تقریبا همه ما با 2 نگاه رایج به معلولیت در جهان کنونی شامل نگاه سنتی و نگاه مدرن که کاملا در تضاد با نگاه سنتی است، آشنا هستیم.
همان طور که می دانیم نگاه سنتی معلولیت را معادل ناتوانی می داند و حاصل این دیدگاه اخراج فرد معلول از جامعه و فعالیتهای فردی، خانوادگی و اجتماعی است.
جامعه یا فردی که در هنگام برخورد با یک معلول، اولین چیزی که در ذهنش نقش می بندد احساس ترحم است باید بداند که دارای نگاهی سنتی و اشتباه نسبت به معلولیت است.
از آنجا که این نگاه تاکنون خسارت های زیادی از لحاظ اقتصادی و فرهنگی به جامعه ایی که از چنین دیدگاهی برخوردار بوده اند، وارد کرده است، زمان آن رسیده تا دولت ها با تغییر نگاه خود در این مساله، نگاه صحیح را با کمک رسانه های جمعی به جامعه تزریق کنند.
معلولیت دلیل بر ناتوان بودن فرد معلول نیست، این همان نگاهی است که در جوامع پیشرفته جایگزین نگاه سنتی شده و معتقد است که نگاه سنتی جامعه به معلولیت سبب میشود فرد معلول، ناتوان شود و نتواند بسیاری از کارهایی که قطعا توان انجام شان را دارد، انجام دهد.
این نگاه که به عنوان نگاه مدرن به معلولیت شناخت می شود باعث شد تا واژه ای به نام حقوق انسانی برابر میان فرد سالم با فرد معلول معنا پیدا کند و براساس این حقوق برابر جامعه معلولان بتوانند خواستار حق خود از دولت ها باشند.
در این دیدگاه بود که مناسب سازی معابر، گذاشتن رمپ یا سطح شیب دار در کنار پلهها، نصب آسانسور و بالابر در ساختمانها، طراحی ورودیهای بزرگ برای دسترسی آسان کاربران ویلچر، رفع موانعی همچون چالهها و ناهمواریها در معابر عمومی و مناسب سازی کردن وسایل نقلیه همگانی (اتوبوس و تاکسی) به عنوان اولین گام ها برای ورود معلولان به جامعه و برخوردار شدن آنها همچون شهروندان عادی از امکانات اجتماعی مطرح و اجرا شد.
با بررسی و مقایسه جوامعی که از این 2 نگاه متفاوت در برخورد با معلولان جامعه خود استفاده کرده اند به خوبی می شود، نتایج منفی نگاه سنتی و نتایج مثبت نگاه مدرن را دید.
اما هدف اصلی این نوشتار بیان نگاه سوم یا نگاهی هرگز دید نشده یا فراموش شده است که شامل نگاه زیبای یک معلول به زندگی معلولانه خود است.
این نگاه در اولین قدم خود با سپاسگزاری به درگاه خداوند همراه است بطوریکه ستون اصلی این دیدگاه بر این جمله که (خداوندا شکر که یک فرد معلول هستم) بنا شده است.
این شکرگزاری از طرف فرد معلول اینگونه است که خداوند شکر که به من پای برای رفتن به جنگ، شکر که چشمی برای دیدن از گرسنگی مردن کودکان در نقاط مختلف جهان، شکر که گوشی برای شنیدن خبر تجاوز به زنان و کودکان و در پایان شکر که دستی برای دست درازی کردن به حق و اموال مردم را ندادی.
کمی تعامل در نگاه سوم به معلولیت، هر انسانی را به این نتیجه می رساند که نباید نواقص جسمی را معلولیت بپندار بلکه معلولیت واقعی معلولیت فکری است.
معلولیت فکری نه به معنای عقب ماندگی مغزی یا اختلال در عملکرد اجزای مغز یا IQ پایین بلکه این دست از انسان ها بدلیل برخی شرایط و چارچوبهای موجود به جای آنکه به استقلال فکری برسند و بتوانند سرنوشت خود را به دست بگیرند، دچار از خودبیگانگی و معلولیت فکری شده اند.
دنیای معلولان زیبا می شود اگر روزی تمامی انسان ها با نگاه که یک معلول به زندگی خود دارد، به زندگی آنها نگاه کنند.
