در این مطلب آمده است: اجتماعی بودن انسان امری بدیهی است اما برای تعریف انسان ضروری است به ابعاد مولتی فاکتور بودن او توجه کرد و به ابعاد زیستی، روانی، اجتماعی، معنوی و اسطوره ایی بودن او پرداخت.
این انسان هم در قالب گروه های اجتماعی از خانواده تا جامعه کنش و واکنش در تعامل است بنابراین جامعه موجودی زنده پویا و سیستمی است و او نیز دارای ابعاد زیستی، روانی، اجتماعی، معنوی و اسطوره ایی است.
جامعه هم مثل انسان جان دارد، درد می کشد، شاد می شود، بیمار می شود و با ورود هر ویروسی به سیستم عصبی اش باز خورد می دهد.
برای بررسی شخصیت یک فرد به لایههای درونی شخصیت او نیز توجه شایان می شود و در بررسی هر چالش اجتماعی هم ضروری است به زیر پوست لایههای آن جامعه نگاهی ژرف انداخت تا تحلیل و تفسیرها به واقعیت نزدیک تر باشد.
ماجرای برخورد اتوبوس مسافربری با یک تریلر نفتکش در شهر سنندج از زوایههای متعدد قابل بررسی است.
سئوال این است در یک صحنه تصادف این چنینی چرا بدنه اجتماع به عنوان شیری زخمی و در کمین کار را به جاهای باریک می کشاند و آن را به چالشهای اجتماعی و امنیتی تبدیل می کند؟!
بر این باورم در شخصیت اجتماعی این منطقه و در لایههای زیرین ذهنیت اجتماعی مردم کودکی خسته درمانده و عصبانی که احساس طرد، بریدگی و رها شدگی می کند وجود دارد و این کودک مطرود شده و رها شده همیشه در کمین است که به زبان خودش بگویید من هستم، مرا جدی بگیرید و من خوب خوب هستم.
هر چه مورد بی مهری، عدم تایید و توجه و بی توجهی عاطفی، اجتماعی قرار می گیرد زمان و مکان را نمی شناسد و خشم خود را بروز می دهد تا بگویید بودنم را جدی بگیرید.
می توان گفت، در ذهنیت اجتماعی این کودک احساس مظلومیت اجتماعی، نادیده انگاری و غفلت ورزی انبار شده که بی محابا در کمین است به والدین خود بگوید (من خوب هستم، شما خوب نیستید).
با این وصف در برنامههای راهبردی منطقه در مسیر توجه و توسعه به این ذهنیت اجتماعی توجه نمی شود، نیاز است بزرگان قوم و دست اندرکاران، دست نوازش توسعه 2 نگرش فنی و غنی به این لایه زیرین داشته باشند که سالها است او را در حد نیازش فراموش کرده اند و لذا هر آن احتمال نا فرمانی و شتاب زدگی و پرخاشگریهای فردی - اجتماعی را دارد.
ذهنیت مدیران ضروری است به ذهنیت اجتماعی این کودک خوابیده و زخمی در بدنه جامعه نزدیک و راه کارهای اجرایی و عملی برخورد و تعامل و مدیریت را با او داشته باشند و به او هر بر چسبی نزنند تا او هم در این هم زیستی باز تولید خشم و پرخاشگری نکند.
مدیران منطقه ضروری است با نگاهی ژرف نگر به لایههای پنهان، زخمی؛ خسته و در مانده جامعه توجه کنند و با کار کارشناسی به این چالشها بنگرند و نگرشهای کارشناسی را بر این زخمها و بر چسبهای ناروا تحمیل نمایند.
به این امید ایرانی آباد و با هم بودنهای پایدار در مسیر رشد و توسعه منطقه.
منبع: هفته نامه سیروان
این انسان هم در قالب گروه های اجتماعی از خانواده تا جامعه کنش و واکنش در تعامل است بنابراین جامعه موجودی زنده پویا و سیستمی است و او نیز دارای ابعاد زیستی، روانی، اجتماعی، معنوی و اسطوره ایی است.
جامعه هم مثل انسان جان دارد، درد می کشد، شاد می شود، بیمار می شود و با ورود هر ویروسی به سیستم عصبی اش باز خورد می دهد.
برای بررسی شخصیت یک فرد به لایههای درونی شخصیت او نیز توجه شایان می شود و در بررسی هر چالش اجتماعی هم ضروری است به زیر پوست لایههای آن جامعه نگاهی ژرف انداخت تا تحلیل و تفسیرها به واقعیت نزدیک تر باشد.
ماجرای برخورد اتوبوس مسافربری با یک تریلر نفتکش در شهر سنندج از زوایههای متعدد قابل بررسی است.
سئوال این است در یک صحنه تصادف این چنینی چرا بدنه اجتماع به عنوان شیری زخمی و در کمین کار را به جاهای باریک می کشاند و آن را به چالشهای اجتماعی و امنیتی تبدیل می کند؟!
بر این باورم در شخصیت اجتماعی این منطقه و در لایههای زیرین ذهنیت اجتماعی مردم کودکی خسته درمانده و عصبانی که احساس طرد، بریدگی و رها شدگی می کند وجود دارد و این کودک مطرود شده و رها شده همیشه در کمین است که به زبان خودش بگویید من هستم، مرا جدی بگیرید و من خوب خوب هستم.
هر چه مورد بی مهری، عدم تایید و توجه و بی توجهی عاطفی، اجتماعی قرار می گیرد زمان و مکان را نمی شناسد و خشم خود را بروز می دهد تا بگویید بودنم را جدی بگیرید.
می توان گفت، در ذهنیت اجتماعی این کودک احساس مظلومیت اجتماعی، نادیده انگاری و غفلت ورزی انبار شده که بی محابا در کمین است به والدین خود بگوید (من خوب هستم، شما خوب نیستید).
با این وصف در برنامههای راهبردی منطقه در مسیر توجه و توسعه به این ذهنیت اجتماعی توجه نمی شود، نیاز است بزرگان قوم و دست اندرکاران، دست نوازش توسعه 2 نگرش فنی و غنی به این لایه زیرین داشته باشند که سالها است او را در حد نیازش فراموش کرده اند و لذا هر آن احتمال نا فرمانی و شتاب زدگی و پرخاشگریهای فردی - اجتماعی را دارد.
ذهنیت مدیران ضروری است به ذهنیت اجتماعی این کودک خوابیده و زخمی در بدنه جامعه نزدیک و راه کارهای اجرایی و عملی برخورد و تعامل و مدیریت را با او داشته باشند و به او هر بر چسبی نزنند تا او هم در این هم زیستی باز تولید خشم و پرخاشگری نکند.
مدیران منطقه ضروری است با نگاهی ژرف نگر به لایههای پنهان، زخمی؛ خسته و در مانده جامعه توجه کنند و با کار کارشناسی به این چالشها بنگرند و نگرشهای کارشناسی را بر این زخمها و بر چسبهای ناروا تحمیل نمایند.
به این امید ایرانی آباد و با هم بودنهای پایدار در مسیر رشد و توسعه منطقه.
منبع: هفته نامه سیروان
کپی شد