در این یادداشت به قلم رحیم عبدالرحیم زاده آمده است: واژه اسطوره شناسی کردی واژه ای بس غریب و نامأنوس مینمایاند چرا که تاکنون مفهومی به نام اسطوره شناسی کردی وجود نداشته و تلاش چندانی نیز برای ساخت و پرداخت آن انجام نگرفته است و حتی اگر بوده یا آن را ذیل اساطیر ایرانی و آریایی طبقه بندی کرده اند و یا در ارتباط با اساطیر بین النهرین.
این جستار کوتاه نیز مدعی نیست که مفهوم وسیع و سترگی چون اسطوره شناسی کُردی را پایه ریزی کند بلکه تنها در پی دستیابی به پاسخ این پرسش است که چگونه ملتی با هزاران سال سابقه در جغرافیایی خاص که دارای آیین ها، مراسم، باورها و سنن خاص خود است هنوز دارای نظام اسطوره شناسی خاص خود نیست و اگر چنین نظامی وجود دارد و اما به هر دلیلی مغفول و ناشناخته مانده است از چه راه هایی می توان آن را شناخت و یا به تعبیر بهتر بازسازی کرد؟
در پاسخ به این پرسش ها به معرفی چند رهیافت عمده خواهیم پرداخت که از خلال آن می توان نظام اسطورهای انسان کُرد را بازشناخت با ذکر این توضیح که این تنها چند رهیافت از میان انبوه رهیافت های ممکن برای دستیابی به این امر مهم است.
1- آیین ها و مراسم: آیین ها و مراسم را می توان بازنمود عینی و فیزیکی روایت های اسطورهای دانست.
در پس هر کدام از آیین های کهن اسطوره و روایتی اسطوره ایی نهفته است که گاه آشکار و گاه پنهان است و دارای لایه هایی که غبار زمان و تغییرات زمانی بر آن نشسته است و نیازمند زدودن این لایه ها برای درک و دریافت جوهر اسطوره ای آن هستند.
ارتباط آیین هایی چون میر نوروزی با کهن الگوی اسطوره ای شاه کشی، بووکه بارانه با اساطیر باران خواهی و بارآوری، کوسه با اساطیر چوپانی و دامداری و ده ها نمونه دیگر از این دست از جمله رهیافت های عمده ای است که می تواند ما را به سرچشمه های اسطوره ای انسان کُرد رهنمون سازد.
2- ادیان و مذاهب بومی: هنوز هم در جای جای کردستان، ادیان، مذاهب و یا باورهای مذهبی وجود دارند که اگر چه به مرور زمان به نحله هایی اسلامی البته از نوع غیر رسمی آن تغییر شکل داده اند اما ساختار اعتقادی آن نشان از قدمت و دیرینگی دارد.
در دل آیین هایی چون اهل حق و آیین یاری، ایزدی و شبک می توان ردپاهایی از کهن الگوهایی با قدمت چند هزار ساله یافت که شناخت این جوهر اسطوره ای مستلزم تحقیق وسیع کتابخانه ای با تاکید بر کتب مذهبی این آیین ها همچون سرانجام و دیوان گوره و کتاب سیاه و همچنین تحقیق میدانی گسترده در میان پیروان این ادیان و مذاهب و زیستن در میان آنان است.
از سوی دیگر حتی در فرقه ها و طریقت های اسلامی منطقه نیز می توان این ردپای اسطوره ای را جستجو کرد و بسیاری از باورهای طریقت های مشایخ قادری و نقشبندی خالی از این ردپای اسطوره ای نیست.
3- اکتشافات باستان شناختی: یکی از مهمترین منابع جهت شناخت اساطیر کردی، اتکا به یافته های باستان شناسی و بالاخص نقوش و تصاویر اله گان و ایزدانی است که در بسیاری از مناطق کردستان این نقوش به جا مانده اند و البته بخش عمده آن یا هنوز مدفون است یا غارتگران فرهنگی آن را تهدید می کند.
بی گمان کاوش های علمی باستان شناسی و تحلیل آنها می تواند پاسخگوی بسیاری از سوالات در ارتباط با شناخت جهان اساطیری کردی باشد.
4- فولکلور و فرهنگ عامه: یکی از راه هایی که اسطوره در قالب آن به حیات پویای خود در جامعه ادامه می دهد از طریق فرهنگ عامه و بالاخص ادبیات شفاهی و فولکلور است که کردستان گنجینه های غنی و دیرپا از ادبیات شفاهی را در مناطق مختلف و با عناوین مختلف در دل خود دارد.