*خبرنگار مرکز سنندج
همان طور که می دانیم نگاه سنتی معلولیت را معادل ناتوانی می داند و حاصل این دیدگاه اخراج فرد معلول از جامعه و فعالیتهای فردی، خانوادگی و اجتماعی است.
جامعه یا فردی که در هنگام برخورد با یک معلول، اولین چیزی که در ذهنش نقش می بندد احساس ترحم است باید بداند که دارای نگاهی سنتی و اشتباه نسبت به معلولیت است.
از آنجا که این نگاه تاکنون خسارت های زیادی از لحاظ اقتصادی و فرهنگی به جامعه ایی که از چنین دیدگاهی برخوردار بوده اند، وارد کرده است، زمان آن رسیده تا دولت ها با تغییر نگاه خود در این مساله، نگاه صحیح را با کمک رسانه های جمعی به جامعه تزریق کنند.
معلولیت دلیل بر ناتوان بودن فرد معلول نیست، این همان نگاهی است که در جوامع پیشرفته جایگزین نگاه سنتی شده و معتقد است که نگاه سنتی جامعه به معلولیت سبب میشود فرد معلول، ناتوان شود و نتواند بسیاری از کارهایی که قطعا توان انجام شان را دارد، انجام دهد.
این نگاه که به عنوان نگاه مدرن به معلولیت شناخت می شود باعث شد تا واژه ای به نام حقوق انسانی برابر میان فرد سالم با فرد معلول معنا پیدا کند و براساس این حقوق برابر جامعه معلولان بتوانند خواستار حق خود از دولت ها باشند.
در این دیدگاه بود که مناسب سازی معابر، گذاشتن رمپ یا سطح شیب دار در کنار پلهها، نصب آسانسور و بالابر در ساختمانها، طراحی ورودیهای بزرگ برای دسترسی آسان کاربران ویلچر، رفع موانعی همچون چالهها و ناهمواریها در معابر عمومی و مناسب سازی کردن وسایل نقلیه همگانی (اتوبوس و تاکسی) به عنوان اولین گام ها برای ورود معلولان به جامعه و برخوردار شدن آنها همچون شهروندان عادی از امکانات اجتماعی مطرح و اجرا شد.
با بررسی و مقایسه جوامعی که از این 2 نگاه متفاوت در برخورد با معلولان جامعه خود استفاده کرده اند به خوبی می شود، نتایج منفی نگاه سنتی و نتایج مثبت نگاه مدرن را دید.
اما هدف اصلی این نوشتار بیان نگاه سوم یا نگاهی هرگز دید نشده یا فراموش شده است که شامل نگاه زیبای یک معلول به زندگی معلولانه خود است.
این نگاه در اولین قدم خود با سپاسگزاری به درگاه خداوند همراه است بطوریکه ستون اصلی این دیدگاه بر این جمله که (خداوندا شکر که یک فرد معلول هستم) بنا شده است.
این شکرگزاری از طرف فرد معلول اینگونه است که خداوند شکر که به من پای برای رفتن به جنگ، شکر که چشمی برای دیدن از گرسنگی مردن کودکان در نقاط مختلف جهان، شکر که گوشی برای شنیدن خبر تجاوز به زنان و کودکان و در پایان شکر که دستی برای دست درازی کردن به حق و اموال مردم را ندادی.
کمی تعامل در نگاه سوم به معلولیت، هر انسانی را به این نتیجه می رساند که نباید نواقص جسمی را معلولیت بپندار بلکه معلولیت واقعی معلولیت فکری است.
معلولیت فکری نه به معنای عقب ماندگی مغزی یا اختلال در عملکرد اجزای مغز یا IQ پایین بلکه این دست از انسان ها بدلیل برخی شرایط و چارچوبهای موجود به جای آنکه به استقلال فکری برسند و بتوانند سرنوشت خود را به دست بگیرند، دچار از خودبیگانگی و معلولیت فکری شده اند.
دنیای معلولان زیبا می شود اگر روزی تمامی انسان ها با نگاه که یک معلول به زندگی خود دارد، به زندگی آنها نگاه کنند.
*خبرنگار مرکز سنندج
کپی شد