به گزارش ایرنا، با آغاز جنگ تکفیری های داعش علیه مردم و دولت های عراق و سوریه و حضورشان در نزدیکی مرزهای کشورمان، این گروهک تروریستی عملا زنگ خطری برای جمهوری اسلامی ایران بود.
آن روزها تکفیری های داعش با حمایت آمریکا و اسرائیل دنبال آن بودند که به مرزهای ایران نیز تجاوز کنند اما شیرمردان ایران و مدافعان حرم اجازه نزدیک شدن به مرزهای کشورمان را به این جنایتکاران ندادند.
مدافعان حرم داوطلبانه پای در میدان نهادند و از حریم مرزهای ایران دفاع کردند، آنان از جان خود گذشتند تا چشم طمع حرامی های داعش بخشکد و دستان پلیدشان از آب و خاک این سرزمین دور بماند.
شهید ابوذر امجدیان یکی از این شیرمردان حاضر در جبهه مقاومت و جنگ با تکفیری ها بود که جانش را داد تا اسلام حفظ شود و دشمن ملعون فکر تجاوز به این سرزمین را با خود به گور ببرد.
حال، پس از گذشت 3 سال، پدر این شهید والامقام از خاطرات شیرین پسرش می گوید، پسری که 29 سال رنج بزرگ کردنش را کشید تا سرانجام در بهترین راه ممکن و برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به شهادت برسد.
علی حسن امجدیان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، اینگونه ابوذرش را توصیف می کند: او از همان سنین ابتدایی نوجوانی بسیار سر به راه و سالم بود، خوش رفتار بود و خوش اخلاق و هرگز صدایش را از صدای من و مادرش بلندتر نکرد.
وی با بیان اینکه از میان سه پسرش، ابوذر چیز دیگری بوده است، اضافه می کند: همه او را دوست داشتند، به دلیل اینکه هیچ کسی عصبانیت او را ندید وحتی بعضی اوقات که خود من عصبانی می شدم ابوذر با خنده هایش، سر شوخی را باز و من را آرام می کرد.
آقای امجدیان، علاقه پسرش به نماز و مسجد و همچنین کارهای گروهی و فرهنگی را نیز یادآور می شود و می گوید: ابوذر در پایگاه بسیج محله عضو بود و تقریبا در تمامی فعالیت ها حضوری مستمر داشت تا اینکه به استخدام سپاه پاسداران درآمد.
پدر شهید امجدیان همچنین از اعزام پسرش به مناطق مختلف مرزی برای مقابله با اشرار خبر داد و گفت: او در عملیات های مختلف رشادت های زیادی از خود نشان داد تا اینکه بحث های مربوط به اعزام نیروهای نظامی کشور به عراق و سوریه پیش آمد.
وی اضافه کرد: بعد از مدتی، ابوذر عنوان کرد که می خواهد برای زیارت حرم حضرت زینب (س) به سوریه برود، ما هم ابتدا فکر کردیم او تنها برای زیارت قصد سفر به سوریه را دارد اما بعد از رسیدنش بود که متوجه شدیم هدف از سفر ابوذر در واقع چیز دیگری بوده است.
این پدر شهید می گوید: راضی بودیم به رضای خدا و تن به تقدیر الهی سپردیم، من همیشه از خدا خواسته بودم که بهترین مقدرات را برای فرزندانم مقرر بفرماید و خوشا به سعادت ابوذر که بهترین روزی ها و مقدرات برایش رقم خورد.
آقای امجدیان تاریخ اعزام ابوذر به سوریه را 15 مهرماه 94 عنوان و اضافه می کند: پسرم 15 روز لیاقت و افتخار پاسداری از حرم حضرت زینب (س) را داشت تا اینکه در اولین روز آبان ماه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
از او می پرسم اگر زمان به گذشته بازمی گشت و او از قصد و نیت پسرش برای رفتن به سوریه و نبرد با تکفیری های داعش مطلع بود آیا بازهم به رفتن فرزندش رضایت می داد؟ که گفت: من از روزی که پسرم وارد سپاه شد و در عملیات های مختلفی علیه گروهک های تروریستی شرکت می کرد منتظر شهادتش بودم.
پدر شهید امجدیان ادامه داد: پسرم هرگز راه بد در زندگیش انتخاب نکرد و مطمئنا اگر الان هم به گذشته باز گردیم هرگز از ادامه این راه پرافتخار منصرفش نمی کردم، او برای خانواده ما تا روز قیامت افتخاری ابدی ایجاد کرد که با هیچ چیز دیگری قابل قیاس نیست.
وی تصریح کرد: وقتی که خبر شهادت ابوذر را دادند من تنها دستان خود را به آسمان بلند کردم و از خداوند خواستم تا این قربانی را از ما بپذیرد و از او راضی باشد.
آقای امجدیان در پایان گفت: ابوذر نیز مانند سایر اعضای خانواده عاشق انقلاب و رهبری بود و من خوشحالم که پسرم ولایتمداریش را با نثار خون پاک خود در راه حفظ اسلام، قرآن و ولایت داد.
شهید ابوذر امجدیان در روز 28 مرداد 1365 در شهرستان سنقروکلیایی متولد شد و در اول آبان ماه سال 1394 مصادف با تاسوعای حسینی و در نبرد با تکفیری های داعش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
گفت و گو از مسعود اسماعیلی
7458/8066
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.