به عنوان مثال بیت به عنوان روایتی شفاهی از منطقه موکریان حاوی داستان های کهنی است که اگر چه برخی از آنها تاریخی و دارای قدمت تا حدودی مشخص هستند اما برخی دیگر دارای زیرساخت های اسطوره ای کهنی هستند که تنها با تفحص در این زیرساخت ها می توان پی به قدمت آن برد و این عناصر اسطوره ای را تشخیص داد و از آن منفک کرد.
از جمله این بیت ها می توان به بیت 'سه یده وان' اشاره کرد که ارتباط عمیقی با اسطوره های شکارگری و گذار از جوامع شکارگری به جوامع کشاورزی دارد یا بحث پیکرگردانی ایزدان در اساطیر که در بیت 'شیخ مه ند و شیخ رهش' نمود یافته است و مثال های بسیار دیگر از این دست.
همچنانکه در دیگر مناطق کردستان نیز این روایات در قالب هایی چون 'دهنگبیژی' و 'لاوک' و... رواج دارد.
5- اسطوره های ایرانی و بین النهرینی: پنجمین رهیافت عمده برای شناخت اساطیر کردستان، ریشه در اساطیر منطقه دارد چرا که کردها از یکسو پیوندی عمیق با ایران و فرهنگ ایرانی دارند و از سوی دیگر ریشه های مشترک فراوانی با بین النهرین و تاریخ غنی آن دارند و اگر قائل به نظامی اسطوره شناختی تحت عنوان اسطوره شناسی کردی باشیم بی گمان متاثر از هر دوی این نظام ها خواهد بود و هرگونه شناختی از اسطوره شناسی کردی بدون شناخت اساطیر ایرانی و اساطیر بین النهرینی عقیم و ناقص می ماند.
شاید بتوان با این پنج رهیافت عمده که البته باید به شکلی همزمان و توسط تیمی با دانش ها و تخصص های مختلف اعم از زبان شناسی، هنر، ادبیات و فرهنگ عامه، تاریخ، انسان شناسی و... تشکیل شده باشد، بتوان نظام اسطوره شناسی کردی را بازشناسی و بازسازی کرد و در غیر این صورت تنها به یک رویا و آرمان دست نیافتنی باقی خواهد ماند.
منبع: هفته نامه سیروان
6108/9102
این جستار کوتاه نیز مدعی نیست که مفهوم وسیع و سترگی چون اسطوره شناسی کُردی را پایه ریزی کند بلکه تنها در پی دستیابی به پاسخ این پرسش است که چگونه ملتی با هزاران سال سابقه در جغرافیایی خاص که دارای آیین ها، مراسم، باورها و سنن خاص خود است هنوز دارای نظام اسطوره شناسی خاص خود نیست و اگر چنین نظامی وجود دارد و اما به هر دلیلی مغفول و ناشناخته مانده است از چه راه هایی می توان آن را شناخت و یا به تعبیر بهتر بازسازی کرد؟
در پاسخ به این پرسش ها به معرفی چند رهیافت عمده خواهیم پرداخت که از خلال آن می توان نظام اسطورهای انسان کُرد را بازشناخت با ذکر این توضیح که این تنها چند رهیافت از میان انبوه رهیافت های ممکن برای دستیابی به این امر مهم است.
1- آیین ها و مراسم: آیین ها و مراسم را می توان بازنمود عینی و فیزیکی روایت های اسطورهای دانست.
در پس هر کدام از آیین های کهن اسطوره و روایتی اسطوره ایی نهفته است که گاه آشکار و گاه پنهان است و دارای لایه هایی که غبار زمان و تغییرات زمانی بر آن نشسته است و نیازمند زدودن این لایه ها برای درک و دریافت جوهر اسطوره ای آن هستند.
ارتباط آیین هایی چون میر نوروزی با کهن الگوی اسطوره ای شاه کشی، بووکه بارانه با اساطیر باران خواهی و بارآوری، کوسه با اساطیر چوپانی و دامداری و ده ها نمونه دیگر از این دست از جمله رهیافت های عمده ای است که می تواند ما را به سرچشمه های اسطوره ای انسان کُرد رهنمون سازد.
