیست، اقدامی متناسب و در خور انجام نمیشود.
برخی هستند که فکر میکنند هزینه کردن و برنامه ریزی داشتن برای چالشهای زیست محیطی، ضرورتی ندارد و آنچه که گفته میشود تنها هیاهو و آگراندیسمان عدهای است. پایین بودن ارقام بودجهای در حوزه محیط زیست و انتشار کمترین خبر و عکس یا گزارش از حساسیت یا دغدغه مسئولان یا اقدام عملی آنها تایید کننده وجود این نوع نگاه است.
البته این موضوع را نمیتوان نگاه کلان و کلی و ثابت دانست. قطعا حساسیت در میان مجموعهای از مسئولان امر نسبت به این موضوعات وجود دارد اما این میزان حساسیت کافی نیست. باید مطالبه در حوزههای زیست محیطی از یک سو و دغدغه و اقدام عملی مسئولان از سوی دیگر به جریانی عمومی تبدیل شود.
واقعیت این است که اگر دیر بجنبیم، جنگلهای بلوط زاگرس با تهدید جدی مواجه شده و در خطر نابودی قرار میگیرند. امیدواریم حساسیت و اقدام فوری از جانب تمامی کسانی که میتوانند به نحوی به تداوم حیات طبیعی بلوط های زاگرس کمک کنند به نحوی برانگیخته شود که بعدها حسرت از بین رفتن این کمربند سبز را نخوریم.
8066
بحران آب، آلودگی هوا، از بین رفتن جنگلها و... از این جملهاند. حتی برخی جامعه شناسان با بهره گیری از چارچوب جامعه شناسی احساسات تلاش مینمایند که به همبستگی مثبت میان بحرانهای زیست محیطی و شورشهای اجتماعی بپردازند. مجموعه این مسائل اهمیت توجه به چالشهای زیست محیطی و ابعاد خسارت بار آن بیش از پیش مینماید.
متاسفانه ما زیاد به ابعاد احتمالی چالش آور و زیان بار مسائل زیست محیطی بی توجه یا کم توجهیم. جدای از بحران جدی در حوزه آب و مسئله ریزگردها، استان کرمانشاه در سالهای اخیر با چالش دیگری هم دست به گریبان بوده است.
سالهاست که در استان کرمانشاه شاهد آتش گرفتن جنگلهای بلوط زاگرس هستیم. اتفاقی که بیشترین حجم آن در فصل تابستان رخ میدهد که پوشش گیاهی خشک شده و با کمترین سهلانگاری و بیمبالاتی افراد، دهها هکتار از پوشش جنگلی استان سوخته و از بین رفته است. در کنار این موضوع، قطع درختان بلوط زاگرس توسط افراد با انگیزههای مختلف را بایستی اضافه کرد. این موضوع باعث شده تا پوشش جنگلی زاگرس با خطر نابودی مواجه شود. این در حالی است که این کمربند سبز، نقش مهمی در بهبود چرخه زیست محیطی این منطقه از کشور دارد.
کم توجهی دراین باره میتواند زیانهایی فراتر از تصور به دنبال داشته باشد. واقعیت این است که بایستی مسئولان ما از نگرش سنتی به مسائل زیست محیطی فاصله بگیرند. نگرشی که فعالیت و دغدغه زیست محیطی را موضوعی لوس و لوکس میداند و فکر میکند این موضوع نه اولویت مردم است و نه موضوعی مهم، لذا هم نسبت به فعالان عرصه محیط زیست بی توجه یا کم توجهاند یا هشدارهای آنها نسبت به خطرات زیست محیطی را جدی نمیگیرند. برای همین هم است که علیرغم تذکرات، اعتراضها و حساسیتهای فعالان محیط زیست، اقدامی متناسب و در خور انجام نمیشود.
برخی هستند که فکر میکنند هزینه کردن و برنامه ریزی داشتن برای چالشهای زیست محیطی، ضرورتی ندارد و آنچه که گفته میشود تنها هیاهو و آگراندیسمان عدهای است. پایین بودن ارقام بودجهای در حوزه محیط زیست و انتشار کمترین خبر و عکس یا گزارش از حساسیت یا دغدغه مسئولان یا اقدام عملی آنها تایید کننده وجود این نوع نگاه است.
البته این موضوع را نمیتوان نگاه کلان و کلی و ثابت دانست. قطعا حساسیت در میان مجموعهای از مسئولان امر نسبت به این موضوعات وجود دارد اما این میزان حساسیت کافی نیست. باید مطالبه در حوزههای زیست محیطی از یک سو و دغدغه و اقدام عملی مسئولان از سوی دیگر به جریانی عمومی تبدیل شود.
واقعیت این است که اگر دیر بجنبیم، جنگلهای بلوط زاگرس با تهدید جدی مواجه شده و در خطر نابودی قرار میگیرند. امیدواریم حساسیت و اقدام فوری از جانب تمامی کسانی که میتوانند به نحوی به تداوم حیات طبیعی بلوط های زاگرس کمک کنند به نحوی برانگیخته شود که بعدها حسرت از بین رفتن این کمربند سبز را نخوریم.
8066
کپی شد