2- ادیان و مذاهب بومی: هنوز هم در جای جای کردستان، ادیان، مذاهب و یا باورهای مذهبی وجود دارند که اگر چه به مرور زمان به نحله هایی اسلامی البته از نوع غیر رسمی آن تغییر شکل داده اند اما ساختار اعتقادی آن نشان از قدمت و دیرینگی دارد.
در دل آیین هایی چون اهل حق و آیین یاری، ایزدی و شبک می توان ردپاهایی از کهن الگوهایی با قدمت چند هزار ساله یافت که شناخت این جوهر اسطوره ای مستلزم تحقیق وسیع کتابخانه ای با تاکید بر کتب مذهبی این آیین ها همچون سرانجام و دیوان گوره و کتاب سیاه و همچنین تحقیق میدانی گسترده در میان پیروان این ادیان و مذاهب و زیستن در میان آنان است.
از سوی دیگر حتی در فرقه ها و طریقت های اسلامی منطقه نیز می توان این ردپای اسطوره ای را جستجو کرد و بسیاری از باورهای طریقت های مشایخ قادری و نقشبندی خالی از این ردپای اسطوره ای نیست.
3- اکتشافات باستان شناختی: یکی از مهمترین منابع جهت شناخت اساطیر کردی، اتکا به یافته های باستان شناسی و بالاخص نقوش و تصاویر اله گان و ایزدانی است که در بسیاری از مناطق کردستان این نقوش به جا مانده اند و البته بخش عمده آن یا هنوز مدفون است یا غارتگران فرهنگی آن را تهدید می کند.
بی گمان کاوش های علمی باستان شناسی و تحلیل آنها می تواند پاسخگوی بسیاری از سوالات در ارتباط با شناخت جهان اساطیری کردی باشد.
4- فولکلور و فرهنگ عامه: یکی از راه هایی که اسطوره در قالب آن به حیات پویای خود در جامعه ادامه می دهد از طریق فرهنگ عامه و بالاخص ادبیات شفاهی و فولکلور است که کردستان گنجینه های غنی و دیرپا از ادبیات شفاهی را در مناطق مختلف و با عناوین مختلف در دل خود دارد.
به عنوان مثال بیت به عنوان روایتی شفاهی از منطقه موکریان حاوی داستان های کهنی است که اگر چه برخی از آنها تاریخی و دارای قدمت تا حدودی مشخص هستند اما برخی دیگر دارای زیرساخت های اسطوره ای کهنی هستند که تنها با تفحص در این زیرساخت ها می توان پی به قدمت آن برد و این عناصر اسطوره ای را تشخیص داد و از آن منفک کرد.
از جمله این بیت ها می توان به بیت 'سه یده وان' اشاره کرد که ارتباط عمیقی با اسطوره های شکارگری و گذار از جوامع شکارگری به جوامع کشاورزی دارد یا بحث پیکرگردانی ایزدان در اساطیر که در بیت 'شیخ مه ند و شیخ رهش' نمود یافته است و مثال های بسیار دیگر از این دست.
همچنانکه در دیگر مناطق کردستان نیز این روایات در قالب هایی چون 'دهنگبیژی' و 'لاوک' و... رواج دارد.
5- اسطوره های ایرانی و بین النهرینی: پنجمین رهیافت عمده برای شناخت اساطیر کردستان، ریشه در اساطیر منطقه دارد چرا که کردها از یکسو پیوندی عمیق با ایران و فرهنگ ایرانی دارند و از سوی دیگر ریشه های مشترک فراوانی با بین النهرین و تاریخ غنی آن دارند و اگر قائل به نظامی اسطوره شناختی تحت عنوان اسطوره شناسی کردی باشیم بی گمان متاثر از هر دوی این نظام ها خواهد بود و هرگونه شناختی از اسطوره شناسی کردی بدون شناخت اساطیر ایرانی و اساطیر بین النهرینی عقیم و ناقص می ماند.
شاید بتوان با این پنج رهیافت عمده که البته باید به شکلی همزمان و توسط تیمی با دانش ها و تخصص های مختلف اعم از زبان شناسی، هنر، ادبیات و فرهنگ عامه، تاریخ، انسان شناسی و... تشکیل شده باشد، بتوان نظام اسطوره شناسی کردی را بازشناسی و بازسازی کرد و در غیر این صورت تنها به یک رویا و آرمان دست نیافتنی باقی خواهد ماند.
منبع: هفته نامه سیروان
6108/9102
کپی شد